بهائیت
پیشوای فرقهی بابیت و بهائیت، حکم به نابودی تمامی کتابهایی که در غیر از موضوع این فرقه تصنیف شده را داده است. اشراق خاوری نیز برای توجیه این حکم خلاف عقل پیشوای خود، منظور باب را نابودی کتابهایی میداند که سبب گمراهی بشر شود. این در حالیست که علیمحمد شیرازی همگان را از تأویل و تفسیر کتاب بیان، نهی کرده است.
مبلّغان بهائی مدعی شدند که احاديث اسلامی دورهی آیین بابی را بین 5 تا 19 سال دانستهاند. این در حالیست که اولاً: نویسندگان بهائی، حتی یکی از این روایات را ذکر نکردهاند! ثانیاً: اگر منظور آنان، تاریخهایی است که برای شهادت یا رحلت امام زمان (عجّل الله فرجه) ذکر شده؛ باید گفت این هم با ادعای آنان همخوانی ندارد.
از فعالیت خانوادگی حسینعلی نوری در سفارت روس گرفته تا پناه بردن پیامبرخواندهی بهائیت به این سفارت و نجات او توسط پادشاهی روس، تنها حاکیِ گوشهای از پیوند شوم میان دینسازان بهائیت با استعمار است. اما به راستی چگونه پادشاهیِ زیادهخواهی چون روستزار، بیهیچ مزد و منّتی مدافع و ناجی دینسازان بابی و بهائی در ایران میگردد؟!
یکی از فرزندان پیامبرخواندهی بهائیت به نام مهدی، با سقوط از روزنهی بام در شهر عکّا، از دنیا رفت. پیامبرخواندهی بهائی نیز بلافاصله لوحی دربارهی مهدی نوشت و او را به اسماعيل و عيسی مسيح و امام حسين (عليهم السلام) تشبیه نمود. اما آیا تشبیه این بیاحتیاطی به فداکاریهای عظیم، حکایت از خودخواهی بهاء ندارد؟!
ملاحسین بشرویهای از شاگردان مکتب شیخیه بود که با شروع ادعای بابیت علیمحمد شیرازی، به وی پیوست و لقب "اول من آمن" را از آن خود کرد. وی سرانجام پس از تبلیغ و شورش فراوان به نفع جریان بابیت، به هلاکت رسید. ملاحسین تا جایی در بهائیت مورد ستایش واقع شده که پیامبرخواندهی بهائیت،اظهاراتی کُفرآمیز در خصوص او به کار برده است!
نمایندهی جامعهی جهانی بهائی، در افتتاحیه پنجاه و ششمین کمیسیون توسعه اجتماعی سازمان ملل متحد مدعی شد که برای محقق شدن تعدیل معیشت در دنیا، میبایست از خودبینی و توزیع ناعادلانهی ثروت جلوگیری شود. این در حالیست که رهبران و سرکردگان تشکیلات بهائیت، با اقدامات فکری و عملی خود، تنها به زیاد شدن فاصلهی طبقاتی کمک کردهاند.
مدعی پیامبری بهائیت، پس از تبعید به عراق، به پیشکاری جانشین علیمحمد شیرازی اشتغال یافت. صبح اَزل نیز سرانجام به خاطر خیانت برادر، امر به تبعید او میکند و حسینعلی نوری تصریح میکند که اگر "مصدر امر" اجازهی بازگشت نمیداد، برنمیگشت. اما بدون شک، ماجرای تعبید حسینعلی نوری و رفتار دوگانهی او، خود حکایت از عدم حقانیتش دارد.
مبلّغان بهائی برای انکار وجود حضرت قائم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مدعی شدند که تا مدتها کسی از وجود ایشان اطلاعی نداشت. اما این ادعا در حالیست که هرچند به خاطر حفظ جان قائم موعود (علیه السلام) ولادت ایشان به صورت علنی اعلام نشد، اما اصل ولادت، از مسلّمات تاریخی است که تمام شیعیان و حتی برخی از اهلسنت بدان اعتراف دارند.
کانال خبری تشکیلات بهائیت با انتشار پیامی، به رسمیت شناخته شدن تشکیلات بهائیت در بحرین را اعلام کرد. اما لازم است بدانیم که این اقدام رژیم دستنشاندهی بحرین در حالی صورت میگیرد که رهبر جمعیت هفتاد و پنج درصدی این منطقه سلب تابعیت میشود و حتی بر اساس فتوای علمای مذهبِ حاکمانِ این منطقه، بهائیت از رسمیت برخوردار نیست.
آتش غائلهای که جمعی از دراویش اغتشاشگر، به بهانهی بازداشت یکی از اعضایشان روشن کرده بودند، نتیجهای جز شهادت و زخمی شدن تعدادی از مأموران نظم و امنیت و تخریب اموال شخصی و عمومی نداشت. در این میان، کانالهای خبری بهائی، به جای محکومیت این اقدامات هنجارشکن، همسو با رسانههای معاند به حمایت از اغتشاشگران پرداختهاند.
کانال خبری تبلیغی تشکیلات بهائیت، به نقل از نهاد رهبری این فرقه، موسوم به بیت العدل، نژادپرستی را یکی از عوامل جلوگیری از استقرار صلح عمومی دانست. اما به راستی، اگر نژادپرستی سدّ و مانعی در راه استقرار صلح عمومی است، پس پیشوایان بهائیت و پیروی از آنان نیز خود به عنوان سدّی بزرگ در راه تحقق این آرمان بزرگ است.
نهاد رهبری بهائیت موسوم به بیت العدل، در تاریخ 18 فوریه 2018 برابر با 29 بهمن 1396، طی بیانیهای، تلویحاً احساس خطر خود را از سایتهایی که به انتشار واقعیتهای پنهان بهائیت میپردازند اعلام کرد و پیروان خود را از مراجعه به این سایتها بر حذر داشت. اما به راستی آیا این رویکرد بیتالعدل با آموزهی تحری حقیقت بهائیت، سازگاری دارد؟!
علیمحمد شیرازی در اشتباهی بزرگ، حضرت داوود (علیه السلام) که از انبیاء بنیاسرائیل بوده را قبل از حضرت موسی (علیه السلام) دانسته است. عبدالبهاء نیز به توجیه این سوتی باب روی آورده و مدعی میشود که دو حضرت داوود وجود داشته است. این در حالیست که سخن باب، صراحت بر تقدم داوود بنیاسرائیل بر حضرت موسی دارد.
نویسندگان بابی و بهائی در تعیین جایگاه محمدعلی بارفروشی (قدوس)، دچار اختلاف شدهاند. آنان از طرفی بارفروشی را پیرو مسلک باب معرفی و از طرف دیگر، مقام او را برتر از باب میدانند. لذا میتوان گفت سرکردگان دو جریان انحرافی بابیت و بهائیت، به قدری ادعاهای بیپایه و اساس داشتهاند، که حتی خود در تعیین جایگاهشان، در سردرگمی ماندهاند.