سیره ائمه، در تعامل با اهلسنّت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در آستانه سالروز میلاد خجسته پیامبر خوبیها و مهربانیها رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار داریم؛ جا دارد این ایام خجسته را به عموم مسلمین سرتاسر گیتی عرض تبریک و تهنیت داشته باشیم و بر خود ببالیم که از پیروان پیامبر آخرالزمان هستیم و نام مسلمان را بر ما نهادند. بیاییم به راستی به این آیه قرآنی معتقد باشیم که « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ [حجرات/10] مومنان با هم برادرند» همه مسلمانان را برادر خود بدانیم و در کشمکشها و جریانات سیاسی و برون مذهبی، یکپارچه در مقابل دشمنان و ملحدان از خدا بیخبری که سر تعظیم در مقابل رسولان و فرستادگان خداوند فرود نمیآورند با یکدلی و انسجام هرچه بیشتر بایستیم و اجازه ندهیم که دیگران موارد اختلافی درون مذهبیمان را به چالش و عاملی برای ایجاد دوگانگی و اختلاف میان ما مطرح نمایند. چرا که ایشان از قدرت عظیم و یکپارچگی امّت واحد اسلامی که جمعیتی بالغ بر یک میلیارد نفر را در عصر کنونی به خود اختصاص داده است در هراسند.
شیعیان همواره اهلسنت را برادران خود دانسته و سعی نمودهاند با ایشان در موارد بسیاری تعامل داشته باشند که کوچکترین آن در عصر کنونی همین نامگذاری حد فاصل دوازدهم ربیع الاول (که با اعتقاد اکثریت اهلسنت مصادف با میلاد رسول اکرم است) تا هفدهم ربیع الاول (که اعتقاد اعظم بزرگان شیعه در میلاد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم است) را به نام «هفته وحدت» میتوان نام برد که از جانب شیعیان نامگذاری شده است. و در این ایام خجسته با دعوت از برادران اهلسنت در برپایی جشنهای ویژه ولادت آن حضرت همّت میگمارند.
اما از آنجا که شیعیان در اخلاق و رفتار خود متمسک به سیره اهلبیت (علیهم السلام) هستند خوب است مواردی را از شیوههای برخورد امامان شیعه با پیروان اهلتسنن یادآور شویم تا همگان بدانند که شیعیان و رهبران دینیآنها در تعاملات اجتماعی، نوع برخوردشان چگونه است و همچنین با بیان این موارد سوء ظنهایی که در این رابطه نسبت به امامان شیعه وارد شده را خنثی نماییم.
«معاویه بنوهب گوید به امام صادق (علیه السلام) عرضه داشتیم: ما با کسانی زندگی و مجالست داریم که به آنچه ما معتقدیم (ولایت اهلبیت (علیم السلام) اعتقادی ندارند؛ شایسته است ما با آنها چگونه رفتاری داشته باشیم؟ حضرت فرمود: همانگونه که امامان شما با آنان رفتار میکنند. به خدا سوگند آنان به عیادت مریضهایشان و تشیع جنازههایشان رفته و در محاکمشان به عنوان شاهد حاضر گردیده و امانتهای آنان را بر میگردانند.»[1]
امیرالمومنین (علیه السلام) نیز پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با علم به اینکه امامت حق مسلم او بوده [2] در عین حال که میدانست آنان شایستگی تصدی امر خلافت را ندارند، در ابتدا برای اتمام حجت از هیچ کاری دریغ نکرد تا جایی که از مهاجرین و انصار نیز استمداد طلبید.[3] اما با تغییر وضعیت اوضاع حکومتی و خطر جنگهای برون مرزی، شرایط به گونهای رقم خورد که حضرت دید در آن صورت قیام، هیچ اثری جز فتنه و ایجاد تفرقه در میان صفوف امّت اسلامی نداشته و به قیمت از دست رفتن تلاشهای 23 ساله رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خواهد بود از این رو خار در چشم و و استخوان در گلو، جام تلخ خانهنشینی را سر کشیده و به کمترینها قناعت نمود. امّا حاضر به ایجاد تفرقه در میان صفوف امّت اسلامی نشد.
پینوشت:
[1]. ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، ج3، ص449
[2]. ابنقتیبه، الامامه و السیاسه، دار الکتب العلمیه، بیروت، ج1، ص15
[3]. ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، دار الکتب العلمیه، بیروت، ج6، ص61
افزودن نظر جدید