رمان و تخیل در مکاتب شبه معنویتگرا
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امروزه قطع و اندازۀ چاپ کتابها بسیار متنوع و جذاب عرضه میشود؛ به گونهای که برای هر سلیقه و پسندی، شکل و قطع مناسب هماکنون در دسترس است. تنوع چاپ در قالبهای پالتویی، جیبی، وزیری، رقعی و خشتی، دست مخاطب را برای انتخاب کتاب مناسب، باز گذاشته و محصول مناسب را در اختیار وی قرار میدهد.
بماند که خود کتاب دارای ویژگی حمل آسان است؛ به گونهای که برخلاف محصولات الکترونیکی و فیلمها و نرمافزارها که با امکانات جانبی دیگری قابل استفادهاند، کتاب بخاطر سهولت حمل، امکان استفاده بیشتر را فراهم کرده و انس عمیقتر را باعث شده است.
اندیشهها در فضای مکتوب غیر از آنکه از نظر شکلی قالبهای متعددی همچون کتاب، مجله و... برای عرضه خویش دارند، از نظر درون مایه هم روشهای مختلفی برای القاء مضمون و محتوا انتخاب کردهاند. روشهایی همچون رمان، کلمات قصار، حکمتهای کوتاه، برنامههای عبادی و مراقبهای هواداران و داستانهای کودک از جمله روشهای پرکاربرد، برای انتقال مضامین و آموزههای مکاتب معنویتگرا محسوب میشوند؛ که ما بهعنوان نمونه به قابلیتهای رمان میپردازیم:
رمان از جهت ارتباطگیری با قوه مخیله و وهم آدمی بسیار قوی بوده و ماندگاری منحصر به فردی دارد، مانند داستان. رمان اگر چه با پرواز خیال عجین است، اما برای تفنن و سرگرمی نگاشته نمیشود. به همین علت این گفته که رمان، انعکاس پرواز قوه خیال نویسنده است و صرفا با هدف سرگرمی نگاشته میشود، برداشتی سطحی و البته غیر واقعی است.
شکی نیست که هر نویسندهای دارای نظام فکری و معرفتی خاصی است که در خلق اثر وی، خود را نشان میدهد. به عبارت دیگر جهانبینی نویسنده، پشتوانه معرفتی داستان است. نویسنده بدون این نظام معرفتی نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و در نهایت همان چهارچوب فکری به شکل اثر مکتوب تجسم مییابد. بسیاری از نویسندهها از ایدههای خود پردهبرداری کرده و آن را صریحا با خواننده در میان میگذارند. پارهای دیگر تبلیغ ایدههای خود را ماموریت خود میدانند و بس.
اگر فرض شود نویسندهای در خلق اثر، هدفی خاص را تعقیب نمیکند و صرفا برای سرگرمی مینویسد، باز انگیزه صاحب اثر مسئلهای حاشیهای است که چندان نقشی در اثرپذیری مخاطب ندارد. آنچه در « فرآیند تاثیرگذاری » تمام علت میباشد، خود اثر بوده و متن و محتوا دراین باره کاملا مستقل عمل میکنند. از همین روست که رمان قادر است خواننده ناآگاه را در رفت و برگشت داستانها با « شکل و قالب » سرگرم کرده و از رصد محتوا و تحلیل مضمون و تشخیص درست از نادرست دور نگه دارد.
استفاده وسیع نویسندگان معنویتهای جدید از قالبهای داستانی به همین علت است. والش کتاب « گفتوگوی با خدای خود » را به سبک داستانی، تالیف کرده است. یکیاز مهمترین کتابهای اکنکار با نام « دندان ببر » قالب رمان دارد و به گفته مولف تقلیدی است از کتاب مثنوی معنوی.
وین دایر کتاب « هدایایی از ایکیس » را در قالب داستانی به نگارش درآورده و سای بابا یکی از کتابهای خود را به شکل داستان کوتاه و عبرتآموز نوشته است که « درخت ارزشها را آبیاری کنیم » نام دارد. کارلوس کاستاندا کتابهایش را در همین قالب ریخته و از مذاکراتش با دونخوان گزارش لحظه به لحظه داده و متونی خواندنی با عبارت پردازیهای جذاب مانند « کتاب حقیقتی دیگر » به نگارش درآورده است.
بسیاری از خوانندگان رمان معمولا نگاه نقادانه به متن ندارند و تلاشی برای تجزیه و تحلیل انتقادی به خرج نمیدهند. چنین افرادی از آنجا که احتمال تناقضگویی یا احتمال وجود نارسایی در اندیشۀ نویسنده را نمیدهند، اگر تناقض و یا کاستی در متن احساس کنند، توان ذهنی و فکری خویش را صرف حل متن مینمایند و با برداشت مثبت از مفاهیم و اصطلاحات، آنها را به صورت دیگری فهم کرده و چنین گمان میکنند که متن را فهمیدهاند؛ در حالی که آنها در حقیقت به نویسنده کمک کردهاند که متن به صورت استوار و غیر قابل خدشه در کتاب دیده شود.
کار جایی مشکلتر میشود که نویسنده در متن کتاب به امور مثبت بپردازد؛ مثلا از خدا سخن گفته و از تعالیم باطنی دم بزند و یا خود را مدافع معنویت و حقیقت نشان دهد، مخاطب به چنین شعارهایی دلخوش کرده و همه مطالب کتاب را از همین سنخ پنداشته و بر خوبی حمل میکند. این افراد فراموش میکنند که همیشه احتمال دارد نویسنده ( حتی اگر نیت سالم هم داشته باشد ) حق را با امور موهوم بیامیزد و در فهم حقیقت، به خطا برود. [1]
پینوشت:
[1]. عرفانهای کاذب راههای نفوذ و راهکار مقابله
افزودن نظر جدید