برقعی
قرآنیون جریانی فکری با آراء و فرقههای متعدد هستند که اعتقاد دارند قرآن تنها مصدر تشریع اسلام است و نیازی به تفسیر ندارد. نامگذاری قرآنیون یا اهل قرآن وصف ستایشی برای این جریان نیست، بلکه این نام از آن روی بر این جریان نهاده شده که آنان اطاعت و پیروی بدون چون و چرا از پیامبر (ص) را منکر شدهاند.
ابوالفضل برقعی از عالمان معاصر شیعه ایران است که دیدگاههای خاصی دارد و در برخی از آثار متأخر خود، به اهل سنت و گاه به وهابیت متمایل شده بود.او در آخر کتاب شعر و موسیقی، جملات قصاری میآورد که هر کدام یکی از عقاید حقه مذهب امامیه است که به اعتقاد وی هر کس یکی از این عقاید را انکار کند، از مذهب و طریقه جعفری خارج شده و اهل نجات نیست.
ابوالفضل برقعی از عالمان معاصر شیعه ایران است که دیدگاههای خاصی دارد و در برخی آثار متاخر خود به اهل سنت و گاه وهابیت متمایل شده است. وی میگوید همه چیز در قرآن است و احتیاج به روایات نیست؛ درحالی که در کتاب خودش، از روایات استفاده کرده است.
ابوالفضل برقعی از عالمان معاصر شیعه ایران است که دیدگاههای خاصی دارد و در برخی آثار متأخر خود به اهل سنت و گاه وهابیت متمایل شده است. این شخصیت در آثارش خود را علامه برقعی معرفی میکند. وی قرآن را برای همه چیز کافی میداند.
قرآنیون عصمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را نپذيرفته و برخی اعمال ايشان را اجتهاد میدانند که در برخی موارد، باعث شده که پیامبر (صلیالله علیهوآله) مورد عتاب خداوند قرار گیرد. از سوی ديگر، سنت نبوی را خاص اعراب زمان عصر اسلام میدانند و افراد ديگر را که بعد عصر نزول قرآن و اسلام هستند، خارج از خطاب پیامبر میدانند.
از جمله عقاید شیعه که برقعی به نقد آن پرداخته، مسئله توسل به اهل بیت (علیهمالسلام) است. برقعی با مشرک دانستن شیعیان، ادله و نظرات شیعه پیرامون توسل به اهل بیت (علیهمالسلام) را خرافات میداند و معتقد است فقط به زنده میتوان متوسل شد. در حالی که اگر توسل به مرده شرک باشد، به زنده نیز شرک است.
برقعی از روحانیون معاصر شیعه که عمده اندیشه وی، ترکیبی از قرآن بسندگی و نفی عقاید شیعه است، با ترجمه تلخیص کتاب «منهاج السنة» مدعی خرافات در شیعه شد. وی توسل اولیاء را شبیه عبادت بتها توسط مشرکین دانست. در حالی که در توسل عبادت غیرخدا صورت نمیپذیرد.
ابوالفضل برقعی مدعی انحصار هدایت بشر در قرآن است؛ وی برای این ادعا، هم دلیل قرآنی و هم روایی ذکر کرده است. پاسخ این است که استناد به روایت خلاف نظرش است و آیاتی که بر خلاف عقیده او حکم میکند، مطرح نمیکند.