قرآن تنها مصدر تشریع؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قرآنیون جریانی فکری با آراء و فرقههای متعدد هستند که اعتقاد دارند قرآن تنها مصدر تشریع اسلام است و نیازی به تفسیر ندارد. نامگذاری این جریان به قرآنیون یا اهل قرآن، وصف ستایشی برای این جریان نیست؛ بلکه این نام، از آن روی بر این جریان نهاده شده که آنان اطاعت و پیروی بدون چون و چرا از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را منکر شدهاند و حال آنکه نص قرآن کریم، مردم را نسبت به پیروی مطلق از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرا خوانده است. به اعتقاد این جریان، بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) وحیی غیر از قرآن نشده و برای هیچ سخنی غیر از قرآن، حجتی نیست. زیرا پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هم انسانی چون دیگران است و مثل همه مردم از اشتباه و خطا مصون نیست.[1]
یکی از شبهاتی که قرآنیون مطرح میکنند این است که تنها وظیفه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) ابلاغ وحی قرآنی است و غیر از آن، وحیی وجود ندارد و در مواردی که سخن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) غیر از قرآن باشد، حجیتی ندارد؛ زیرا او بشری همچون سایر انسانهاست و امکان صواب و خطا در کلام او میرود.
یعنی سنت نبوی، نوعی اجتهاد شخصی آن حضرت است و نه وحی مُنزل از جانب خدا و هر بشری در اجتهاد خود میتواند به واقع برسد و مصیب باشد، یا به خطا رود و به واقع نرسد. لذا سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مصون از خطا و اشتباه نیست و به همین دلیل، حجیت ندارد و پیروی آن بر ما لازم نیست. آری! سنّت فعلی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) درباره برخی از احکام مثل نماز، روزه و زکات که به تواتر به ما رسیده، حجیت دارد و ملزم به پیروی از آن هستیم، نه روایاتی که به صورت معنعن به واسطه راویان مختلف حدیث تدوین شده است.[2]
از نگاه قرآن کریم، آیات متعددی دلالت بر وجود وحی، غیر از وحی قرآنی دارد و از نظر حجیت مثل وحی قرآنی است؛ از جمله: این آیه «مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى [نجم/4ـ1] ... که صاحب شما (محمّد مصطفی صلیاللهعلیهوآله) هیچ گاه در ضلالت و گمراهی نبوده است و هرگز به هوای نفس سخن نمیگوید. سخن او غیر وحی خدا نیست.» مقتضای این آیه آن است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بر اساس اراده خدا و وحی او سخن میگوید.
این آیه دلالت دارد که نطق و گفتار پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) عین وحی و کلام خدا است که از زبان حضرت جاری میشود، بر این اساس، گویا آیه میخواهد بگوید: «وَمَا تَکَلَّمتَ وَلَکِنَّ اللهَ تَکَلَّم» در نتیجه، حجیت سنت عملی و قولی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به صورت مطلق اثبات میشود؛ زیرا در آیه از مطلق نطق پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نفی هوی (چه هوای نفس وچه هوا در رأی) شده است.[3]
اگر رسول خدا به طور مطلق از عصمت برخوردار نباشد، حکیمانه نیست که هر آنچه که او آورده توسط پیروان او اخذ شود! همچنین در صورت عدم اطلاق عصمت، عاقلانه نیست که عدم اتخاذ، مایه عذاب شدید شود! حال آنکه مطلق اطاعت از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بر اساس این آیه در تفاسیر فریقین، مورد تأکید قرار گرفته است.
دلیل عقلی نیز نفی کننده سخن قرآنیون است؛ زیرا اگر سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) وحی نباشد، در معرض تهمت، خطا یا سهو و نسیان قرار میگیرد. هدف نهایی از بعثت انبیاء، هدایت انسانها به سوی سعادت است. اگر در آنچه که انبیا از جانب خدای متعال میآورند اعتماد، وثوق و اطمینان نباشد، هدایت حاصل نمیشود. حال اگر انبیاء عموماً و پیامبر خدا و ائمه هدی (علیهمالسلام) خصوصاً در تطبیق شریعت و امور فردی و اجتماعی از این موهبت برخوردار نباشند، زمینه شک و تردید در آنچه از طرف خدا آورده است فراهم میشود. زیرا عقلا احتمال سرایت سهو و نسیان در امور فردی و اجتماعی به شئون وحیانی و ابلاغ رسالت وجود دارد، یا الاقل از ناحیه عموم مردم، امکان تفکیک شئون به سادگی فراهم نیست.
بنابراین عقل حکم میکند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) باید از هر نظر معصوم باشد، وگرنه نمیتوان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را به صورت جزمی و یقینی تصدیق کرد و از این نظر، عقل و شرع، هر دو دلالت بر عصمت همهجانبه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و حجیت اقوال و افعال ایشان را دارد.[4]
خدای سبحان قرآن را مشتمل بر تمام دین نازل فرموده است. قرآن همانگونه که آیات محکم مفصل دارد، مشتمل بر آیات متشابه و مجمل نیز هست. خداوند تفصیل، تبیین و تفسیر قرآن را بر عهده پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) خویش نهاده است. لذا سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مفسر قرآن است، چنانکه خداوند متعال میفرماید: «...وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ [نحل/ 44] و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى و اميد كه آنان بينديشند.»
پینوشت:
[1]. صبحی منصور، القرآن و کفی مصدرا للتشریع الاسلامی، بیروت، مؤسسة الانتشار العربی، ص36.
[2]. صبحی منصور، القرآن و کفی مصدرا للتشریع الاسلامی، بیروت، مؤسسة الانتشار العربی، ص25.
[3]. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ج19، ص204.
[4]. سبحانی، جعفر، الهیات، چاپ دوم، قم، مؤسسة امام صادق، ج2، ص192و193.
افزودن نظر جدید