مباحث روایی
بر اساس برخی گزارشها از سوی علمای اهلسنّت، عمر بن خطّاب در زمان حکومتش نیز این عادت را که از زمان جاهلی داشت، نتوانست ترک کند. البته برخی از علمای اهلسنت برای توجیه شرابخواریهای خلیفه گفتهاند: وی بدان جهت شراب مینوشید تا غذایی که میخورد بهتر هضم شود: «عمر میگفت: من بدینرو شراب مینوشم که گوشت شتری که میخورم را هضم کند و اذیت نشوم!»
عایشه جریان حسادتش به خدیجه را چنین بیان میکند: روزی پیامبر امر فرمودند که مقداری گوشت برای دوستان خدیجه ببرند. من که از اینهمه محبت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به خدیجه ناراحت شده بودم با ناراحتی حسادت خویش را اظهار کردم و گفتم: برای خدیجه!؟ حضرت فرمود: من خدیجه را دوست دارم.
پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) فرمودند: هيچ چيزى را براى خود كراهت ندارم مگر اينكه براى تو نيز آن را كراهت دارم. رجال این روایت مورد اطمینان هستند و از لحاظ علمای اهل سنت مشکلی ندارند. اما بخارى در این حدیث نیز مانند احاديث فراوان ديگر دست به تحریف زده و برای آبرو بخشیدن به نااهلان، روایت را ناقص بیان كرده است.
ابن عباس مىگويد: زن ديوانهاى را به نزد عمر بن خطاب آوردند كه زنا كرده بود. خليفه پس از مشورت با صحابه، امر كرد تا وى را رجم و سنگسار كنند. پس على بن ابىطالب (ع) سر رسیدند و مانع اجرای آن حکم شدند و فرمودند: در اسلام، تکلیف از دیوانه برداشته شده است. پس عمر بن خطاب آن زن را با امر اميرالمؤمنين آزاد نمود.
فخر رازی: اگرچه به من لقب امام المشککین دادهاند و در هرچیزی شک میکنم، اما درجایی که تعارض بین سخن صحابه با سخن علی بن ابیطالب علیهالسلام باشد، بدون هیچ شک و تردیدی و با قاطعیت حکم بهدرستی سخن علی (علیهالسلام) میدهم و باکمال میل آن را میپذیرم. چون هر کس در دینش به علی اقتدا کند، قطعاً هدایت یابد.
ابن حجر عسقلانی میگوید: «برخی با تمسک به برخی روایات به برتری خدیجه بر عایشه حکم کردهاند، زیرا جبرئیل به عایشه سلام میرساند، درحالیکه در روایت دیگر، پیامبر سلام خداوند را بر خدیجه (علیهاالسلام) ابلاغ میکند». ابن حجر عسقلانی میگوید که معلوم میشود مقام خدیجه بالاتر از عایشه است که خداوند اعلی به او سلام میرساند.
بخاری که از عالمان مشهور اهل سنت است و کتاب او نزد اهل سنت، صحیحترین کتابها بعد از قرآن محسوب میشود در کتاب معروف خود، حدیث پیامبر اکرم که فرمود: «هر کس من مولای او بودم، اینک علی مولای اوست»، را کتمان کرده است. به راستی چنین افرادی که این گونه احادیث نبوی را انکار میکنند، لایق عنوانِ عالم و محدث هستند؟
بخارى در روايتی به نقل از خليفه دوم مىنويسد كه آن دو زنى كه بر ضد رسول خدا هم پيمان شده بودند، عائشه و حفصه بودند: «از ابن عباس نقل شده است كه مىگفت: مىخواستم از عمر سؤال كنم كه اى اميرمؤمنان ! آن دو زنى كه بر ضدّ رسول خدا هم پيمان شدند، چه كسانى بودند؟ سخنم را تمام نكرده بودم كه عمر گفت: حفصه و عائشه بودند.»
احادیث فراوان بیانگر آن است که ابوبکر و عمر در حالی که به عقیده اهل تسنن برترین مردم بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند، به عللی که خود بهتر میدانستند به هنگام مرگ صریحا و علنا آرزو میکردند که ای کاش انسان نبودند، بلکه گیاه یا حیوان بودند، تا مورد بازخواست خداوند قرار نگیرند. لیکن حضرت علی (علیه السلام) کلام آخرشان اعلام رستگاری بود.
مولوی محمد عمر سربازی که از بزرگان معروف و مشهور اهل سنت میباشد در کتاب خود فتوایی را بیان میکند، ایشان میگوید: «هیچ بیماری مسری در عالم وجود ندارد، و اگر شخصی اعتقاد داشته باشد که بیماری از فردی به فرد دیگر سرایت میکند، مشرک است». سبحان الله ببینید چقدر راحت دیگر مسلمانان را به اندک بهانهای (و با جهل و نادانی) تکفیر میکنند...
از دیرباز تاکنون شیعیان متهم هستند که زبان به لعن میگشایند و بزرگان اهل سنت را مورد لعن قرار میدهند. در این مقال بر آن شدیم که با استناد بر منابع معتبر اهل سنت اثبات کنیم که لعن و نفرین را چه کسانی باب کردند. با رجوع به منابع مهم تاریخی اهل سنت به موارد متعددی بر میخوریم که در آنها امیرالمومنین علی(علیه السلام) مورد سب و لعن فراوان قرار گرفته است...
شیعیان همواره اهلسنت را برادران خود دانسته و سعی نمودهاند با ایشان در موارد بسیاری تعامل داشته باشند که کوچکترین آن در عصر کنونی همین نامگذاری حد فاصل دوازدهم ربیع الاول (که با اعتقاد اکثریت اهلسنت مصادف با میلاد رسول اکرم است) تا هفدهم ربیع الاول (که اعتقاد اعظم بزرگان شیعه در میلاد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم...
به اعتقاد شیعه برخی از صحابه انسانهای باتقوا و مخلصی بودند، و برخی انسانهای منحرف و فاسقی بودهاند، آنچه واضح است این است که شیعه معتقد به عدالت تمام صحابه نیست. اما اهل سنت اعتقاد به عدالت تمام صحابه دارند و برای این ادعای خود به آیاتی تمسک کردهاند. از جمله دلايل بر نظريه عدالت صحابه، این آيه است که مىفرمايد: «شما بهترين امّتى بوديد كه براى مردم پديدار...
سپس ابوذر و مقداد و عمار بپا خاستند و به على (عليه السّلام) عرض كردند: «چه دستور میدهید؟ به خدا قسم اگر امر كنى آن قدر شمشير مىزنيم تا كشته شويم. حضرت فرمود: خدا شما را رحمت كند، دست نگهداريد و پيمان پيامبر و آنچه شما را بدان وصيّت كرده به ياد بياوريد. سپس در حالى كه ابوبكر بر منبر نشسته بود عمر به او گفت: چطور بالاى منبر...