مبانی معنویت های نوپدید
انسان مدرن ویژگی های خاصی دارد، از جمله دنبال معنویت راحت، سریع و بدون زحمت است. دین و معنویتی متناسب با زندگی خود می خواهد نه اینکه خود را مطابق دین و معنویت تغییر دهد. معنویتی را انتخاب می کند که مثلاً حالش را خوب کند، لذت و شادی به او بدهد و خیلی اوقات، ملاک های دینی و عقلی و علمی را کنار می گذارد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ انسان میل و خواسته ای دارد که او را بر می انگیزاند تا به شناخت خود و جهان بپردازد و دنبال حقیقت باشد. انسانی که خود و جهان پیرامون خود را نشناسد دچار یک نوع آشفتگی روحی و افسردگی می شود. ترسی عمیق او را در بر می گیرد؛ وقتی شب ها به آسمان پر ستاره و بیکران نگاه می کند بُهت و تعجب او را فرا می گیرد و می اندیشد واقعا انسان کیست؟ و جهان اطرافش چیست؟
سال ها فکرمن این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
زِکجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می روم آخر ننمائی وطنم؟
این میل باعث ایجاد دغدغه و کنکاش می شود تا ما را به حقیقت غائی(الله)، معاد و زیست دینی متناسب با حقیقت غائی برساند.
گاهی انسان ها برای سیراب کردن این حس حقیقت جویی منحرف می شوند و دنبال افسانه ها و اساطیر و خرافات می روند. یعنی مصداق را اشتباه می گیرند حال می خواهیم بعضی ازعلتهای اشتباه را بررسی کنیم.
یکی از علل این کار حس راحت طلبی انسان ها است که دوست دارند آسانترین مسیر را برای اغنای این میل پیدا کنند. در این میان نقش مدعیان دروغین در انحراف مردم خیلی مؤثر می باشد که ادعای کشف حقیقت بدون سختی را ارائه می دهند. در قرن های خیلی دور به علت نبود ساینس(علم) و همچنین عدم تحصیلات، بلوغ عقلی مردم پایین بود و عموم مردم به سادگی دچار خرافات می شدند. ولی از قرن هفده و هجده میلادی که بشر شروع به کشف های علمی و اختراعات جدید و بزرگ نمود، بالتبع حیطه آگاهی مردم بیشتر شد و گرایش به خرافات کم شد. ولی یک وعده نابجا به مردم داده شده بود که مردم انتظار داشتند هر آنچه می خواهند و نیازمند آن هستند علم آن را برطرف کند. ولی کم کم متوجه شدند که علم محدودیت های زیادی دارد و حتی در درمان خیلی از بیماری های جسمی که ملموس و قابل آزمایش و تجربه است ناکام است چه برسد به مسائل غیر مادی.
در نیمه دوم قرن بیست و یک به دنبال این ناکامی، واکنشی احساسی شکل گرفت که باعث بازگشت سریع به جهان شناسی و انسان شناسی های غیر علمی گردید. در این بازگشت سریع، باز بشر دچار غفلت شد و استدلالات عقلی زیاد مورد توجه قرار نگرفت. عصری که ما در آن زندگی می کنیم در قرن بیست و یک بخاطر فشار روحی زیاد زندگی ماشینی، اقبال به اطفای این میل حقیقت جویی در مورد انسان و جهان بسیار زیاد است. البته زمینه پذیرش نظریات خرافاتی و مباحث غیر علمی هم مهیا است.
بشری که تا یک قرن اخیر می خواست همه چیز را با ملاک علم و آزمایش تجربی بسنجد امروزه خرافاتی ترین نظریات را بدون هیچ پشتوانه ای می پذیرد. امروزه ملاک بعضی انسان ها عوض شده است و جهان بینی و انسان شناسی هایی را می پذیرند که گاهی مخالف عقل است و بدیهی است که این مطالب خرافه است یا حداقل دلیلی بر اثبات آن نداریم.
در برخی شبه معنویت های نوپدید ملاک درستی و نادرستی یک بینش و نظریه، آزمایشات علمی یا استدلالات عقلی نیست بلکه اگر مشاهده کردید یک توصیه و نظریه ای حال روحی شما را خوب کرد یا از آن لذت بردید، باید همان را پیروی کنید نیاز به چیز دیگری نیست. این ملاک ها در گذشته به این صورت عمومی نبود و ویژگی انسان مدرن است. لذا معنویت مدرن فرزند عصر مدرن است.
شخصی برای اثبات سخن خود یک استدلال می آورد که مقدمات برهان(صغری و کبری برهان) یقینی اند و صورت برهان هم صحیح است، لاجرم باید مخاطب به نتیجه این برهان ملتزم باشد ولی می بیند مخاطب کاملا مخالف استدلال عقلی عمل می کند. یا شخصی یک نظریه علمی اثبات شده را کاملا غلط می داند و نظریه مخالفی را ارایه می دهد، بدون اینکه خودش با آزمایشات علمی آن نظریه را اثبات کرده باشد.
علت این است که برای بعضی انسان های عصر مدرن یک تغییر ادراکی اتفاق افتاده است(1) مانند اصلی که میگوید صحیح و غلط را رها کن، از مکتبی پیروی کن که حال روحی تو را خوب می کند حتی غلط باشد. یا از مکتبی که نتیجه آنی و نقد دارد پیروی کن یا هر مکتبی که تبیین ساده از جهان دارد را بپذیر(اصل سویین برن). لذا باید بدانیم معنویت های نوپدید از لحاظ مبانی و ملاک ها تفاوت زیادی با معنویت های سنتی ودینی دارند. باید تلاش کنیم در فهم و نقد به این مبانی توجه کنیم.
پینوشت:
1. از لحاظ مبانی استدلال و پایه های معرفتی، با انسانهای عصر گذشته تفاوت هایی دارند. بعضا آنچه مخالف عقل و علم و دین است را قبول می کنند و ملاکهای سنجش برایشان عوض شده است.
افزودن نظر جدید