صوفيان جوانمرد يا فتيان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فتيان يا جوانمردان قديم تصوفشان جنبه اخلاقي داشته است و مجامع فراماسون و انجمنهاي اخوت نيز از همين روح عرفان اخلاقي بهرمند بودهاند.[1] اهل فتوت به سبب ظهور طبقات لوطي و مشدي که در حقيقت ثمره ميوه لنگرهاي خودشان بودند، رفتهرفته نزد صوفيه منفور و سپس منسوخ شدند.
جوانمردان يا فتيان که آنها را اهل فتوت و اهل اخوت هم ميخوانند طبقهيي خاص از عوام بودهاند که بخشندگي و کارسازي و دستگيري از مردم را شعار خويش داشتهاند و با آداب و رسوم خاصي اين آيين فتوت را به کار ميبستهاند.
در قرون نخستين اسلامي، وصول به درجه جوانمردي و شناخت ماهيت آن کمال مطلوب و مورد توجه طبقه جوانان غالب اصناف از پيشهوران و کارگران و صوفيان و سپاهيان بوده است.[2] و با آنکه خودنمايي معمول در نزد جوانمردان با تربيت صوفيه چندان موافقت ندارد، فتوت در نزد صوفيه و ملامتيه اهميت خاصي داشته است. چنانکه بعضي از مشايخ – مانند علي بن احمد پوشنگي و احمد بن خضرويه – قبل از ورود به تصوف در شمار فتيان بودهاند و حتي مشايخ و مشاهير صوفيه مانند قشيري و ابن عربي درباب فتوت بحث و تاکيد کردهاند و نه فقط صوفيه علي بن ابي طالب(عليه السلام) و سلمان فارسي را از فتيان و مخصوصا علي (عليه السلام) را از فتيان و سيد الفتيان خواندهاند و در باب جوانمردي اقوالي از او و از ديگر متصوفه نقل کردهاند و از ملامتيه نيز – با وجود اجتناب آنها از دعوي و خودنمايي که در بين جوانمردان ديده ميشود – اقوالي در باب جوانمردي هست. از جمله ابوحفص حداد از مشايخ اهل ملامت يکي از مريدان را به اندرز ميگويد اگر جوانمرد باشي بايد که در روز مرگ سراي تو جوانمردان را عبرت و اندرز باشد.[3] باري اهل فتوت غالبا لباس و شعار خاص و آداب و رسوم مخصوص داشتهاند و تشکيلات آنها هرچند احتمال نمي رود بدانگونه بعضي محققان پنداشتهاند ماخوذ از تشکيلات اصناف شهر مداين باشد، ليکن بهرحال با تشکيلات صوفيه و ملامتيه و همچنين عياران مناسبت و مشابهت داشته است و طبقه معروف "داش" و "لوطي" و "مشدي" ظاهرا باقيمانده از دوره انحطاط تشکيلات آنها باشد و به نظر ميآيد که آيين جوانمردي ترکيبي از اصول عياري و مبادي صوفيه بوده است. خليقه ناصر(آخرين خليفه عباسي) در روزگار خويش محيي و مروج طريقه جوانمردان شد و سعي کرد تا از تشکيلات اين طايفه براي مقاصد ملکي و سياسي خويش استفاده کند. بزرگان و نامآوران عصر هم براي خوشآمد او، با مقاصدي نظير مقاصد او به اين طريقه علاقه نشان دادند. از جمله سلطان عزالدين کيکاوس سلجوقي وقتي سينوب را از نصاري گرفت خبر اين فتح را با هداياي بسيار همراه شيخ مجدالدين اسحاق نزد خليفه فرستاد و تقاضاي "سروال" فتوت کرد. خليفه هم آن را با فتوتنامه و هدايا نزد وي ارسال کرد.[4] بدينگونه فتوت ناصري در بين بزرگان عصر او هم انتشار يافت.
جوانمردان مانند صوفيه براي خود آداب و سلسله مراتب داشتهاند. چنانکه تازهکاران را "ابن" و سابقه داران را "اب" و "جدمي" ناميدهاند و مقدم خود را نيز "اخي" ميخواندهاند. همچنين به جاي خرقه که شعار صوفيه بوده است، فتيان سند "سراويل" خود را – مثل خرقه صوفيه – به شاه مردان ميرساندهاند. "فتوتخانه" يا محل تجمع شبانه فتيان که "زاويه" يا "لنگر" خوانده ميشده است تا حدي به منزله خانقاه صوفيه بوده است و در قرن هشتم در اکثر بلاد آسياي صغير و ايران فتوتخانهها وجود داشت. ليکن بعدها به سبب کثرت تردد و اقامت پسران جوان و بيبندباري رايج در بين "اخي"ها – که ظاهرا به همين جهات لوطي خوانده شدهاند – لنگرها مرکز فساد شد و با ظهور صوفيه و مزيد قدرت قزلباش و صوفيه، تشکيلات جوانمردي از بين رفت و تا حدي طبقه لوطي و مشدي جانشين آنها شدند. چنانکه در فرقههاي حيدري و نعمتي همچنين در نزد درويشان تولايي نيز نشان تاثير اين تصوف عاميانه - تصوف اهل فتوت – را ميتوان يافت.[5]
منابع:
1- عبدالحسين زرينکوب، مقاله، تاريخ الاخوه في العالم، مجله الاخاء، اطلاعات العربيه، العدد 8، السنه الاولي، 1961 ميلادي
2- مثلا رجوع شود به کشف المحجوب هجويري داستان سوال و جواب حمدون قصار و نوح عيار، ص 183؛ همچنين در اسرار التوحيد داستان ابوسعيد در حمام و سوال درويشي از او که جوانمردي چيست، ص 223؛ نيز سوال کسي از شيخ که فتوت چيست، ص 224
3- سلمي، رساله ملامتيه، ص 59
4- مختصر ابن بيبي، ص 59
5- فتيان و عياران نيز مانند صوفيه نزد متشرعه و فقها مطعون بودهاند. رجوع شود به نقد العلم و العلماء، صص 378 و 379
افزودن نظر جدید