تحریک مولوی اهل سنت جهت محاربه با حکومت اسلامی

  • 1401/08/01 - 16:37
اگر نظام اسلامی در جریان خانم امینی مقصر است، این واقعه شبیه جریانی است که در زمان خلیفه دوم اتفاق افتاد؛ حکم اسلامی طبق نظر صحابه این است که چیزی بر عهده نظام اسلامی نیست و بنا بر نظر امیرالمؤمنین (ع) باید دیه این خانم پرداخت شود.
تحریک مولوی اهل سنت جهت محاربه با حکومت اسلامی

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مولوی عبدالحمید امام جمعه و امام جماعت مسجد مکی زاهدان، با حمایت از تجزیه طلبان و گروهک های شبه مسلمان، جنایت هولناک روز ٨ مهر ماه را نتیجه کار آنان و مردمی که با سخنان او تحریک به اغتشاش شدن ندانست و گفت: «افرادی که این جنایت را رقم زدند، اکنون به دنبال دروغ سازی هستند. نسبت دادن به تجزیه طلبی و گروهک‌ها، همه کذب محض است؛ یا گفته‌اند به ما با سلاح حمله کرده‌اند. اگر با سلاح حمله کرده‌اند، چند نفر از شما کشته شده است؟ در صحنه اول که بیشترین تعداد مردم کشته شده‌اند یک نفر هم از آن طرف کشته نشده است. چرا این دروغ‌ها را می‌گویید؟ هرچه دروغ بگویید نارضایتی خدا و ملت بیشتر می‌شود.»

وی تأکید کرد: «به کدام مجوز در جایی که خدا عبادت می‌شود، شلیک کرده‌اید؟ به چه دلیلی دو ساعت مردم را به گلوله بسته‌اید؟ اینجا یک مأمور هم کشته نشده و این دلیلی بر آن است که مردم سلاحی با خود نداشته‌اند.»

در پاسخ به عبدالحمید باید نکات و وقایعی را به او گوشزد کرد:
وی باید بداند که بصیرت در این زمان، دور کردن مردم از اغتشاش و عدم دعوت به آن است، نه اینکه با بیانات احساسی و مطالبات همیشگی در این زمان حساس، جوانان اهل سنت را به اغتشاش و خشونت بکشاند؛ همان طور که مشخص است قصد طراحان این اغتشاشات، تجزیه ایران و شکست دادن انقلابی است که در میدان‌های مختلف شکست ناپذیر بوده است.
دشمنان اسلام و این نظام، در طراحی اغتشاشات، ابتدا از عواطف انسانی مردم ایران سوءاستفاده کرده و واقعه‌ای را ایجاد کردند که در آن، ظلم حکومت به دختر جوانی صحنه سازی شد و با شبهات خود اجازه تحقیق و روشن شدن واقعیت را ندادند. اگر شواهد و قرائنی در اتفاقی بودن این قضیه ارائه می‌شد، با بیان اینکه این جریان بسیار اتفاق افتاده و این یکی از نمونه‌های آن بوده است ولی بدون سند یک روند اشتباه را در افکار عمومی به اثبات رساندند.

اگر واقعاً مولوی عبدالحمید پایبند به اسلام و احکام اسلامی است، در این زمان که دشمنان اسلام، درصدد ضربه به اصل اسلام و حکم اسلامی حجاب هستند، به جای همراهی با اغتشاشگران، باید به حمایت از نظام می‌پرداخت، نه اینکه این زمان را زمان تسویه حساب عقیدتی و سیاسی به حساب آورد و با دشمنان اسلام متحد گردد.

چرا عبدالحمید با اتفاقی که مقصر آن مشخص نیست و دست مایه دشمنان نظام شده است، بدون تحقیق با تهمت زدن، نظام را محکوم می‌کند که این عمل نشانه دشمنی خود او نسبت به نظام اسلامی است و احتمالاً از حکم دشمنی که در نظام اسلامی، دشمنی خود را بروز می‌دهد در فقه اهل سنت خبر داشته باشد. (حکم محارب در آیه ۳۳ سوره مائده، بیان شده است و چهار مجازات ازجمله کشتن، بستن به چیزی شبیه صلیب، قطع دست و پای مخالف هم و نفی بلد برای آن بیان شده است.)

اگر نظام اسلامی در جریان خانم امینی مقصر است، این واقعه شبیه جریانی است که در زمان خلیفه دوم اتفاق افتاد؛ عمر بن خطاب با خبر شد که زنی آوازه خوان وجود دارد که مردان در مجلس او شرکت مى‌کنند؛ پس عمر آن را مُنْکَر و ناپسند شمرد و کسى را به سراغ آن زن فرستاد. به آن زن گفتند، عمر تو را نزد خود خوانده، نزد او برو و جواب بده. آن زن پس از شنیدن این سخن متحیّر شد و گفت: واى بر من! عمر را چه شده؟! سپس راهى شد تا پیش عمر برود، ولى در بین راه از شدّت هول و هراس، درد زایمان او را گرفت و داخل خانه‌اى شد و فرزندى را که در رحم داشت، سقط کرد. کودک نیز گریه‌اى کرد و بعد از آن مُرد. این خبر به عمر رسید و او در این رابطه از صحابه مشورت خواست. بعضى از اصحاب به عمر گفتند: چیزى بر گردن تو نیست؛ همانا تو راهنما، معلم و ادب کننده هستى. در این بین، على (علیه‌السلام) ساکت بود. عمر رو به حضرت کرد و گفت: اى على! تو چه مى‌گویى؟ على (علیه‌السلام) فرمود: اگر ایشان بر اساس رأى و اجتهاد خودشان نظر مى‌دهند، همانا رأیشان اشتباه و خطاست و اگر به خاطر رضایت و خشنودى تو نظر مى‌دهند، بدان که دلسوز تو نیستند و تو را نصحیت نمى‌کنند. نظر من این است که دیه آن فرزند بر گردن تو است؛ زیرا تو آن زن را ترساندى و او فرزندش را در راه آمدن به سوى تو سقط کرد.(1) آنگاه عمر به على (علیه‌السلام) گفت: دیه آن فرزند را بر قریش تقسیم کن، یعنى دیه او را از قریش بگیر؛ چون عمر از قریش است و خطا از جهت او بوده است (و دیه قتل خطایی، بر گردن عاقله قاتل یعنى خویشاوندان پدرى قاتل است.)

جناب مولوی عبدالحمید، به جای اینکه در زمان اغتشاشات، احساسات هم کیشانش را شعله ور کند و آنان را به محاربانی که خونشان هدر است تبدیل کند، باید حکم اسلامی در این زمینه را گوشزد می‌کرد و می‌گفت چیزی بر عهده نظام اسلامی نیست، زیرا راهنما، معلّم و ادب کننده بودند (چنانکه صحابه چنین فتوا دادند) و یا طبق نظر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نهایتاً دیه این خانم را طلب کند و تمام اغتشاشات را محکوم کند.
اگر عبدالحمید در زمان خلافت خلیفه دوم جایگاهی داشت، چگونه عمل می‌کرد؟! دستور به اغتشاش می داد و به اغتشاش‌گران می‌پیوست؟ یا این کار را نشانه ظلم حاکم تلقی می‌کرد؟!

پی‌نوشت:
1. مصنف عبدالرزاق، عبدالرزاق صنعانی، ج9، ص458. المحلى بالآثار، ابن حزم، ج11، ص24.

تولیدی

دیدگاه‌ها

بر دل سیاه همه اهل تسنن، سلفی یا اهل مذاهب چهارگانه لعنت!

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.