ملاک های تشخیص عرفان کاذب
افراد زیادی ادعا می کنند می توانند مسیر رسیدن به کمال را به دیگران یاد دهند. برای تشخیص اینکه این افراد راست می گویند یا در مسیر غلطی هستند ملاک هایی وجود دارد. مانند عدم درخواست مال از مُریدان و طرفداران برای خود، ارزش گذاری انسان ها را با امور مادی و جایگاه دنیوی انجام ندهند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تقریباً همه انسانها عاشق کمال هستند. انسان های زیادی ادعای رسیدن به کمال و دانستن راه و روش رسیدن به کمال را دارند. حالا سؤالی که مطرح می شود این است که این «کمال» که همه خواهان آن هستند چیست؟
جواب ها مختلف است: رسیدن به آرامش، رشد ایمانی، کسب فضائل اخلاقی، شهود عالم غیب، لقاء الله، کمک به دیگران و رفع حوائج آنان، کسب ثروت زیاد برای امور خیر، قدرت غلبه بر ظالمان و رسیدگی به مظلومان و...
کمال واقعی این است که انسان با توجه به ظرفیت های وجودی خودش، قوای بالقوه خود را در مسیر الهی، بالفعل کند و خود معنوی و الهی اش را محقق کند. ممکن است کسی به مقام فنای فی الله برسد؛ شخص دیگر مرحله پایین تری از کمالات را واجد شود. ممکن است شخصی به نیت خالص الهی، صفت جود و بخشش را از صفات بارز خود کند و مظهر اسم جواد از اسماء الهی شود.
ملاک تشخیص فردی که واقعاً در مسیر کمال است، از فردی که از این میل کمال جویی مردم برای کسب منافع شخصی سوء استفاده می کند چیست؟
با کمی دقت متوجه می شویم آنچه به عنوان کمال بیان می شود یا مصداقی از کمال شمرده می شود در فضای خیر، نیکی و خوبی است. کسی نمی گوید من می خواهم به وسیله کلاهبرداری و ضرر به دیگران به کمال برسم. پس عدم اضرار به غیر، ملاک اول تشخیص شد. مثلاً عرفان حلقه با ادعای سیر و سلوک و رساندن انسان به کمال، باعث بیماری و آسیب های روحی و جسمی می شود، پس عرفانی کاذب است.
ما در طول تاریخ، افراد زیادی داشتیم که کمالات الهی داشتند و سعی می کردند به سایر مردم کمک کنند تا آنان هم قدم در مسیر سیروسلوک الهی بگذارند و یکی از صفات بارز این افراد این بود که اجر و مزدی برای کار خود از مردم درخواست نمی کردند و چون خود هدایت شده بودند برای مردم نقش هادی را ایفا می کردند و برای هدایتگری و کمک به مردم پول نمی گرفتند. بلکه چون رشد مردم برایشان مهم بود، به این امر مبادرت می کردند. نمونه اش پیامبر اکرم (صلاللهعلیهوآله) در اسلام است که در قرآن کریم تصریح شده اجر و مزدی برای رسالت دریافت نمی کنند:« لا أسألُکُم علیهِ أَجراً(شوری/22)اجر و مزدی برای رسالت نمی خواهم.»
پس قید دریافت دستمزد و کسب درآمد، ملاک دیگری است که این دکان داران معنوی را بشناسیم. مثلا معنویت هایی که اعضا باید مبالغی به عنوان حق عضویت پرداخت کنند مانند فرقه اکنکار یا پرداخت شهریه برای شرکت در کلاس های عرفان حلقه باعث می شود پی به انحرافی بودن این نوع فرقه ها و عرفانها ببریم.
همچنین افرادی که واقعاً به کمال رسیده اند و حقایق عالم برایشان مکشوف شده است می دانند که با ارزش ترین چیز در عالم هستی، وجود انسان است(انسان اشرف مخلوقات است). پس همه انسان ها را از این باب که خلقت انسانی دارند با ارزش می دانند. احترام و کرامت نفس را برای تک تک انسان ها لازم می دانند، از آن جهت که برترین آفریده الهی هستند. پس شخص یا مکتبی که انسان ها را به خاطر انسانیت احترام کند نشان می دهد در مسیر درست است و معیار صحیح برای پیروی را داراست. مثلاً در کتب تاریخی و روایی گزارش شده است که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) مدت زیادی ایستاد و به سخنان و سؤالات پیر زن فرتوتی گوش داد و پاسخ گفت و یا عموم یارانش فقرا بودند. کسانی که جایگاه اجتماعی و ثروت بالایی نداشتند ولی از لحاظ فضایل اخلاقی و معنوی در اوج بودند.
عده ای از مردم به پیامبر(صلی الله علیه و آله) می گفتند که ما در صورتی نزد تو می آییم که فقرا همنشین تو نباشند. در آیات قرآن خداوند درباره اینکه بعضی به آن حضرت می گفتند مجلس ما را از فقرا جدا کن تا نزد تو بیاییم، به پیامبر(صلی الله علیه و آله) گوشزد می کند: «وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِی یرِیدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَیک مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیءٍ وَ ما مِنْ حِسابِک عَلَیهِمْ مِنْ شَیءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکونَ مِنَ الظَّالِمِینَ(انعام/52)ای پیامبر، مبادا این بندگان را که هر صبح و شام خدا را می خوانند و قصدشان خالص است، از خود برانی و آنها را طرد کنی. حساب اینها بر تو و حساب تو هم بر عهده آنها نیست و اگر آنها را از خود دور کنی، از ستمکاران خواهی بود.»
این نوع نگاه اسلام را مقایسه کنید با آموزه های «اوشو» که در میان فقیران زندگی اشرافی داشت و ملاک ارزش گذاری افراد را ثروت می دانست یا شبه معنویت تفکرنوین که ملاک معنویت و ارزشمندی انسان ها را مقدار موفقیت های مادی و ثروت آنان می داند. با این گونه ملاک ها می شود مدعیان عرفان واقعی را از عرفان کاذب تشخیص داد.
افزودن نظر جدید