سیر تاریخی تصوف تاکنون
ملامتیان گروهی از صوفیان و عـارفان بـودند کـه، از قرن سوم هجری به بعد، به صورت طریقهای متمایز از دیگر طریقتهای عرفانی ظهور یافتند. این گروه با تظاهر به ارتکاب اعمال خلاف شرع سعی داشتند تا ریاکاری را از اعمال خود دور کنند. درباره تاریخ این تفکر دو نظر وجود دارد یکی اینکه از قرن سوم پدید آمد و دیگری آنکه این تفکر با وجود صوفیه در بطن عقاید صوفیه وجود داشته است.
یکی از سلسلههای صوفیه اویسیه میباشد که سیر سلوکی این فرقه با بقیه فرقههای صوفیه تفاوتهایی دارد. این فرقه را منسوب به اویس قرنی میدانند و علت نامگذاری طریقه خویش به اویسیه آن است که اویس موفق به دیدار حضرت رسول اکرم (ص) نشد، به همین دلیل پیروان این فرقه نیز بدون پیر و مرشد طی طریق می کنند، اما امروزه برخلاف آنچه عقیده اویسیه به آن تعلق گرفته است، این فرقه محصور در تشکیلات فرقهای شده است.
فرقهی صوفیهی نعمت اللهیه از دوران "تیموریان تا صفویه" از ایران رخت بربستند و قریب به اتفاق اقطاب، مشایخ، بزرگان و اکابر این فرقه، همگی به کشور هند کوچ کردند. علت اصلی این اتفاق بزرگ در تاریخ تصوف در ایران، مبارزهی علما و فقها در نیمهی دوم حکومت صفویه است که فرصت و مجال مریدپروری، لاابالیگری و گریز از شریعت را از صوفیان گرفته بود.
اواخر حکومت بنیامیه و ابتدای حکومت بنیعباس یعنی دوران امامت امام صادق (علیهالسلام) مصادف با گسترش روابط مسلمانان با دنیای خارج بود. اندیشههای فلسفی، علمی و کلامی بیگانگان به جامعهی اسلامی راه یافت و مسلمانان با افکار و عقاید دیگران آشنا شدند. ازجمله آثار منفی آن، نفوذ افکار بیگانگان در میان مسلمانان و ایجاد شبهات و ابهام در معارف و اندیشههای اسلامی و اعتقادات مردم بود.
حسادت، دنیاطلبی و زرپرستی و عدم اعتقاد به آخرت توسط قوم برگزیده ای به نام یهود، از آنها قومی سرکش، لجوج و دین ستیز ساخت، تا به کشتن بسیاری از انبیاء الهی و دسیسه برای انحراف در ادیان الهی، دنیای ناچیز خود را تأمین نمایند. فرقه فرقه شدن امت حضرت موسی (علیهالسلام) و اختلاف در پیروان حضرت عیسی (علیهالسلام) و همچنین پاره پاره کردن امت واحده اسلامی با دسیسههای همین قوم به وقوع پیوسته است.
برای دو کلمه "عرفان" و "تصوف" اشتراکات و افتراقات بسیاری نقل کردهاند، برخی هم آن دو را یکی دانسته و برای هر دو حکم واحدی در نظر گرفتهاند لیکن در نظر غالب محققین در این زمینه اختلافاتی میان دو کلمه عرفان و تصوف وجود دارد که در این نوشته مختصر به برخی اشاره میکنیم.
صوفیه از شمار فرقههایی است که در آداب و مناسک خود از دیگر ادیان و فرقهها تأثیراتی گرفته است. در زمره فرقههایی که صوفیه از آنها متأثر شده است، "فرقه مرجئه" میباشد و میتوان گفت که عقیده مرجئه با تفکیک عمل از ایمان بستر مناسبی برای توجه عقاید تصوف، خصوصاً در مساله طریقت و شریعت و جواز ارتکاب معاصی فراهم ساخته است.
برای شناخت صوفیه نیاز است که مکاتب مختلف صوفیه را شناخت تا بتوان تحلیلی مناسب درباره این طایفه ارائه کرد. در این نوشتار سعی شده است تا معرفی کوتاهی از مکتب صوفیان بغداد یا عراق ارائه داد و مشخصات کلی این مکتب را بیان نمود. سخن راندن درباره مکتب بغداد بدون نام بردن از سه شخصیت بارز این مکتب کاری ناتمام است تا جایی که مکتب بغداد بیشتر با این سه تن شناخته...
ملامتیه گروهی از صوفیه است که اعمال نیک خود را پنهان میکردند و از سرزنش ملامت گران ترسی نداشتند و روابط باطنی خود را با خدا ظاهر نمیکردند. اما این اعتقاد ملامتیه کمکم به انحراف ایشان از مبانی عقاید صوفیه منجر شد. ملامیّه و ملامتیه از ماده «ملامت»، به معنای سرزنش و نکوهش، است. و ملامتیان کسانی بودند که از سرزنش و ملامت ملامتگران ترسی...
گهگاه درباره اعتراض مریدان صوفیه به صوفیه سخنانی شنیده میشود، اما گاهی اعتراضات آنقدر عمیق است که بزرگان صوفیه لب به اعتراض گشوده و گلایههای خود را بیان میکنند. هرچند برخی از صوفیه وقتی به این قسمت میرسند و قصد جبران مافات نمایید میگویند جهله صوفیه دستبهکارهایی زدهاند که بزرگان از اعمال ایشان اعلام برائت نمودهاند...
یکی از منابع مهم که مبدأ نهضت تصوف اسلامی و منشاء آن محسوب است دیانت اسلام است که بهتدریج در طی تکامل و تطور عواملی از خارج گرفته و آنها را تحلیل و جذب کرد و به شکل فکر اسلامی درآورده است. اما یکی از منابع غیر اسلامی تصوف را فلسفهٔ نوافلاطونی ذکر کرده اند که در اینجا بهطور اختصار ذکر میکنیم. دکتر یحیی یثربی که از پژوهشگران عرصۀ...
از عوامل اساسی که موجب دلزدگی و بریدن مردم از تصوف و در نتیجه افول آن گردید؛ دعوای مدعیان قطبیت بعد از نورعلیشاه بود. پس از نورعلیشاه عدهی زیادی از مریدان او که خود را دارای مقاماتی میدیدند، ادعا کردند که زمام امور دراویش پس از نورعلیشاه با ایشان است. مردم با دیدن این اقدامات خودخواهانه و جاهطلبانه، پی به ادعای دروغین صوفیان بردند و از ایشان فاصله گرفتند...
قلندریه در واقع جماعتی از صوفیه ملامتی که در حدود قرن هفتم هجری در خراسان و هند و حتی شام و بعضی بلاد دیگر شهرت و فعالیت داشتهاند. قلندریه بیشتر نوعی درویشهای خانه به دوش بودند تا یک طریقت. آنان هیچ قاعده و قانون یا آیینهای خاصی نداشتند و به رسوم مذهبی و اجتماعی مطلقا بی اعتنا بودند.
جوانمردان يا فتيان که آنها را اهل فتوت و اهل اخوت هم ميخوانند طبقهاي خاص از عوام بودهاند که بخشندگي و کارسازي و دستگيري از مردم را شعار خويش داشتهاند و با آداب و رسوم خاصي اين آيين فتوت را به کار ميبستهاند.اهل فتوت به سبب ظهور طبقات لوطي و مشدي که در حقيقت ثمره ميوه لنگرهاي خودشان بودند، رفتهرفته نزد صوفيه منفور و سپس منسوخ شدند.