آیا قانون جذب اسلامی است؟
مراد از قانون جذب در نگاه رهبران این قانون، کاملاً ادعای جدید بوده و در متون دینی و اسلامی این نوع دیدگاه و منطق که انسان بتواند مستقلاً از طریق قوۀ تخیل و تجسم به خواسته های خود برسد، هرگز وجود ندارد. طبیعی است اگر کسی ادعا کند متون دینی چنین تفسیری از جذب را پذیرفته است باید دلایل متقنی ارائه دهد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حتماً تاکنون درباره قانون جذب ، سمینارها و کارگاههای موفقیت، راه های رسیدن به ثروت و این قبیل اصطلاحات و تعابیر زیاد شنیدهاید. جالب تر این که مروجان این قانون مدعی هستند، این قانون موضوعی دینی بوده و مورد تأیید متون اسلامی است. تا آن جایی که در بسیاری از کتاب ها و نشستهای مدعیان این قانون، این مسئله به عنوان یک رسم معنوی و عرفانی به دیگران معرفی شده و با نام حیات معنوی و اتصال به نیروی الهی از آن یاد شده است.
عمل تجسم، سهم مهمی را در قانون جذب دارد؛ دراین قانون اعتقاد بر این است که انسان با تجسم می تواند به خواستهها و آرزوهای خود رسیده و نیروی کائنات را در تسلط خود بگیرد. طبق گفته مدعیان این قانون، قانون جذب در نحوه جذب، همانند قانون جاذبه نیوتن است. با این تفاوت که قانون جاذبه نیوتن می گوید: «کره زمین همه اجسام را به سمت خود جذب میکند»؛ اما در قانون جذب، تمام چیزهایی که ما تجسم میکنیم، به سوی ما جذب شده و در خارج ذهن جنبه عینیت می یابد.
مروجان جذب معتقدند با تصور و تجسم، تمام دنیا یک بروشور در دست تصویرکننده بوده و او میتواند به کل کائنات سفارش دهد؛ تا هر آن چه در فکر و ذهنش می گذرد، برایش خلق و مهیا شود. بر همین اساس، زندگی افراد ساخته و پرداخته قوه تجسم و خیال آنها بوده و اگر کسی بخواهد رخدادهای زندگی خود را تغییر دهد، باید نیروی تجسم و تصور ذهن را باور کرده و با تصویرپردازی ذهنی، شرایط و اسباب تغییر در زندگی را برای خود مهیا کند. طبق مبانی قانون جذب، افراد در سه گام می توانند به آرزوهای خود دست یابند؛ 1- خواستن(به دنیا دستور بده) 2- اعتقاد(باور داشته باش که به خواستهات رسیدهای)3- تجسم(احساس کن که به خواستهات رسیدهای).(1)
آن چه از این سه مرحله به دست میآید، این است که در قانون جذب، رسیدن به خواسته ها صرفاً از طریق عمل ذهنی صورت گرفته و فعل بیرونی و عمل جوارحی تاثیر خاصی در رسیدن انسان به آرزوها و خواسته ها ندارد. آن چه در قانون جذب مهم است، قدرت ذهن و تجسم است. طبق گفته راندا برن، کل زندگی تو، تجلی افکاری است که در ذهنت جریان دارند.(2)
اگرچه در ابتدا چنین تصور می شود که بیان دین و قانون جذب، یکسان باشد، اما در حقیقت، دین تفاوت ماهوی با این قانون دارد. مدعیان قانون جذب معتقدند که این قانون، مورد تایید متون دین اسلام است. در حالی که حقیقت آن است که روش آن ها با ملاک های علمی فاصله زیادی دارد. سوالی که در این جا مطرح است این که، این افراد قبل از استناد به متون دینی، باید مراد خود را از قانون جذب دقیقاً بیان کنند؛ یا روایتی را آورده و مدعی شوند قانون جذب نیز همین را می گوید، مصادره به مطلوب بوده و کاری غیر عالمانه است.
برای نمونه، یکی از مشهورترین روایاتی که امروزه مروجان قانون جذب از آن سود می برند، روایت اصول کافی در باب دعاست. امام صادق می فرمایند: «اذا دعوت فظن ان حاجتک بالباب(3) هنگامی که خدا را می خوانی چنان بیندیش که دعایت برآورده شده و خواسته ات آماده است.» این روایت در باب درخواست از خداوند وارد شده و از دعا کننده خواسته می شود، هنگام درخواست از خدا چنان بیندیشد که دعایش مستجاب است.
آنچه درباره این حدیث و امثال آن باید مورد توجه باشد، کاوش دقیق و عالمانه در معنای دعاست. دعا در متون دینی به معنای درخواست خاشعانه از خداوند متعال است. در دعا انسان نه از خودش، بلکه از منبع لایزال الهی طلب می کند و این درخواست را متواضعانه به همراه اعتقاد و اندیشه صحیح از خداوند متعال درخواست می کند. در حالی که در قانون جذب، برداشت از دعا کاملاً متفاوت بیان می شود. در قانون جذب اولاً: انسان ذهن خود را مُعطی می داند نه خداوند؛ و قوه جاذبه ذهن در قانون جذب منبعی درونی معرفی می شود که با وجود این قدرت بیکران باطنی، هیچ منبع بیرونی دیگری نمی تواند دارای جایگاه بوده و نقش آفرین باشد.
ثانیاً: دعا باید با خشوع همراه باشد و انسان موحّد می داند که در جایگاه مخلوق نشسته و به سوی خدای متعال دست نیاز دراز کرده است؛ اما در قانون جذب، همه اشیاء و تمام هستی در خدمت سرخوشی انسان قرار داشته و انسان نه تنها تمنّا و خواهشی نمی کند، بلکه فرمان داده و بر مسند خدایی تکیه می زند.
ثالثاً: در متون دینی انسان خداوند را موجودی می داند که خالق همه چیز است. امّا قانون جذب تنها به قدرت خلّاق درون انسان باور دارد. به همین خاطر درخواست از خدا در مرتبه یک مطلوب ذهنی، تنزل داده شده و به یک عمل خشک ذهنی تبدیل شده است.
بنابراین مراد از قانون جذب در نگاه رهبران آن کاملاً ادعای جدیدی بوده و در متون دینی و اسلامی این نوع دیدگاه و منطق که انسان بتواند مستقلاً از طریق قوۀ تخیل و تجسم به خواسته های خود برسد، هرگز وجود ندارد. طبیعی است اگر کسی ادعا کند متون دینی چنین تفسیری از جذب را پذیرفته است باید دلایل متقنی ارائه دهد که تاکنون چنین چیزی ارائه نشده است. همچنین مدعیان قانون جذب از متون دینی اطلاعات حداقلی و سطحی داشته و به خوبی می دانند که با استناد به برخی از آیات و روایات هرگز نمی توان قانون جذب را دینی سازی کرده و به آن هویت دینی بخشید.
پینوشت:
1. راندا برن، راز، نفیسه معتکف، لیوسا، 1386، ص 57تا62.
2. راندا برن، راز، ترجمه نفیسه معتکف، نشر فراروان، ص 32.
3. ری شهری، منتخب میزان الحکمه، باب دعا، به نقل از اصول کافی، 473/2.
افزودن نظر جدید