مکتب بغداد از مکاتب صوفيه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای شناخت صوفیه نیاز است که مکاتب مختلف صوفیه را شناخت تا بتوان تحلیلی مناسب درباره این طایفه ارائه کرد. در این نوشتار سعی شده است تا معرفی کوتاهی از مکتب صوفیان بغداد یا عراق ارائه داد و مشخصات کلی این مکتب را بیان نمود.
سخن راندن درباره مکتب بغداد بدون نام بردن از سه شخصیت بارز این مکتب کاری ناتمام است تا جایی که مکتب بغداد بیشتر با این سه تن شناخته میشود. اولین آنها معروف کرخی، دومین سری سقطی و سومین ایشان جنید بغدادی است. البته غیر از این سه تن اشخاص معروف دیگری نیز در میان بزرگان تصوف مکتب بغداد وجود دارد. بنابراین صوفیه مکتب بغداد عبارت اند از:
قرن دوم:
عبدالله بن مبارک، معروف کرخی.
قرن سوم:
ابوسلیمان دارانی، حارث محاسبی، احمد بن ابراهیم مسوحی، سری سقطی، علی بن موفق بغدادی، ابواحمد قلانسی، محمد بن علی قصاب، ابوسعید خراز، ابوالحسین نوری، عمرو بن عثمان مکی، جنید بغدادی، ابوجعفر بن کرنبی، ابوالعباس بن مسروح طوسی، سمنون محب.
قرن چهارم:
رویم بن احمد، ابومحمد جریری، حسین بن منصور حلاج، ابوبکر واسطی، ابوعلی رودباری، شبلی، ابومحمد راشنی، ابوالحسن حصری، ابونصر سراج و ابوحمزه بغدادی.
قرن پنجم:
ابوعلی دقاق، هجویری، ابوالقاسم قشیری.
قرن ششم:
امام محمد غزالی، اوحد الدین کرمانی، عبدالقادر گیلانی، شهاب الدین سهروردی.[1]
صوفیان در مکتب عراق بنیادهای تفکرات غیر اسلامی و آمیزه ای از اعتقادات و رفتارهای عرب قبل از اسلام را مخلوط با اسلام کردند و این گونه جریان عراق را به وجود آوردند.
تصوف جوشان و آفرینشگر اوایل عهد عباسی در دوره سری سقطی و جنید در بغداد به اوج خویش رسید و با وفات شبلی در آنجا تقریبا پایان یافت هرچند دنباله آن بود که بعدها در غزالی و عبدالقادر گیلانی و شیخ شهاب الدین سهروردی تاثیر کرد ولیکن عهد جنید و شبلی جوش و تپش آن در بغداد فرو نشست. البته منبع اصلی و مستقیم این نهضت را باید در تعلیم معروف کرخی جست که غالب سلاسل صوفیه به او به نحوی اتصال دارند، اما ناچار قبل از معروف و هم در زمان او تعداد قابل ملاحظه ای صوفیه و زهاد در بغداد سکونت داشتند که اقوال آنها در توسعه و تحول مکتب تصوف بغداد میبایست تاثیر کرده باشد.[2]
از خصوصیات مکتب بغداد را آنگونه دانستهاند که آراء و معاملات مشایخ عرفانی را با ظاهر و باطن شریعت موافق کردهاند. از این رو دیدگاههای بزرگان این مکتب با اعتدال همراه بود و کمتر با حساسیت فقها روبرو شد. پیشرو این مکتب ابوالقاسم جنید بغدادی (متوفی 297 ه.ق) بود که در تصوف اسلامی از مرتبهای بلند برخوردار است و آراء او نیز تاثیر زیادی بر متصوفه معاصر و نیز بر قرون بعدی داشته است.[3]
باید دانست که مکتب بغداد بعد از ظهور حسین بن منصور حلاج و ماجراهایی که برای وی پیش آمد، رو به افول گذاشت. طرفداری از مکتب بغداد رفته رفته کم رنگ شد و صوفیه مکتب بغداد با توجه به مخالفت شدید علماء وقت با ایشان، مجبور شدند که یا مرام خود را پنهان نگاه دارند یا اینکه از این منطقه کوچ کرده و به مناطق دیگر کوچ کنند.
پینوشت:
[1]. مجله تاریخ فلسفه، خیاطیان قدرت الله و دلاور سید حمید، تشکیکی در تقسیم بندی معروف مکاتب تصوف و عرفان بغداد و خراسان، تابستان 1390، شماره 5، صص 23 تا 48
[2]. زرین کوب عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، امیرکبیر، ۱۳۹۰، ص ۱۱۱
[3]. مجله تاریخ فلسفه، خیاطیان قدرت الله و دلاور سید حمید، تشکیکی در تقسیم بندی معروف مکاتب تصوف و عرفان بغداد و خراسان، تابستان 1390، شماره 5، صص 23 تا 48
افزودن نظر جدید