رهایی از پوچی مدرنیته، از علل گرایش به عرفانهای کاذب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در دنیای معاصر که از آن با عنوان جهان مدرن و حتی فراتر از آن «پست مدرن» یاد میکنند، بشریت مسیر اصلی و صراط مستقیم را گم کرده و به دنبال آرام بخشهای مصنوعی و دروغین رفته است.
انسان امروزی برای اینکه بتواند خود را از یکنواختی و بی هدف بودن زندگی مدرنیته رها کند، به ناچار وارد مسیرهایی میشود که هیچ گونه آگاهیای از چگونگی و سرانجام آنها ندارد؛ و صرفاً برای رهایی از فشار زندگی ماشینیِ مدرنتیه به سمت مکاتب به ظاهر عرفانی میرود.
ازطرفی هم مهمترین و بارزترین سوغات مدرنیته پوچ گرایی و احساس بیهدفی در زندگی است، که از عمده ترین عوامل گرایش به عرفانهای کاذب محسوب میشود.
ویکتور فرانکل روان شناس اتریشی در هشداری به انسانهای عصر جدید می نویسد: دین داری ابتدایی یا همان دین داری فطری، امروزه در بسیاری از مردم به صورت ناهشیار وجود دارد و شاید سرکوب شده باشد. نتیجه این سرکوب، احساس پوچی و بیهودگی است که به طور روز افزون، به ویژه در آمریکا آشکار می شود. این خلاء وجودی در سراسر جهان به صورت افسردگی و خود کشی، اعتیاد به مواد مخدر و پرخاشگری جلوه گر میشود. او در همین زمینه، وظیفه درمانگر را آگاه ساختن فرد از جوهر معنوی خود میداند.[1]
یکی از شاخصهها و ویژگیهای مدرنیته حُب دنیا و دلبستگی شدید به آن است.
در حدیثی ازحضرت علی (علیه السلام) درباره وابستگی و حُب به دنیا چنین آمده است: «حُبُّ الدُّنيا يُفسِدُ العَقلَ وَ يُصِمُّ القَلبَ عَن سَماعِ الحِكمَةِ وَ يوجِبُ اَليمَ العِقابِ.[2] دل بستگى به دنيا، عقل را فاسد مىكند، قلب را از شنيدن حكمت ناتوان میسازد و باعث عذاب دردناك مىشود.»
آری به درستی حضرت حُب دنیا را نکوهش کرده اند و البته حُب به دنیا داشتن از ارکان و جزء لا ینفک زندگی مدرنیته به حساب میآید؛ و به همین خاطر بعد از مدتی انسان دچار بی هویتی و بی هدفی شده و دام های پهن شده توسط عرفانهای کاذب گرفتار میشود.
باید اذعان کرد که معنویت به زندگی هر انسانی سمت و سو داده و او را در برابر مشکلات و ابتلائات شیطانی همچنان به زندگی امیدوار نگه میدارد.
بنابر پژوهشی، آن دسته از بیماران پزشکی که تجارب معنوی دارند، در مقایسه با دیگر بیماران از رضایتمندی بشتری نسبت به زندگی برخوردار هستند و نوع نشانه های پزشکیشان متفاوت است.
بنابراین باید گفت: به دلیل نوع نگاه و برداشت افراد دین دار از زندگی، آنها را در برابر مشکلات و سختیهای دنیای مدرن مقاوم تر و محافظت میکند. روان شناسان با توجه به نوع نگاه دینداران به جهان، به آنها لقب «کنار آمدن مذهبی» میگویند.
افراد به هنگام رویارویی و تشدید مشکلات با یاری جستن از خداوند به مقابله با مشکلات بر می خیزند. در اینجا خداوند به عنوان یک همراه و یاری گر، در حل مشکلات مشارکت دارد.[3] در نتیجه باید گفت: تشنگی بشر معاصر به معنویت و از طرفی عاجز بودن آموزههای مدرنیته از سیراب کردن چنین تشنگیای، از مهم ترین عوامل گرایش انسانها به عرفانهای کاذب میباشد.
پینوشت:
[1]. دیوید ام، وولف، روانشناسی دین، ترجمه محمد دهقانی، نشر رشد، ص 837-838
[2]. محدث نوری، مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 12 ، ص41.
[3]. امید ساعد و رسول روشن، مکانیزم های اثر معنویت بر سلامت روان، تازه های روان درمانی، شماره های 47 و 48، ص 55.
افزودن نظر جدید