سوء استفاده از روایات توسط مروجین قانون جذب
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از روشهای اقناع مخاطبان در معنویت نوظهور تفکر نو، استفاده از باورهای مقبول در میان مخاطبانش است. این نوع جریانات، سیّال هستند و ابتدا خود را با فرهنگ و آداب و رسوم محلی وفق میدهند تا بتوانند رسالت اصلی و انحرافی خود را تبلیغ کنند. مثلاً وقتی یک بومی سرخ پوست، مخاطب یک مروج تفکرنو قرار میگیرد، شواهدی از شِمِن پرستی و آداب محلی و بومی برای اثبات فرضیات خود میآورند. در سایر مناطق دیگر نیز اینگونه است. در فضای ایرانیاسلامی ما مروجان تفکرنو از همین حربه استفاده و سعی میکنند برخی باورها و عقاید مقبول در میان مردم را برای اثبات مدعای خویش به کار برند. مهمترین آموزه جریان تفکر نو، بحث قانون جذب است. قانون جذب به زبان ساده یعنی باور به هر چیزی، باعث محقق شدن آن در عالم خارج از ذهن میشود؛ به هر چه میخواهی، با قدرت ذهن خواهی رسید.
مروجان قانون جذب برای اینکه جمع مذهبی را با خود هماهنگ کنند، مدعی هستند که این آموزه در منابع دینی ما آمده است. از جمله مواردی که به آن استناد میکنند، روایات زیر است: امام صادق علیهالسلام فرمودند: «قَالَ إِذَا دَعَوْتَ فَظُنَّ حَاجَتَکَ بِالْبَابِ وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَی فَأَقْبِلْ بِقَلْبِکَ وَ ظُنَّ حَاجَتَکَ بِالْبَابِ»؛ [1] «هر گاه دعا میکنی، گمانت این باشد که حاجتت پشت در آماده است و در روایت دیگر آمده است که فرمود: با قلبت به او روی کن و گمانت این باشد که حاجتت پشت در آماده است». و نیز از امام جعفر صادق علیهالسلام وارد شده: «إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لاَ یَسْتَجِیبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ سَاهٍ فَإِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِکَ ثُمَّ اِسْتَیْقِنْ بِالْإِجَابَةِ» [2]؛ «شنیدم حضرت صادق علیه اسلام میفرمود: خدای عز و جل اجابت نکند دعایی که از روی دل غافل باشد، پس هر گاه دعا کردی به دل توجه کن و یقین داشته باش که اجابت شود».
افرادی همانند علیرضا آزمندیان و... مدعی هستند که این روایت میگوید شما برای تحقق خواسته خود، باید باور قطعی داشته باشید که خواسته شما محقق میشود و روایت هم میگوید خواسته خود را جلوی در، حاضر بدان و این همان قانون جذب است. آنها چنین بیان میکنند که در قانون جذب، برای تحقق خواستهها باید باور قلبی پیدا کنید که خواستهها (آرزوها) را مالک و صاحب هستید. این روایت هم همین را میگوید. اینجا مغالطهای رخ داده است. مکتب اسلام یک مجموعه از معارف است و باید برای فهم این مکتب به مجموعه معارف رجوع کرد. برای فهم صحیح این روایت، باید به واژه «حکیم» در متون دینی توجه کنیم.
«واژه حکمت از جمله مفاهیم اسلامی است؛ زیرا حکمت و حکم تنها در قرآن، 50 بار بکار رفته و صفت حکیم که از صفات خدا نیز هست، 97 مورد در قرآن استعمال دارد». [3] در منابع دینی ما آمده است که خداوند حکیم است؛ یعنی علم دارد که چه نوع مقدرات و آرزوها و خواسته و دعاهایی برای انسان خوب است و چه چیزهایی به ضرر اوست، با همین حکمت است که خواستهها و دعاهایی که به نفع اوست را مستجاب میکند و دعاهایی که به ضرر اوست را مستجاب نمیکند. البته پاداش و جزایی مستقل در جهان آخرت برای این نوع دعاها به انسان میدهد. پس هر نوع خواسته و دعایی قابل تحقق ظاهری در دنیا نیست. با تکیه بر این مبنای بنیادین، متوجه میشویم که معنای روایت فوق این نیست که هر چه از خدا بخواهیم و به آن باور داشته باشیم، قطعاً محقق میشود. معنای روایت این است که ما به قدرت خداوند در تحقق دعاها یقین داشته باشیم؛ ولی لازمه این ایمان به قدرت الهی، محقق شدن ظاهری خواستهها در همین دنیا نیست (و چه بسا ممکن است بهصورت دیگری اجابت شود یعنی بهجای مضمون این دعا، چیز دیگری که به صلاحش است _ و خودش نمیداند_ از جانب خدا به وی داده شود و یا اینکه استجابت دعاهای دنیایی به شکل دیگری نظیر اعطای پاداش و... در عالم آخرت ظهور و بروز پیدا کند).
پینوشت:
[1]. سایت جامع الاحادیث، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، عدة الداعی و نجاح الساعی، الباب الرابع فی کیفیة الدعاء [القسم الاول] ما یکون قبل الدعاء فصل، بیجا، بیتا، جلد یک، صفحه ۱۴۴
[2].الکافی، کلینی، جلد۲، عنوان باب: الجزء الثانی کِتَابُ اَلدُّعَاءِ بَابُ اَلْإِقْبَالِ عَلَی اَلدُّعَاءِ، صفحه ۴۷۳
[3]. مقاله مفهوم حکمت در قرآن و حدیث، رضا برنجکار، نشریه مبین (نخستین قرآنپژوهی به زبان فارسی)، تاریخ انتشار 6 / 2/ 1388
محمد جواد نصیری
افزودن نظر جدید