مباحث تاریخی
وقتی که عثمان به خلافت رسید بر خلاف خلفای پیشین، خود را خلیفه الله نامید. وی معتقد بود که جانشین خداست و هرکاری که بخواهد میتواند انجام دهد. وی با تقسیم بیت المال و مناصب حکومتی در بین اقوام و خویشانش باعث خشم مسلمانان شد.
میان شیعه و اهل سنت در اعتقاد داشتن به اینکه صحابه پیامبر خوب یا بد بودند اختلاف است، چرا که برخی از صحابه دنباله رو رفتارهای اخلاقی پیامبر بودند و او را الگوی واقعی خود میدانستند، اما برخی دیگر از اصحاب اینطور نبودند و در ظاهر پیامبر را برای خود الگو قرار میدادند اما در واقع هیچ گاه به مانند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) عمل نکردند و به دنبال هوای نفس خود بودند
اصحاب پیامبر اسلام یا دارای فضائل نیکو و پسندیده بودند و بعضا فضیلت اختصاصی داشتند که در قرآن به آن اشاره شده و پیامبر اکرم هم آن را بیان میداشت و یا دارای رذائل اخلاقی و منافقانه بودند که باز در قرآن خداوند برای پیامبرش آن را بیان میکرد و پیامبر اکرم هم با واسطه و یا بدون واسطه در مقابلشان موضع میگرفت که بعضاً برخی نادم و پشیمان بودند و برخی هیچ گاه توبه نکردند
خاندان بنی امیه و از جمله معاویه بعد از فتح مکه توسط مسلمانان، در ظاهر اسلام اختیار کردند اما هیچ گاه اسلام آنان قلبی نبود بلکه سراسر وجودشان کینه و حقد نسبت به پیامبر و دین اسلام بود و در هر فرصتی سعی میکردند تا ضربه بزنند اما با وجود پیامبر این امر میسر نشد تا اینکه پیامبر رحلت کرد و بعد از آن بود که راه برای تاخت و تاز این شجره ملعونه از نظر قرآن باز شد
زندگی معاویه از خاندان بنی امیه که خداوند آنها را شجره ملعونه معرفی کرده است سراسر ظلم و ستم و دنائت و پستی و خباثت همراه با نفاق و کینه نسبت به دین اسلام است و اینان بالاجبار مسلمان شدند و با اختیار از دین اسلام خارج شدند و زمانی که بر گردهی خلافت به ناحق نشستند چنان با دین پیامبر بازی کردند و احکام الهی را وارونه جلوه دادند که گویی برای تفریح چند صباحی آمدند
از زمان فتح مکه توسط مسلمانان خاندان بنی امیه در ظاهر اسلام آوردند اما قلباً و باطناً اسلام نیاوردند و همیشه کارشکنی میکردند منتها چون قدرت در برابر پیامبر نداشتند همیشه در انزوا و سکوت بودند تا اینکه پیامبر رحلت کرد و خلفای غاصب ایشان را بر گرده مسلمین به عنوان والی و حاکم قرار دادند و اینان کردند آنچه را که باید با دین اسلام میکردند و آن را ار مسیر اصلی خود منحرف ساختند
دین مبین اسلام برخی از اعمال ناپسند مثل زنا را حرام میداند و این یکی از ضروریات مهم این دین است. و این عمل شنیه را آنقدر زشت میداند که در جای جای قرآن و روایات پیامبر اسلام شدیداً از آن نهی شده است و در احکام فقهی اگر از این راه فرزندی به دنیا بیاید قطعاً ولد الزنا خواهد بود و هیچ خیری این فرزند نخواهد دید چرا که پدر او نامعلوم و مادرش هم فاحشهای بیش نخواهد بود
ابوبکر وقتی به خلافت رسید بر خلاف آیه قرآن گفت که پیامبران ارث نمی گذارند به همین جهت فدک را از حضرت فاطمه (س) غصب کرد. در مقابل به دخترش عایشه به عنوان همسر پیامبر(ص) زمینهای زیادی واگذار کرد.
یکی از بدعتهای شوم و ناپسندی که توسط بنیامیه در میان جامعه اسلامی و مسلمانان پایهگذاری شد و در قرون بعدی توسط جریان وهابیت رواج بیشتری پیدا کرد، دشمنی با اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، سبّ و لعن آنان مخصوصا صحابی بزرگوار، جانشین و وصی آن حضرت، حضرت علی بن ابی طالب (علیه السّلام) بود.
با اینکه برای عثمان هیچ فضیلتی در اسلام ذکر نشده بود، شورای شش نفره اورا انتخاب کرد. چون وی از نظر خویشاوندی میتوانست با امام علی (علیه السلام) رقابت کند، زیرا وی دو بار افتخار دامادی پیامبر (صلی الله علیه و اله) را به دست آورده بود.
ابوبکر بر خلاف سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) عمل کرد. وی در اداره حکومت قریش را بر انصار برتری داد و بر خلاف سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) کسانی را که زکات نمیدادند مرتد و کافر خطاب کرد.
یکی از بدعتهای شوم و ناپسندی که توسط بنیامیه در میان جامعه اسلامی و مسلمانان پایهگذاری شد و در قرون بعدی توسط جریان وهابیت رواج بیشتری پیدا کرد، دشمنی با اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، سبّ و لعن آنان مخصوصا صحابی بزرگوار، جانشین و وصی آن حضرت، حضرت علی بن ابی طالب (علیه السّلام) بود.
خلیفه دوم برای اینکه بتواند مسئله جانشینی حضرت علی را تحت الشعاع قرار دهد، اصل شورا را تأسیس کرد و بر خلاف دستور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حق خلافت حضرت علی (علیه السلام) را غصب کرد.
عمر هنگامی که به خلافت رسید سنت سئیه اختلاف طبقاتی را بنیانگذاری کرد. وی از این طریق باعث شد که برخی از مسلمانان ثروتمند و برخی فقیر شوند.