راهکار ریشهکنی فقر از زبان نمایندۀ جامعۀ جهانی بهائی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کانال خبری تبلیغی وابسته به تشکیلات بهائیت، به نقل از دانیل پرل (نمایندهی جامعهی جهانی بهائی، در افتتاحیه پنجاه و ششمین کمیسیون توسعه اجتماعی سازمان ملل متحد در تاریخ 29 ژانویه 2018)، در خصوص بیان راهکار برای ریشهکنی فقر آورده است: «زمانی که هر گروهی به بهروزی و سعادت خود، جدا از سعادت همسایگانش میاندیشد حیات جمعی بشر صدمه میبیند. عدم پذیرش این حقیقت بنیادین، منجر به معضلاتی میشوند که همگی برایمان کاملاً آشنا هستند. منفعت شخصی به قیمت زیر پا گذاشتن مصلحت عمومی تمام میشود. مقادیر گزاف و غیرقابل قبولی از ثروت انباشته میشود و در مقابل آن فقر شدید و زننده نمودار میگردد». وی در ادامه مدعی میشود: «چالش کمبود منابع نیست، بلکه انتخابها و ارزشهایی است که باید بر تخصیص منابع حاکم باشد».[1]
اما این سخنان نمایندهی تشکیلات بهائیت، که در راستای تبیین اصل "تعدیل معیشت" در این فرقه میباشد، دارای اشکالات و ابهاماتی است که در ادامه به طور مختصر به برخی از آنان اشاره خواهیم داشت.
اول: سرکردگان بهائیت هیچگاه نمیتوانند از جانب تشکیلات خود، طرح مقابله با فقر و یا ریشهکنی آن را مطرح کنند. چرا که آنان هرچند در ظاهر از اختلاف طبقاتی شدید گلایهمندی میکنند، اما در عمل راهکارهای افزایش این اختلاف طبقاتی را به اسم دین، هموار کردهاند. همچنان که پیامبرخواندهی این فرقه، با حلال کردن "رباخواری"، گامی مهم در این راستا برداشته است.[2] اقدامی که نه تنها به افزایش هرچه بیشتر اختلاف طبقاتی و از بین رفتن نیکوکاری در جامعه منجر خواهد شد، بلکه مانع از جریان پول در مسیر تولید، اشتغال و تجارت میشود.[3]
دوم: شعار مبارزه با سرمایهداری و جلوگیری از انباشته شدن سرمایهها، در حالی توسط این نمایندهی جامعهی بهائی سرداده میشود که پیشوایان بهائیت، خود هیچگاه به این شعارها پایبند نبودهاند. همچنان که میزان داراییهای شخصی سومین پیشوای بهائیت شوقی افندی، در زمان مرگش در سال 1336 شمسی، معادل 2,967,433,012,454 ریال (دو هزار و نهصد و شصت و هفت میلیارد و چهارصد و سی و سه میلیون و دوازده هزار و چهارصد و پنجاه و چهار ریال) اعلام شده است.[4] همچنین جالب است بدانیم، در سال 1336 شمسی، تنها، رقم مالیات بر اموال و ثروت شوقی افندی در کشور ایران، معادل 287 میلیون دلار بوده است.[5]
این در حالیست که در همان زمان، بسیاری از مردم ایران و بلکه مردم دنیا در فقر مطلق به سر میبردند. حال باید پرسید که به راستی، تشکیلات بهائیت در آن هنگام، چه تلاشی برای زدودن چهرهی زشت فقر از جامعهی بشری کرد؟! آیا یک ریال از اموال خود را صرف بهبود معیشت جهان نمود؟! البته بیشک که چنین نکرد! چرا که افتخار تشکیلات ضددینی بهائیت در طول تاریخ، حمایت از مستکبران، آن هم برای حفظ ماهیت پلید خود بوده است. لذاست که سران این فرقه، تأمین آذوقهی ارتش مهاجم و استعمارگر انگلستان توسط عبدالبهاء [6] و کمک به تجهیز ارتش کودککُش اسرائیل را جزء افتخارات خود میدانند![7]
سوم: سرکردگان این فرقهی هزارنیرنگ، در حالی حسّ خودبینی و منفعتطلبیهای شخصی را تقبیح میکنند که پیشوایان این فرقه، رَهی دیگر پیمودهاند. همچنان که پیامبرخواندهی بهائیت، همواره در تلاش بود تا حسّ خودبینی را میان بهائیان گسترش دهد. این اقدام تا به جایی پیش رفت که پیامبرخواندهی این فرقه، حتی اطلاق کلمهی انسان را بر مخالفین خود ممنوع میدانست: «هر نفسی بر احدی از معرضین (مخالفین) من، اَعلاهم او مِن ادناهم (بزرگ و کوچکشان) ذکر انسانیت نماید (انسان خطابشان کند)، از جمیع فیوضات رحمانی محروم است تا چه رسد که بخواهد از برای آن نفوس، رتبه و مقام نماید».[8]
آری؛ سرکردگان بهائی تلاش دارند تا با به کارگیری سخنانی عوامپسند در مجامع جهانی، تصویری غیرواقعی و جذاب از فرقهی خود به نمایش درآورند. سخنان شورانگیزی که تنها جنبهی شعاری برای جذب افراد غیربهائی داشته و هیچگاه توسط آنان عملی نشده است. همچنان که میتوان گوشهای از این واقعیت تلخ را از قلم مبلّغ پیشین و سرشناس بهائیت، جناب صبحی شنید: «در این سالها چندین بار مردم برخی از دِهها و شهرها دُچار زمین لرزه، سیلاب و دیگر آسیبها شدند و نیکخواهان جهان کمکهایی کردند، آیا شندید که شوقی دستکم، ده لیر هبه دهد و با بینوایان همراهی کند؟ یکی نیست به این مرد بگوید تو که دم از این سخن میزنی: ای اهل عالم همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار، به عالم انسانی مهربانی کنید و به نوع بشر مهرپرور گردید...، چرا کوتاهی کردی و از پول گزافی که هرسال با نیرنگ و افسون از کیسهی مردم نادان این آب و خاک (ایران) در میآوری اندکی از آن را بخشش نکردی؟ اگر تو پابستهی این آموزهای «سراپرده یگانی بلند شده به چشم بیگانگان یکدیگر را نبینید»؛ پس چرا پول و خواستهای را که میشود بینوایان و مستمندان را از آن به نوائی رساند، به هزینه طلا و سنگ مرمر میدهی و مردم ساده و بیچاره را سرگرم این اندیشهها مینمایی؟ آری تنها کاری که در اینگونه پیشآمدها میکنی که جز از نهاد پست برنمیخیزد، شادی و شادمانی است که میگویی سپاس خدا را که مردم گرفتار بدبختی و تیره روزی شدند».[9]
پینوشت:
[1]. به نقل از کانالهای تبلیغی خبری تشکیلات بهائیت.
[2]. عبدالحسین آیتی، گنجینهی احکام و حدود، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، سوم، 128 بدیع، ص 161.
[3]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: بررسی حکم تجویز ربا در بهائیت
[4]. اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی افندی، بیجا: مؤسسه تحقیقی رائین، چاپ مرو، بیتا، ص 325.
[5]. همان، ص 179-177.
[6]. ر. ک: علی نصری، نقد اصول دوازده گانه بهائيت، اصفهان: گويا، چاپ اول، 1382 ش، ص 13.
[7]. جواد منصوری، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1378 ش، شماره: 2/96.
[8]. حسینعلی نوری، بدیع (در جواب اسئله قاضی)، چاپ سنگی از روی نسخهی خطی، کاتب: حرف الزاء، ربیع الاول، ص 140.
[9]. فضلالله صبحی مهتدی، پیام پدر، بیجا: بینا، بیتا، ص 241.
افزودن نظر جدید