قدرت ذهن
یکی از ریشههای اصلی و پایهای قانون جذب در موضوع اومانیسم است. اومانیسم به زبان ساده یعنی انسان محوری که جایگزین خدامحوری است. اصلیترین غایت و هدف اومانیستها لذتجویی است و انسان به تنهایی مسئول تحقق بخشیدن به این هدف است.
یکی از روش های انحراف اینگونه است که به جای نگاه جامع و مجموعهای، نگاه مجزا وجزئی بر اندیشه و آموزه های یک جریان و شخص، حاکم است؛ «وَأَنْتُمْ سُکَارَیٰ» را کنار نهاده و فقط « لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ» را دلیل نماز نخواندن عنوان میکند.
برخی انسانها تا وقتی در غفلت از حقیقت هستند، دلبسته موضوعاتی همانند آموزه قانون جذب میشوند. خداوند میفرماید قدرت تحقق آرزوها فقط تحت اختیار او است و نباید از غیر او توقّع چیزی داشت.
قانون جذب همانند غول چراغ جادو توصیف میشود. اینگونه پیروی از هوای نفس در آموزه قانون جذب، یک ارزش تلقی و یا حداقل مجاز شمرده میشود؛ در حالی که در اسلام پیروی از هوای نفس، مذموم است.
قرآن کریم تبعیت از گمان، مباحث خرافی و غیرمستند را نهی میکند. برنامه مستند راز، مروج قانون جذب است؛ ولی بر خلاف اسم مستند، در واقع استناد علمی، دینی، عقلی یا... در اثبات چنین نظریهای ارائه نشده است. تبعیت از قانون جذب، تبعیت از گمان و مباحث خرافی بوده که نهی شده است.
آموزه قانون جذب، یک اصطلاح و مدعایی است که انسانها را به خود مشغول میکند و توجه انسانها را از خداوند دور میکند. آموزههایی مانند قانون جذب که بر اساس حدس و گمان نامگذاری و پیروی میشوند، چون پندار و گمان بیپایه بوده و موجب عدم توجه به خدواند میشوند، همانند بت هستند.
مروجان قانون جذب، از روایت «هر گاه دعا میکنی، گمانت این باشد که حاجتت پشت در آماده است» تعبیر به تأیید قانون جذب در اسلام میکنند، در حالی که معنای روایت بیان میکند انسان باید به قدرت خداوند در تحقق دعاها یقین داشته باشد، نه اینکه لازمه هر دعایی، اجابت ظاهری آن است.
مروجان قانون جذب بیان میکنند که هر آرزویی را باور کنید، محقق میشود، مهم اراده انسان برای تحقق آرزوهایش است. اما با بررسی آرزو در روایات و آیات، متوجه میشویم جهان با اراده الله اداره میشود نه با تصمیم و آرزوهای انسان. امام علی علیهالسلام میفرماید: خداوند را به شکسته شدن تصمیمها و به هم زدن نیتها شناختم.
از جمله موضوعاتی که میتوان ریشه قانون جذب را در آن جستجو کرد، مباحث راجع به درمان ذهنی و استفاده از هیپنوتیزم است. در این روش، درمانگر مدعی است که با اعتقاد به قدرت شفا دادن بیماران، آنان را از طریق قدرت ذهنی، درمان میکند. این روش با استفاده از فنون هیپنوتیزم و امثال آن، انجام شده و به بیماران القاء میشود که بیماریشان از بین رفته و درمان شدهاند.
هواپونوپونو میگوید با اصلاح افکار میتوانیم دنیای واقعی را مدیریت کنیم. در هواپونوپونو کلمات چهارگانه استفاده میشود: «متأسفم»، «لطفاً مرا ببخش»، «متشکرم»، «دوستت دارم». با بیان این عبارات معتقدند باعث تصحیح خاطرات و باورهای ذهنی شده و حوادث خارجی را کنترل کرده و اتفاقات خوب برای خود رقم میزنند.
اگرچه در ابتدا چنین تصور می شود که بیان دین و قانون جذب یکسان باشد، اما در حقیقت نظر دین درباره این قانون تفاوت ماهوی با دیدگاه های هواداران این به اصطلاح قانون دارد. مدعیان قانون جذب مدعی هستند که اسلام، قانون جذب را قبول دارد، در حالی که روش آن ها از ملاک های روش علمی فاصله زیادی دارد.
یکی از آیاتی که مروجان تفکر نوین و قانون جذب برای تایید ادعای خود به آن استناد می کنند، عبارت است از آیه: «ادعونی استجب لکم[غافر/60] بخوانید مرا تا اجابت کنم خواسته شما را.» در قانون جذب نه تنها این قبیل آیات (که در حقیقت بیان کننده ایمان و حقیقت توحید است) به صورت دقیق و درست معنا نمی شوند، بلکه در این قانون، درخواست از خدا در حد یک مطلوب ذهنی، تنزل داده شده و یک عمل صرفاً ذهنی به حساب می آید.