عرفانهای نوظهور
با توجه به اینکه طاهری هیچ تحصیلات پزشکی ندارد، ادعاهای درمانگری او نیز در هیچ مرجع علمی ثابت نشده است. اساساً یکی از جرایم اثبات شده در حکم دادگاه وی مداخله غیرقانونی در امور پزشکی و درمان بیماران بوده که طاهری در این دادگاه محکوم می شود.
برای بعضی انسان های عصر مدرن یک تغییر مبانی ادراکی اتفاق افتاده است. مانند اصلی که می گوید صحیح وغلط را رها کن از مکتبی پیروی کن که حال روحی تو را خوب می کند حتی اگرغلط باشد. یا از مکتبی که نتیجه آنی و نقد دارد پیروی کن یا هر مکتبی تبیین ساده از جهان دارد را بپذیر(اصل سویین برن).لذا باید توجه شود، مبانی معنویت های نوپدید با مبانی معنویت های ادیان گذشته تفاوت دارد.
کوئلیو شبه معنویت سکولار(بی دین) ارایه می دهد. در رمان «ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد» سرگذشت دختر جوانی را به تصویر می کشد که تصمیم به خودکشی می گیرد و از زبان قهرمان داستان می گوید: دو دلیل کاملا ساده او را در اقدام به خودکشی مصمم می کرد و او اطمینان داشت اگر در یادداشتی همه چیز را توضیح می داد، عده زیادی اقدام او را تأیید می کردند.
افرادی سعی کرده اند با حفظ مکتب اومانیسم معنایی برای زندگی خود ایجاد کنند. یکی از افرادی که معنای زندگی جدیدی را ایجاد و در حال ترویج آن می باشد نویسنده ای به نام «پائولو کوئلیو» می باشد. معنای زندگی که کوئلیو بیان می کند با عنوان«افسانه شخصی» مطرح می شود. افسانه شخصی در پی آن است که به زندگی معنا ببخشد و بر محور تبعیت از هوا و هوس قلبی می باشد.
افرادی که واقعاً به کمال رسیده اند و حقایق عالم برایشان مکشوف شده است می دانند که با ارزش ترین چیز در عالم هستی، وجود انسان است(انسان اشرف مخلوقات است). پس همه انسان ها را از این باب که خلقت انسانی دارند با ارزش می دانند و کمال الهی با اضرار به غیر و منافع دنیوی سازگار نیست. می شود با این ملاک ها بعضی از عرفان های کاذب را تشخیص داد.
انسان به صورت فطری دنبال حقیقت و امور فراطبیعی است. حال سوال این است که چرا انسان ها با این قوه حق جویی دچار انحرافات فرقه ها می شوند. انسانی که سعی کند قوه حق جویی را فاسد نکند و ملتزم به آن باشد همیشه در راه حق است. در مسیر حق بودن مهم است. عوامل مادی و کسب درآمد و عدم اعتماد به نفس و ترس از واکنش های سلبی فرقه، ازعلل دیگر باقی ماندن افراد در فرقه می باشد.
طاهری با مطرح کردن موجودی قدرتمند و باشعور به نام شبکه شعورکیهانی، مکتبی جدید ایجاد کرده است که ربطی به گنجینه عرفان اسلامی ندارد. عرفان حلقه پیشینه ای ندارد و طاهری برای اینکه مکتب خود را باسابقه نشان دهد شاهد مثال هایی از عرفا می آورد. در حالی که مقصود عرفا از این اشعار و عبارات، غیر از مقصود طاهری است.
پائولو کوئلیو سبک و روش زندگی را تبلیغ می کند که در آن سکس و روابط جنسی کاملا آزاد است. در کتب وی مصرف انواع مواد مخدر و مشروبات الکلی، روسپی گری، آزادی بدون قید و شرط (حتی ظلم کردن) نه تنها عیب نیست بلکه متعالی است و روشی است که فرد با انجام آن، به آرزوها و افسانه شخصی خود می رسد.
در معنویت های کاذب هدف از زندگی، رسیدن به آرامشی است که هیچ گونه ارتباطی با فطرت، دین و باورهای دینی ندارد؛ بلکه در عرفان های کاذب آرامشی ملاک است که انسان را موقتاً و به صورت گذرا به نشاط و شادی برساند، حال وسیله و لوازم آن هر چه باشد هیچ تفاوتی ندارد.
از موضوعاتی که مدعیان قانون جذب در سخنرانی ها و آثار مکتوب خود به کرار به آن می پردازند، مثبت اندیشی و دوری از تفکرات منفی است. در منطق قانون جذب، انسان های منفی نگر، با منفی نگری تمامی مسائل و حوادث منفی پیرامون زندگی به سمت خود جذب می کنند! در نتیجه باید نسبت به همه چیز حتی کارهایی که ظالمان و مستکبران انجام می دهند، حسن ظن داشت.
از نظر مباحث فنی و شکلی، صدا و سیما از کارشناسان و افراد خبره ای برخوردار است، اما از کارشناسانی که در حوزه معرفتی و محتوایی از علمیت لازم برخوردار باشند کمتر بهره برده است؛ به همین خاطر قدرت لازم در رقابت و تحلیل در مقابل آثار سینمایی تولید شده در ترویج معنویت های انحرافی را دارا نبوده و نتوانسته محصولات قابل قبول و شاخصی به جامعه هدف ارائه دهد.
راجنیش اوشو ازجمله مدعیانی است که بنا به اظهارات صریح خودش به هیچ چیز باور نداشته و به دنبال زندگی ای است که با نفس و خواسته های شهوانی کاملاً موافق باشد. در نظام فکری و اندیشه ای اوشو اعتقاد به خدا، ارسال رُسُل و مبارزه برای برقراری عدالت معنا و مفهومی نداشته و آن چه مهم است، خواسته های نفسانی و شهوانی افراد است.
اگرچه در ابتدا چنین تصور می شود که بیان دین و قانون جذب یکسان باشد، اما در حقیقت نظر دین درباره این قانون تفاوت ماهوی با دیدگاه های هواداران این به اصطلاح قانون دارد. مدعیان قانون جذب مدعی هستند که اسلام، قانون جذب را قبول دارد، در حالی که روش آن ها از ملاک های روش علمی فاصله زیادی دارد.
تقسیم اعتقادات به دو بخش زیربنا و روبنا، نشان دهنده انحراف عمیق در مبانی عرفان حلقه است. زیربنا در عرفان حلقه عبارت است از اعتقاد به شعور کیهانی و هوشمندی حاکم بر جهان هستی؛ و اعتقاد روبنا عبارت است از تمامی آموزه ها و اعتقاداتِ بیان شدۀ در ادیان الهی و عبادت های رایج دینی همانند احکام شرعی و سایر مسیرهای مشروعی که انسان را به قرب الهی نزدیک می کند.