چشم چرانی و رشوه، منافی عدالت

  • 1396/12/04 - 13:06
می‌دانیم که هیچ انسانی به غیر از ائمه اطهار مصون از خطا و اشتباه نیست. همه انسانها احتمال ارتکاب گناه در آنها وجود دارد. اما نمی‌دانیم چرا برادران اهل سنت اصرار بر عادل بودن صحابه دارند؟ درحالی که تاریخ به وفور از خطاها و گناهان آنها پرده برداشته است. با مشاهده تاریخ به خوبی می‌بینیم که فرضیه عدالت صحابه یک سخنی پوچ و بیهوده است

دیدگاه اکثریت اهل‌سنت این است که همه صحابه پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) عادل و اهل بهشتند و از این رو، نباید هیچ‌یک از آن‌ها را مورد انتقاد قرار داد. آنان صحابی را افرادی می‌دانند که با پیامبراسلام ملاقات کرده و به او ایمان داشته و مسلمان بوده‌اند و معتقدند که آن‌ها عادل هستند و مرتکب گناه نمی‌شوند.
اهل‌سنت برای اثبات نظریه خود به آیاتی از قرآن استناد می‌کنند. مثلا در سوره توبه آمده است: «والسابقون الأَوَلون من المُهَاجِر‌ین و الأنصارِ و الَّذینَ اتَّبعُوهُم بإِحسان رَ‌ضِی اللـه عنهُم و رَ‌ضُوا عَنه.[توبه/100] و پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار، و كسانی‌كه با نیكوكاری از آنان پیروی كردند، خدا از ایشان خشنود و آنان نیز از او خشنودند.»
این نظریه به راحتی قابل خدشه است. با استناد به آیات قرآن و شواهد تاریخی می‌توان این نظریه واهی را ابطال کرد.
مثلا وقتی به آیات 74 تا 77 سوره توبه می‌نگریم، می‌بینیم که خداوند چگونه برخی از صحابی را مذمت کرده است است، و جالب‌تر این‌که محمدبن عبدالوهاب در اعترافی قابل تأمل می‌گوید: افرادی که مورد خطاب این آیه هستند، همان کسانی هستند که در کنار پیامبر جهاد کرده و نماز می‌خواندند. او در کتاب کشف الشبهات می‌نویسد: «الذين قال الله فيهم (يحلفون بالله ما قالوا ولقد قالوا كلمة الكفر وكفروا بعد إسلامهم). أما سمعت الله كفرهم بكلمة مع كونهم في زمن رسول الله و يجاهدون معه و يصلون و يزكون و يحجون و يوحدون.[1] افرادی بودند که خداوند درباره آن‌ها فرمود: (یحلفون بالله ...) آیا نشنیدی که خداوند این‌ها را تکفیر کرده است. با این‌که این‌ها در زمان پیغمبر بودند، با پیغمبر جهاد کردند، نماز خواندند، تهجد و تزکیه داشتند و حج انجام می‌دادند و خدای واحد را می‌پرستیدند.»
این آیه فقط یک آیه از آیاتی است که در مذمت برخی صحابه نازل شده است و ما به همین مقدار اکتفا می‌کنیم.
اما شواهد تاریخی بسیاری نیز وجود دارد که با خواندن آن‌ها به راحتی می‌توان گفت که نظریه عدالت صحابه یک نظریه ساختگی است و هیچ زمینه دینی و اعتقادی ندارد چرا که در برخی از حوادثِ نقل شده، به فسق و گناه علنی صحابه اشاره شده است که در این مقال تنها به دو مورد آن‌ها اشاره می‌کنیم:
1) چشم چرانی
در منابع معتبر حدیثی اهل‌سنت روایتی نقل شده است که نشان می‌دهد برخی از صحابه چشم‌چران بوده و نوامیس دیگران نظر داشتند، آن هم نه در وقت معمول، بلکه در هنگام نماز و سخن گفتن با خداوند.
ابن‌عباس می‌گوید: «کانت امرأة تصلي خلف رسول الله حسناء من أحسن النساء فکان بعض القوم يتقدم حتى يکون في الصف الأول لئلا يراها و يستأخر بعضهم حتى يکون في الصف المؤخر فإذا رکع نظر من تحت إبطيه. فأنزل الله (ولقد علمنا المستقدمين منکم و لقد علمنا المستأخرين[حجر/24])[2] زنی زيبا از زيبارويان، پشت پيامبر نماز می‌خواند. برخی نمازگزاران، در صف اول نماز می‌ايستادند تا مبادا او را ببينند و برخی ديگر نيز در صف آخر می‌ايستادند تا وقتی رکوع می‌روند از زير بغل به او نگاه نمايند. پس خداوند آيه (و لقد علمنا المستقدمين منکم و لقد علمنا المستأخرين) را نازل فرمود.»
این روایت از روایات صحیحه در نزد اهل‌سنت است. البانی در مورد سند اين روايت در کتاب السلسله الصحيحه بعد از بیان مصادر این روایت، گفته است که این روایت صحیح است.[3]
هم‌چنین حاکم نیشابوری اين روايت را در کتاب المستدرک علی الصحيحين آورده است و در ذیل آن گفته است: «هذا حديث صحيح الاسناد و لم يخرجاه.[4] اسناد اين روايت صحيح است و شيخين (بخاری و مسلم) آن را بيان نکرده‌اند.»
2) دادن رشوه
يکی از صحابه‌ معروف كه از نورچشمی‌های خلفای اهل‌‎سنت نيز بوده، مغيرة بن شعبه است. او کسی بود که در به خلافت رسيدن ابوبکر بسيار تلاش نمود. اين صحابی عادل! بنابر نقل تاریخ يکی از کسانی بود که در قضيه هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) نقش بسزايی داشت.
همین یک مورد برای اثبات فسق او کافی است، اما در منابع اهل‌سنت آمده است که او اولين کسی بود که در اسلام رشوه داده است.
سيوطی در کتاب الوسائل الی معرفه الاوائل نقل می‌کند: «اول من رشا في الاسلام المغيره بن شعبه رشا يرفا حاجب عمر.[5] اولين کسی‌که در اسلام رشوه داد، همانا مغيره به شعبه بوده است که به يرفا(دربان خانه عمر) رشوه داد.»
ابوعروبه صاحب کتاب الاوائل می‌گوید: «وقتی عمر بن خطاب ترور شد، مردم زيادی در پشت در خانه او بودند و کسی نمی‌توانست وارد خانه شود. مغيره به شعبه به دربان گفت: داخل خانه برو و آن‌چه را که من می‌گويم بگو تا به تو 5 درهم بدهم. دربان گفت: چه بگویم؟ مغيره گفت: داخل شو و بگو: مردم پشت در خانه ازدحام کرده‌اند و مغيره را هل می‌دادند و من نگذاشتم مغيره وارد شود و مردم بر او فشار می‌آورند... می‌ترسم که او به‌خاطر ازدحام زياد و هل دادن مردم کشته شود. وقتی حاجب به نزد عمر بن خطاب رفت و سخنان مغيره را بيان نمود، عمر گفت: او را وارد کنيد. اين اولين رشوه‌ای بود که در اسلام داده شد.»[6]
ابن‌حجر می‌گوید شخص مغیره به این کارش اعتراف کرده است. او در کتاب الاصابه در ذيل ترجمه مغيره بن شعبه چنين می‌گويد: «قال المغيرة أنا أول من رشا فی الإسلام.[7] مغيره می‌گويد: من اولين کسی در اسلام هستم که رشوه دادم.»
به خاطر مجال مقاله به نقل همین دو مورد اکتفاء می‌کنیم و به مواردی دیگری هم‌چون ماجرای افک و تهمت به همسر رسول‌خدا و زنای با همسر یکی از صحابه و جنگ‌هایی که علیه حضرت علی (علیه السلام) راه انداخته شد، اشاره نمی‌کنیم.
حال چگونه می‌توان باور کرد صحابه‌ای که در محضر خدا و در خانه خداوند چنین معصیت بزرگی را انجام می‌دهند، عادل باشند و مورد رضایت خداوند؟
چگونه می‌توان گفت مغیرة بن شعبه با تمام جنایات و فسوقی که انجام داده، صحابی عادل است؟ عملکرد اين صحابی عادل اهل‌سنت را می‌توان در کنار اين سخن پيامبر اکرم (صلی‌الله‌عليه‌وآله) گذاشت که می‌فرمايد: «لعن الله الراشی المرتشی.[8] خداوند رشوه دهنده و رشوه گيرنده را لعنت نمايد.»
حال با این اوصاف آيا می‌شود به چنین افرادی اقتدا کرد و آنان را عادل خواند؟
(والله اعلم)

پی‌نوشت:

[1]. كشف الشبهات، محمد بن عبدالوهاب، دارالمطابع، ریاض: ج 1، ص 174
[2]. مسند احمد، احمد بن حنبل، دارصادر، بیروت: ج1، ص306
الجامع الصحیح، ترمذی، دارالفکر، بیروت: ج4، ص359
الدرالمنثور، سیوطی، دارالمعرفة، بیروت: ج4، ص97
روح المعانی، آلوسی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج14، ص32
فتح القدیر، شوکانی، دارعالم الکتب، بیروت: ج3، ص128
[3]. السلسلة الاحادیث الصحیحة، البانی، مکتبة المعارف، ریاض: ج5، ص608
[4]. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج2، ص353
[5]. الوسائل الي معرفه الاوائل، سیوطی، دارالآفاق العربیة: ص111
[6]. «لما أصيب عمر بن الخطاب كثر الناس عند بابه فلم يستطع أحد أن يدخل. فقال المغيرة بن شعبة للبواب: أدخل فقل له ما أقول لك و لك خمسة دراهم. فقال: ما أقول؟ قال: أدخل فقل له: إن الناس قد ازدحموا عند الباب فزحموا المغيرة فمنعته أن يدخل فزاحمه الناس من خلفه.... و أنا أخاف عليه أراه مقتولاً. فلما دخل على عمر أخبره فقال: أدخله أدخله. قال: هي أول رشوة كانت في الإسلام.» كتاب الاوائل، ابوعروبه، دارابن حزم، بیروت: ص169
[7]. الإصابة في تمييز الصحابة، ابن‌حجر، دارالجیل، بیروت: ج 6 ص 199
[8]. مسند احمد، احمد بن حنبل، دارصادر، بیروت: ج2، ص387
المصنف، ابن ابی‌شیبه، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج5، ص230
صحیح ابن حبان، ابن حبان، دارالعلم، بیروت: ج11، ص467

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.