توسل به معنی منت خدا بر بندگان به واسطه مقربان
در آیهای از قرآن کریم خداوند میفرماید: «وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ.[یوسف/106] و بيشترشان به خدا ايمان نمىآورند، جز اينكه [با او چيزى را] شريك مىگيرند.» امام صادق (عليهالسلام) درباره همين آيه فرمود: اینکه اکثراً ایمانشان با شرک قرین است مانند اين است كه انسان بگويد: اگر فلانى نبود، من از بين مىرفتم و اگر فلانى نبود، چنين و چنان مىشدم و اگر فلانى نبود، خانوادهام نابود مىشد؛ مگر نمىبينى كه او با اين حرفها در مُلك خدا، برايش شريكى قائل شده كه روزيش مىدهد و از او دفاع و دفع گرفتارى مىكند؟ عرض كردم: پس بگويد: اگر خداوند بهواسطه فلانى بر من منّت ننهاده بود، از بين مىرفتم؟ فرمود: آرى، اشكالى ندارد.[1]
بنابراین تفاوت شرک و ایمان همین مطلب است که ما غیر خدا را چیزی جز واسطه ندانیم و اگر کسی غیر خدا را بهطور مستقل صاحب اثر بداند و اذن و نیروی الهی را منکر شود، برای خدا شریک قائل شده و مشرک میگردد.
شیعیان نیز در توسل خود به اهل بیت (علیهمالسلام) و اولیاء الهی، هیچگاه آنان را مستقل در برآورده کردن حاجات خود نمیدانند و در ذهن خود این مطلب را میدانند که خواسته آنان به خاطر قرب و نزدیکی کسیکه به او متوسل شدهاند به استجابت نزدیکتر است، گرچه بیننده ممکن است گمان کنند که این متوسلین مستقیم از آن امام خواستارند و او را مستقل در برآوردن حاجت میدانند، همانطور که أبوالمعالی محمود شكری آلوسی از علمای شافعی عراق در کتاب «صب العذاب على من سب الأصحاب» آورده است که ابوحنیفه افتخار میکرد و با کلامی گویا میگفت: «اگر آن دو سال نبود، ابوحنیفه هلاک میشد.» منظور او در این کلام همان دو سال مصاحبت و اخذ علم از امام جعفر صادق است که این مطلب را خیلی از بزرگان ذکر کردهاند که ابوحنیفه علم و طریقت را از امام صادق و امام باقر (علیهماالسلام) و زید بن علی فرا گرفته است و همچنین مالک بن انس افتخار میکرد به اخذ علم از آنان و از کسیکه از آنان اخذ علم کرده است و همچنین شافعی و احمد بن حنبل.[2]
بنابراین ممکن است ظاهر کار متوسلین، درخواست از غیر خدا باشد ولی آنان درخواستشان این است که خداوند بهواسطه این ولی خدا بر من منت نهد و حاجتم را اجابت نماید.
پینوشت:
[1]. «روى عن أبي عبد الله عليه السلام في قول الله عز وجل (وما يؤمن أكثرهم بالله الا وهم مشركون) قال: هو قول الرجل: لولا فلان لهلكت، ولولا فلان ما أصبت كذا وكذا، ولولا فلان لضاع عيالي، ألا ترى أنه قد جعل الله شريكا في ملكه يرزقه ويدفع عنه قلت: فيقول: ماذا يقول لولا أن من الله علي بفلان لهلكت قال: نعم لا بأس بهذا أو نحوه. أقول: ويأتي ما يدل على ذلك في أحاديث محاسبة النفس وغيرها.» وسائل الشیعة، حر عاملی، ج11، ص169. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. « هذا أبو حنيفة رضي الله تعالى عنه -وهو بين أهل السنة- كان يفتخر ويقول بأفصح لسان: (لولا السنتان لهلك النعمان.) يريد السنتين اللتين صحب فيها -لأخذ العلم- الإمام جعفر الصادق، وقد قال غير واحد من الأجلة: إنه أخذ العلم والطريقة من هذا الإمام ومن أبيه الإمام محمد الباقر ومن عمه زيد بن علي بن الحسين رضي الله تعالى عنهم، ومالك بن أنس رحمه الله تعالى كان يفتخر أيضا بأخذ العلم عنهم وعمن أخذ عنهم؛ وكذلك الشافعي وأحمد بن حنبل رحمهما الله تعالى.» صب العذاب على من سب الأصحاب، محمود شكری آلوسی، ص310. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید