مباحث کلامی
برخی علمای اهلسنت معتقدند که اهلبیت منحصر در 5 تن آلعبا نیستند. به عنوان مثال امسلمه نیز بنا بر روایات داخل در اهلبیت است. این کلام با روایات متقابلی که امسلمه را خارج از اهلبیت میداند، در تعارض است و کیفیت حل تعارض در تمایز نهادن میان معنای لغوی و اصطلاحی اهلبیت است.
از نگاه شیعیان امامت دنبالهروی نبوت رسولان است و این مهم در کتب اهلسنت نیز آمده است. اهلسنت از آنجا که نتوانستند اصل روایت حامل بشارت به دوازده امام را رد کنند، در صدد توجیه این روایت برآمده و با بهانه تراشی به دنبال تطبیق آن بر حاکمان جائر هستند.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «پس از من از ابوبکر و عمر پیروی کنید». این ادعایی است که از سوی برادران اهلسنت بیان شده است. در سند این روایت افرادی هستند که در ضعف ایشان از سوی خود اهلسنت شکی نیست. به عنوان مثال میتوان به عبدالملک بن عمیر اشاره کرد که فردی ضعیف است.
در جهان اهل سنت دو دیدگاه افراطی درباره اطاعت از حاکم وجود دارد. اهل سنت معتقد به اطاعت بی چون و چرا از حاکم هستند و سلفیه جهادی حکم به کفر حاکم فاسد میدهند و قیام علیه حاکم را واجب میدانند.
یکی از مسائل چالش برانگیز، مقوله جانشینی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) است. اهلسنت با پذیرش نظریه خلافت، انتخاب جانشین را به مردم واگذار کرده و مذهب تشیع آنرا از موهبتهای الهی میداند. شیعیان برای اثبات دیدگاه خود به روایت بشارت دوازده جانشین استناد کرده و آنرا متکی به کتب اهلسنت میدانند.
محمد بن عبدالوهاب ضرر را به عنوان دستاویزی برای حرام بودن خروج بر حاکم غالب مطرح میکند و به دلیل نظم و امنیت، سرسپردگی در مقابل حاکم را لازم میداند. درحالیکه ضرر تنها وجوب مبارزه علیه حاکم را برداشته و بر مساله وجوب اطاعت از حاکم و حرمت خروج بر وی دلالت ندارد.
پذیرش حکومت حاکم غلبه یافته با زور، از سوی اهل سنت مورد تایید است. این دیدگاه مبتنی بر دلایلی است که از آن جمله میتوان به قاعده «الضرورات تبیح المحظورات» نام برد. اما قاعده مذکور تنها بر جواز انجام برخی از محرمات دلالت دارد، که شامل کارهای غیر مشروع حاکم غالب، مثل تعطیلی حدود الهی نمیشود.
نظریه خلافت زوری (خلافتی که با زور و غلبه به دست بیاید) از سوی اهلسنت پذیرفته شده است، که این دیدگاه مخالف روش قرآن و وجدان بشری است. وجدان و عقل انسانها به دنبال انتخاب آزادانه و حداقل با شرایط عادلانه میباشد که این در خلافت قهری جاری نیست.
من نمیدانم که عذاب وجدان با برخی از طرفداران ماجرای سقیفه چه کرده است که به هرچیزی تمسک میکنند تا بتوانند به غصب خلافت توسط اهل سقیفه لباس مشروعیت بپوشانند. آنها به انحاء مختلف در صدد این هستند که عمل خلاف شرع اهل سقیفه را توجیه کنند و حتی در این راه به کلام حضرت علی نیز تمسک میکنند تا وجدانشان آسوده گردد.
نهج البلاغه پس از قرآن کریم، ممتازترین کتاب است که جز علی بن ابیطالب(ع) بشر دیگری نمیتوانست آن را بر زبان جاری سازد. این کتاب، دایرة المعارفی است که همه بشریت میتوانند از آن بهره گیرند. این اثر ارزشمند به همت عالم بزرگوار سید رضی جمعآوری شد. وی فصیحترین کلمات امام علی(علیه السلام) را ، گلچین کرد و در این کتاب گرد آورد.
میدانیم که هیچ انسانی به غیر از ائمه اطهار مصون از خطا و اشتباه نیست. همه انسانها احتمال ارتکاب گناه در آنها وجود دارد. اما نمیدانیم چرا برادران اهل سنت اصرار بر عادل بودن صحابه دارند؟ درحالی که تاریخ به وفور از خطاها و گناهان آنها پرده برداشته است. با مشاهده تاریخ به خوبی میبینیم که فرضیه عدالت صحابه یک سخنی پوچ و بیهوده است
خداوند برای هدایت بشریت از انسانهای ویژه خود بهره برده است. اما در این میان این انسانهای ویژه برای دستگیری دیگر انسانها، خود باید یا هدایت گشته و یا در مسیر هدایت قرار گرفته باشند. این مساله در مورد خلیفه اول، با آزار و غصبناککردن دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سازگار نیست.
بر اساس سیره و روش مسلمین از صدر اسلام و حتی قبل از آن، اصل زیارت قبور مورد قبول بوده و بزرگان فرق و مذاهب اسلامی خود به این موضوع هم تصریح میکردند و هم عامل به آن بودهاند. اما در عین حال معتقد بودند که در دین اسلام مواردی باعث میشود که انسان به شرک و کفر متمایل شود لذا اهل سنت به شدت هر چه تمامتر از آن نهی میکردند و دیگران را باز میداشتند
مسأله ظهور امام زمان در آخر الزمان، از مسائل بحث برانگیز بین مسلمانان است. این موضوع دارای مباحث مبهم بسیاری است که نیاز به فحص فراوان دارد.در روایات آمده است که یکی از علائم ظهور امام عصر، پر شدن ظلم و فساد در جامعه است. برداشت غلط از این روایات سبب شده است که برخی گمان کنند در برابر ظلم نباید اقدامی کرد تا منجر به تاخیر افتادن ظهور امام زمان نشود.