مباحث کلامی
بعد از رحلت نبی اسلام، دین شریفش دستخوش حوادث ناگواری قرار گرفت که موجب تغییر جهت آن گردید. مسئله امامت نقل محافل شد و هر کسی داعیه جانشینی حضرت را داشت. ولی غافل از این که امر جانشینی به دست خداوند است و کسی نمی تواند در آن دخالتی نماید. بعد از ماجرای سقیفه، اتفاقی ناگوارتر از جسارت به حضرت زهرا نیست که بر آن حضرت روا داشتند.
در سیره رسول خدا و برخی از صحابه و در آداب و رسوم اسلامی آمده است که اموات بعد از مرگشان همچنان نیازمند توجه هستند و مرگ باعث نمی شود که رشته آنها با عالم مادی به طور کلی قطع گردد. لذا به ما دستور دادند که همیشه اموات خود را یاد کنید و با تبرعات و نذورات آنها را خشنود نمایید. رفتار عملی رسول خدا نیز موید این نکته است.
اهل سنت معتقدند رضایت الهی از بیعتکنندگان بیعت شجره، رضایتی بیقید و شرط و ابدی است؛ عبدالرحمن بن عدیس از اصحابی که در صلح حدیبیه و بیعت شجره حضور داشت، امیر سپاهی بود که از مصر برای حصر عثمان آمده و او را کشتند. حال رضایت خداوند در مورد او نیز بدون قید و شرط است؟
شيعه راه تعيين امام را، منحصر در نص شرعی میداند يعنی امامت مقامی است انتصابی و نصب امام حق خداوند است همانگونه كه نبوت نيز مقامی است انتصابی و تعيين پيامبر حق و شأن خداوند است. معرفی امام از سوی پيامبر رأی شخصی او نبوده بلكه به فرمان خداوند انجام میگيرد، پس میتوان نصّ پيامبر را، همان نصّ و معرفی خداوند دانست.
هر مسلمانی که با پیامبر همراه بوده و یا ایشان را دیده، و هنگامیکه از دنیا رفته، همچنان بدو ایمان داشته و مسلمان بوده است صحابی است و اهل سنت معتقدند که او عادل است و بهشتی. یکی از اصحاب پیامبر اکرم که سوابق درخشانی دارد، و در جنگهای مختلفی شرکت کرده و مسلمان هم مرده، در قتل عثمان یاری رسانده ...
عدالت صحابه از سوی اهل سنت به عنوان یک اصل اساسی پذیرفته شده است اما این اصل با روایات خود اهل سنت در تناقض است.
اهل بیت اطهار در نزد خداوند متعال از عزت و جلالت بالایی برخوردار هستند. خداوند متعال با وجود اینکه قادر مطلق است و بر تمام امور تواناست، لیکن اهل بیت را واسطه فیض خود نامیده است. این سخن از کلمات حضرات معصومین به دست می آید و آنان در سخنان خود فرمودند که خداوند ما را واسطه و اسباب فیض و رحمت خود قرار داده است و این نشان از عظمت اهل بیت دارد.
ابن جوزی از عالمان حنبلی و بیش از سیصد و هشتاد کتاب و رساله دارد؛ او کتابی دارد به نام «صید الخاطر» که در آن مبحثی به این عنوان را میآورد که از بدفهمی برخی به خدا پناه میبریم، خصوصاً کسانیکه اسم عالم بر روی آنان است، بعد فهم ابوعبدالرحمن سلمی را از روایتی نقل میکند و ثابت میکند فهم بد او از اعتقاد اشتباه اوست.
تفاوت شرک و ایمان این است که غیر خدا را چیزی جز واسطه ندانیم و اگر غیر خدا را بهطور مستقل صاحب اثر دانسته و اذن و نیروی الهی را منکر شویم، برای خدا شریک قائل شده و مشرک میگردیم؛ پس توسل یعنی درخواست اینکه خداوند بهواسطه این ولی خدا بر من منت نهد و حاجتم را اجابت نماید.
خداوند فرمان داده است که پس از رحلت پیامبر همسران آن حضرت، نمیتوانند ازدواج کنند، که این حرمتی است برای پیامبر اکرم؛ اما در تاریخ آمده است که یکی از همسران پیامبر، خواهر اشعث مرتد شد و با عکرمه ازدواج کرد؛ ابوبکر تصمیم گرفت که آن دو نفر را بسوزاند، ولی به او گفتند به دلیل ارتداد، دیگر او ام المؤمنین نیست. ...
در جهت تأييد جشن روز تولد پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) از سوی عالمان هر عصر کتابها و رسالهها نوشته شده و فتواها صادر شده است. تنها گروهی که به مخالفت با آن پرداختهاند ، فرقه نو ظهور و منحرف وهابیت است. این گمراهان از روی عدم آگاهی به شریعت و نیز بیمهری نسبت به صاحب رسالت، مولودی را بدعتی ناپسند و حرام میدانند، واین در حالی است که اکثر مسلمانان روز تولد پیامبر را جشن میگیرند.
یکی از نمادها و جلوههای دشمنی وهابیت با حضرت علی (علیه السّلام)، اعتقاد به نظریه تثلیث خلفا، تبایغ و انتشار آن در میان جامعه اسلامی و مسلمانان است. ابنتیمیه حرانی در راستای تنقیص حضرت علی (علیه السّلام) نظریه تثلیث خلفا را تبلیغ کرده است. این در حالی است علمای بزرگ اهلسنت نظریه تثلیث خلفا را نپذیرفتهاند.
مخالفت آشکار و صریح با سنتهای ثابت پیامبر اکرم را به روشنی میتوان در رفتار وهابیان دید. این گروه برای تثبیت خود و مرزبندی بین مسلمانان، معتقدند باید سنتهای ثابت پیامبر اکرم که شیعه به آنها عمل میکند، کنار گذاشته شود. این تفکر از زمان بنیامیه شروع شد و توسط بنیانگذاران فکر و مروجان وهابیت تثبیت شد.
عمر بن خطاب پس از آنکه خلافت ظاهری را به دست گرفت به جای اینکه سنت نبوی را ترویج دهد ولی از انجام این کار منصرف شد و و به سرزمینهای اسلامی نوشت تا هر کس نزد خود روایتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دارد آن را نابود سازد.