عبدالبهاء در تلاش برای توجیه جهل باب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیامبرخواندهی بهائیت در آثار خود، منشأی الهی را برای علم پیامبران و حجتهای الهی دانسته و مدعی شده است: «... مثلاً علم ایشان از علم او و قدرت ایشان از قدرت او و سلطنت ایشان از سلطنت او و جمال ایشان از جمال او و ظهور ایشان از ظهور او؛ و ایشاناند مخازن علوم ربّانی و مواقع حکمت صمدانی و مظاهر فیض نامتناهی و مطالع شمس لایزالی».[1]
اما این ویژگی مذکور برای حجتهای الهی در حالی توسط پیامبرخواندهی بهائیت مطرح میشود که پیشوا و مبشّر او، جناب علیمحمد شیرازی، از آن تُهی بوده است. همچنان که علیمحمد شیرازی در اشتباهی بزرگ، حضرت داوود (علیه السلام) که از انبیاء بنیاسرائیل بوده را قبل از حضرت موسی (علیه السلام) دانسته و مدعی شده است: «نظر کن در اُمّت داوود (علیه السلام)، پانصد سال در زبور تربیت شدند تا آنکه به کمال رسیدند. بعد که موسی (علیه السلام) ظاهر شد، قلیلی که از اهل بصیرت و حکمت زبور بودند، ایمان آوردند و مابقی ماندند».[2]
اما عجیبتر آنکه عبدالبهاء، این سوتی بزرگ مبشّر بهائیت را به گونهای توجیه میکند که جایگاه خود را به عنوان مبیّن آیات، زیر سؤال میبرد. همچنان که وی در توجیه این غلطگویی باب گفته است: «در الواح حضرت أعلی (علیمحمد شیرازی)، ذکر داودی است که پیش از حضرت موسی بود. بعضی را گمان چنان که مقصود داود بن یسا (صاحب زبور) است و حال آنکه حضرت داود بن یسا بعد از حضرت موسی بود. لهذا مغلّین و معرضین (دشمنان) که در کمیناند، این بهانه را نمودند و بر سر منابر (منبرها)، استغفرالله ذکر جهل و نادانی (برای باب) کردند. اما حقیقت حال اینست که دو داود است، یکی پیش از حضرت موسی و دیگری بعد از حضرت موسی».[3]
ملاحظه نمودیم که این پیشوای بهائی، حضرت داوود مذکور در کلام علیمحمد شیرازی را پیامبری غیر از انبیاء بنیاسرائیل معرفی نموده تا اشکال جهل باب را مرتفع سازد. اما گویا این پیشوای بهائی، به قدری بر تعصب خود اصرار داشته که بدون مطالعهی ادعای باب، به اشکال وارده پاسخ گفته است. چرا که علیمحمد شیرازی، صراحتاً از داوودی سخن گفته که صاحب زبور بوده و 500 سال پیش از حضرت موسی (علیه السلام) میزیسته است. حال آنکه حضرت داوود صاحب زبور، از انبیای بنیاسرائیل بوده و پس از حضرت موسی (علیه السلام) آمده است.
پینوشت:
[1]. حسینعلی نوری، ایقان، هوفمایم آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار بهائی به زبان فارسی و عربی، 1988 م، ص 64.
[2]. فاضل مازندرانی، اسرارالآثار خصوصی، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 4، ص 109.
[3]. همان، ص 110.
افزودن نظر جدید