برقعی
برقعی از شخصیتهای جریان قرآنیون، با استناد به روایت «ان حدیثنا صعب مستصعب» میگوید، اگر قرآن قابل فهم نباشد، روایات هم قابل فهم نیست؛ پس در نتیجه باید دورِ دین را خط کشید. این درحالی است که حدیث مورد استناد برقعی، به مشکل بودن برخی از احادیث اشاره دارد، نه تمام احادیث.
برقعی، از افراد شاخص جریان قرآنیون، علم غیب انبیا را نفی میکند و در اینباره مینویسد: «اگر پیامبر(ص) علم غیب داشت، در جنگ احد سنگ به پیشانی و لب و دندان آن حضرت اصابت نمیکرد». این ادعای برقعی در حالی است که آیات متعددی از قرآن گواهی میدهد که خداوند چنین علمی را در اختیار پیامبران و پیشوایان الهی قرار داده است.
حیدرعلی قلمداران از سران جریان قرآن بسندگی است که به دلیل برخورد گزینش با آیات قرآن بسیاری از اعتقادات شیعه از جمله اعتقاد به علم غیب نبی و اولیاء خدا را انکار کرده است؛ درحالیکه آیات مورد استناد ایشان، علم غیب ذاتی را نفی میکند، نه علمی که بخشش از طرف خداوند است؛ مثل آیه 102 سوره یوسف و آیه 25 و 26 سوره جن.
حیدرعلی قلمداران معتقد است که اگر کلمه مولی در حدیث معروف غدیر به معنای دوست نباشد، لازمهاش اثبات همه شئون پیامبر (ص) از جمله شأن نبوت برای حضرت علی (ع) است. در پاسخ میگوییم با توجه به سایر احادیث، از جمله حدیث شریف «منزلت» روشن میشود که پیامبر (ص) قید عدم اثبات نبوت را برای حضرت علی (ع) بیان فرموده است و مراد پیامبر (ص) از عبارت «من کنت مولاه فعلی مولاه» در غدیر خم، اثبات ولایت و امامت برای حضرت علی (ع) است.
در کتابهای مختلفی که به نام سید ابوالفضل برقعی منتشر شده، به بیان برخی تأییدیههای بزرگان پرداخته و از این طریق سعی دارد که از خود، رفع اتهام کند؛ این در حالی است که این تأییدات، مربوط به دوره اول حیات ایشان و عدم انحراف او است.
حیدرعلی قلمداران یکی از عناصر شاخص جریان قرآن بسندگی معاصر شیعی معتقد است که حضرت علی (ع) به وجود نص بر خلافت خود اشاره نکرده است؛ در حالی که حضرت علی (ع) در موارد متعددی راجع به موضوع امامت خود، صراحتاً بیاناتی را با استدلال به آیات قرآن فرمودهاند.
مطالعه و بررسی آثار بهجایمانده از «برقعی»، نشان میدهد که او، در بسیاری از عقاید، از اصول و عقاید امامیه عدول کرده و به سمت وهابیت گرویده است؛ مسئلهای که مورد تأیید برخی محققان شیعه ازجمله شهید مطهری و رسول جعفریان قرار گرفته است.
«سید ابوالفضل برقعی» کسی است که رسانههای وهابیت با بزرگنمایی در مورد شخصیتش، از وی با عناوینی همچون علامه و مرجع یاد میکنند و میگویند علامه برقعی، از جمله علمای مذهب شیعه اثناعشری و از مجتهدین اعلامشان محسوب میشد؛ در حالیکه برقعی شخصی است که هیچگاه به درجه مرجعیّت نرسید و اطّلاعات او از اسلام، بسیار سطحی بود.
برقعی منکر وجود حجت الهی (امام) از جانب خدا شده و به آیه 165 سوره نساء استدلال میکند؛ در پاسخ به این ادعای برقعی باید گفت که معنای این آیه، نفی حجت الهی بعد از پیامبر (ص) نیست؛ اگر معنای آیه، نفی حجتهای الهی بعد از پیامبران باشد، باید بعد از رحلت رسول خدا (ص)، قرآن کریم که معجزه جاودان رسول خدا در میان امت اسلامی است، بهعنوان حجت در میان مردم نباشد.
«سید ابوالفضل برقعی»، از روحانیون معاصر است که منکر امامت و خلافت بلافصل حضرت علی (ع) و اصل بودن مسئله امامت است، وی دلیل این مدعی را عدم بیان بحث امامت در قرآن بیان میکند؛ این در حالی است که قرآن مسئله امامت را در آیات مختلفی مطرح کرده است و اینگونه نیست که در قرآن، به این اصل هیچ اشارهای نشده باشد.
برقعی از بزرگان جریان قرآن بسندگی دیدگاههای خاصی دارد که از جمله مبانی و اعتقاداتش، انکار وجود مقام شفاعت برای شخص پیامبر (ص) است؛ در حالیکه این مبنا، علاوه بر مخالفت با آیات قرآن، خلاف مبنای دیگر مدعیان قرآن بسندگی نیز بهشمار میآید.
قلمداران معتقد است عبارت «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» در ادامه حدیث غدیر نشان میدهد کلمه «ولی» در این حدیث به معنای دوست است. در پاسخ میگوییم عبارت «اللهم وال من والاه» به معنای دوستی نیست تا قرینهای برای فهم جمله قبل باشد، بلکه این عبارت نیز به معنای اولویت در تصرف است. دلیل آن ادامه دعا و فرمایش رسول خدا (ص) است. اگر غیر از این باشد، دعاى بعدى پیامبر(ص) «و احبّ من احبّه» تکرار، لغو و عبث خواهد شد.
یکی از جریانهایی که با هدف اتحاد امت اسلامی و با شعار بازگشت به قرآن و بازگشت به دوران طلایی چهل ساله صدر اسلام شکل گرفت، جریان «قرآنیان شیعه» است که معتقدند باید تفسیر آیات قرآن را اول از خود قرآن اخذ کرد و اگر تفسیر آن در قرآن نبود باید مراجعه به سنت کرد؛ اما با نگاهی به آثار تفسیری ارائه شده توسط بزرگان این جریان، میتوان خلاف این مبنا را در آثارشان مشاهده کرد.
برقعی در کتاب تضاد مفاتیح الجنان ضمن انکار بسیاری از ادعیه وارده، در مورد دعای جوشن کبیر مینویسد: « «دعای جوشن كبير» را كفعمی در «مصباح» بدون ذكر سند آورده است» که در پاسخ به آن باید گفت، دقت سندی زیاد در دعا لازم نیست؛ بلکه طبق «روايات عرضه» آنچه از اهل بیت (ع) نقل شده باشد و موافق كتاب خدا باشد، میتوان آن را به آنان منتسب ساخت.