عرفانهای نوظهور
نویسنده کتاب عرفان کیهانی (اساسنامه عرفان حلقه) در یکی از اصول عرفان کیهانی، به ظنّ خود، به اثبات نامحدود بودن جهان هستی پرداخته است. دلیل وی این است که خداوند نامحدود است به همین جهت، تجلیات او نیز باید نامحدود باشد. اگر این مطلب در قالبی منطقی ریخته شود این گونه خواهد بود...
در آئین ذِن اساتید و بزرگان آن در ابتدای ورود پیروانش به این مکتب آنها را به دوری جستن از عقل دعوت میکنند. البته این بدین معنا نیست که خود اساتید ذن هم کاملاً خود را محروم از عقل کرده باشند، بلکه آنها بهطوری دیگر میاندیشند و مفهوم اندیشیدن آنها بهکلی متفاوت با تفکر معمول عقلگرایان است. درواقع این شرط برای افراد مبتدی در نظر گرفتهشده است...
پائولو کوئلیو در بخشهای زیادی از آثار خود به مست کردن، بادهنوشی، الکل، پیاله، شراب، میکده و امثال اینها اشاره میکند. ظاهرا او برای جلب و جذب مشتریان آثارش حتماً باید به نوشتن اینچنین مسائلی روی بیاورد، وگرنه هرگز خوانندگان او رغبت نخواهند کرد آثار او را بخوانند. درواقع کوئلیو با خلق اینگونه آثار به دنبال ارضای نفس خود بوده و بهنوعی خواسته عقده دوران...
آئین ذِن با اینکه پیروان خود را توسط الفاظ و کلمات دهانپُرکن به سمت سیر و سلوک مورد نظر خود دعوت میکند، بزرگان ذِن در بسیاری از موارد با ایراد سخنان و نوشتههای ضد و نقیض هر بیننده و شنوندهای را در سردرگمی و تعجب فرو میبرند. در آیین ذِن، بودا از یکسو انانیت ("خود" افراد) را نفی میکند، از سوی دیگر مدافع تناسخ است. درحالیکه لازمه پذیرش تناسخ، اعتقاد به وجود...
در عرفان حلقه، بیش از همه یک کلیدواژه برجسته میشود و آن هم مفهوم «شبکه شعور کیهانی» است. شبکه شعور کیهانی چیست؟ با خالق هستی چه نسبتی دارد؟ فواید اتصال به آن و آثار آن کدام است؟ از نظر مصداق خارجی با کدامیک از آموزههای دین قابل تطبیق است؟ آیا منظور همان جایگاه نبوت و رسالت است؟ آیا این شبکه تعبیری دیگر از ذات مقدس خداوند...
آیا تا به حال از خود پرسیدهاید چرا عرفان حلقه به اسامی خداوند هم روی خوش نشان نداده و حتی عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» هم خوانده نمیشود به جایش جملهی «به نام بینام او» گفته میشود؟ البته این سنت را شخص آقای طاهری بنیان نهاد و بسیاری از متون و جزوات آموزشی عرفان حلقه اکنون به همین صورت در فضای مجازی قابل دسترسیاند. سوگمندانه باید گفت...
ذکر نکتهای لازم است که عرفان حلقه اگرچه به شکل صوری از خداوند نام میبرد، اما این خدا در عملیات اتصالگیری کاملا غایب است، با این توضیح که هم درمانگر و هم درمانگیر هر دو تنها با شعور کیهانی کار دارند و به ارتباط با این شبکه دعوت میشوند و غایت ارتباطشان کسب رضایت همین شبکه است و بس. پس خدا کجاست؟
شاید بعضی از خوانندگان این نوشتار، از شنیدن این جمله تعجب کنند که مشرکان زمان پیامبر هم به میزان عرفان حلقه خدا را باور داشتهاند و حتی بیشاز عرفان حلقه خداپذیر بودهاند. آن میزان از توحید که در عرفان حلقه آمده، باور به خدای خالق است که از آن به «توحید در خالقیت» یاد میشود این مرتبه از توحید همان مرتبهای است که مشرکان زمان پیامبر اسلام هم باور داشتند.
نیاز انسان به عبادت و پرستش، از آنجا که نیاز فطری است، نمیتوان مدفونش کرد و به آن بیاعتنا بود. همهی عرفانهای نوظهور آمدهاند تا برای این نیاز راهی پیدا کرده و چارهاش کنند و این عطش را در وجود آدمی بخوابانند. باید دید در حلقه، نیاز آدمی به پرستش را به چه صورت پاسخ داده شده و آیا در حلقه، خود خداوند پرستش میشود یا پدیدههای دیگر؟...
عجبا! این چه استدلالی است که اصرار دارند هرطور شده خود خدا را متعلق عشق ندانند و (همانطور که او را از حلقه وحدت بیرون انداختهاند) خدا را از دایرۀ عشق خارج کنند؟ البته بهانهای که اینجا دارند این است که خداوند برخوردار از صفات بوده و دارای صفاتی است. آیا تا بحال دقت کردهاید که در عرفان حلقه بین خداوند و صفاتش مرزی قائل شده و سخن از تفکیک ذات و صفات را میرانند؟
دالایی لاما برای اینکه بتواند اصل دوری از رنج را که مبنای تفکر بودایی است، توجیه کند، به انواع شادی از هر نوع و جنسی رو آورده است. شادی در نظر دالایی لاما آن چیزی است که بتواند یک فرد را از این رنج دنیا رهانیده و سختیها و رنج را در وجود او به فراموشی بسپارد. دالایی لاما شعارش را اصل رنج در دنیا قرار داده و مریدانش را به دوری از آن فرامیخواند...
اگر حلقهایها بخواهند بین عشق و محبت تفاوت بگذارند و بگویند، منظور ما عشق به خداست، باید به ایشان گفت که شما قبل از آن که حرفی از عشق و محبت در میان باشد فهم انسان از خدا را منکر شدهاید. یعنی راه شناخت خداوند را از اساس مسدود میدانید، به همین علت جایی برای محبت هم باقی نمیماند (دقت شود!). بماند که قرآن نه تنها محبت، بلکه عشق...
تناسخ از جمله واژههایی است که علیرغم عاریتی بودن، در عرفان حلقه تفسیر جدیدی یافته است به گونهای که مفهوم تناسخ در قالب یک مفهوم جدید به نام کالبد ذهنی پیگیری میشود. در عرفان حلقه دنیای بعد از مرگ به صورتی تصویر میشود که مخاطب احساس کند راه مصون ماندن از عذابهای بعد از مرگ، پناه آوردن به عرفان حلقه است...
يک نوع فرا واقعگرایی يا سور رئالیستی بر فضای گفتههای علی یعقوبی حاكميت دارد. در جایجای نوشتهها و گفتههای او از اشخاصی -البته بدون نام- سخن گفته میشود كه قدرتهای ماورای طبيعی دارند و از عوالم غيب مطلع هستند و چشمشان چيزهايی را میبيند كه ديگران نمیبينند. يعقوبی هر نوع بحران و مسأله اجتماعی و سياسی را به فتنههای آخرالزمان ربط...