وهابیت در عصر حاضر
وهابیت با توجه به دشمنی که نسبت به شیعیان دارند آن را در امور مختلف بروز میدهند و از جمله آن اینکه شیعیان مرده پرست هستند و با ساخت بنا بر روی قبور مردگان خود آنها را میپرستند. ایشان دشمنی خود را نسبت به مکان مقدسی همچون مسجدالنبی نیز مخفی نداشته و حکم به تخریب آن را علناً بیان داشته که هماکنون نیز در سایتها موجود میباشد.
یکی از موارد اختلافی بین اهل سنت و شیعیان، ساخت بنا بر فراز قبور است که شیعه آن را در مورد بزرگان خود انجام میدهد و اهلسنت گرچه خود نیز به انجام آن مبادرت ورزیدهاند ولی باز هم با این عمل شیعیان مخالفت میکنند؛ در این میان وهابیت پا را از حد خود فرارتر گذاشته و بناء بر فراز قبر پیامبر را مایه تاسف دانسته و فتوا به تخریب دادند.
وهابیون گمراه برای تضعیف مکتب اهلبیت از هر راهی استفاده میکنند. ترفند سالهای اخیر آنان مبارزه با حکم خمس در شیعه است تا بدینوسیله با مشوش کردن اذهان شیعیان، آنان را از انجام این حکم الهی منصرف سازند. خمس در شیعه به مصرف سادات فقیر و همچنین تقویت مکتب اهلبیت تعلق دارد. یکی از شبهات آنان انحصار حکم خمس به غنایم جنگی است.
منهاج السنه تالیف ابن تیمیه، کتابی است که بر اساس دشمنی با امیرالمؤمنین تالیف شده است. در این کتاب فضائل ایشان انکار شده و همچنین به ایشان تهمتهای فراوانی زده میشود. وهابیون با مقدس دانستن این کتاب و مطالعه آن و پذیرفتن مطالب آن ناخودآگاه به جمع ناصبیان میپیوندند و امام علی و شیعیانشان را باعث ضرر و آسیب به اسلام میپندارند.
حاضر و ناظر دانستن پیامبر (ص) و اشراف آن به اعمال مسلمانان و بلکه همه امت، یکی از موارد مورد قبول شیعیان است و ایشان همواره به آن حضرت سلام داده و سعی میکنند اعمال و رفتارشان به نحوی باشد که مورد رضایت رسول اکرم (ص) باشد. اما فرقه وهابیت به این موضوع بسیار حساس بوده و آن را شرک میدانندو شیعیان را تکفیر میکنند.
خداوند برای رساندن پیام خود به بندگان ، از خود مردم رسولانی را قرار داد تا مردم به طریق حقیقت رهنمون شوند و از ضلالت و گمراهی نجات دهند؛ از این رو مقام ایشان را بسیار بلند و رفیع قرار داد. اما بر همگان واضح و مبرهن است که خدا و پیامبران هر کدام جایگاه مخصوص به خود را دارا هستند و کسی نباید ایشان را همسان قرار دهد.
حکومت سعودی به دنبال آموزههای اسلامی نیست. بلکه آنان از دین به مثابه ابزاری برای پیشبرد منافعشان استفاده میکنند. آنان زمانی به بن لادن لقب شیخ جهاد دادند و زمانی او را گمراه و یاغی خطاب کردند. مضاوی رشید در این رابطه به زیبایی میگوید: جهاد در افغانستان از سوی حکومت سعودی، یک استراتژی سیاسی بود نه یک تکلیف دینی.
بزرگان وهابی معاصر با یکدیگر اختلافات عدیدهای دارند. این افراد اگر چه از نظر عقیدتی سلفی و پیرو محمد بن عبدالوهاب میباشند، اما از نظر فکری با هم اختلاف دارند. اکنون در عربستان پنج جریان شاخص در حال فعالیت هستند، که با یکدیگر اختلاف دارند. جریان علمای درباری، جامیه، البانیه، قطبیه، سروریه یا صحویه از این موارد هستند.
با توجه به متونی که در کتب اهل سنت و مورد قبول وهابیت در مورد کنار هم قرار داده شدن نام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در کنار نام مبارک «الله» آمده است، اما وهابیت در یک کجسلیقی فاحش با دستکاری در ضریح رسول اکرم کلمه «یا محمد» را در طی دو ویرایش، ابتدا به «ا محمد» و سپس به «یا مجید» تغییر دادند.
از آنچه باعث منحرف شدن وهابیت شده میتوان به افراطی بودن آنها اشاره کرد. ایشان با توهماتی که در ذهن میپرورانند چنان دین را بر خود و دیگران سخت میگیرند که کار برایشان مشکل میشود. به عنوان مثال میتوان به ایراد گرفتن ایشان در کنار هم قرار داده شدن نام الله در کنار نام پیامبر اشاره کرد و حال آنکه منع شرعی ندارد.
یکی از امور رایج در میان همه دولتهای امروزی، حفظ آثار برجای مانده از پیشینیان است که از جنبههای مختلف میتوان بر آن اثر ارزشی بار نهاد. از این رو در جهان انواع موزهها برای حفظ این ارزشها به وجود آمده و بسیاری از مکانها نیز توسط دولتهای مربوطه حراست و نگهداری میشود؛ اما متاسفانه وهابیت با این روش میانه خوبی ندارند.
ادیان آسمانی از ابتدا تا به انتها همواره خط و مشی ثابتی را در جهت آگاهی بخشی به مردم بیان داشتند و آن اینکه ایشان را امر به اعتدال و میانه روی در امور زندگی دنیوی فرا خواندند. اما ایشان هیچگاه بر خلاف فطرت عمل نکرده و از برپایی جشن و غیره که مفسدهای نداشته باشد منع نفرمودند، ولی وهابیت با صدور فتاوی اقدام به این کار نمودند.
شادی و سرور و همچنین غم واندوه از جمله حوادث طبیعی است که در اثر بروز حوادث مختلف بر انسان عارض میگردد. وهابیت در باره این موضوع برخورد کاملا خشک و سختی را اتّخاذ کردند که هرچیز در زمان پیامبر (ص) واقع نشده، در صورت ارتکاب، بدعت نامیده میشود و انجام آن فعل، حرام است اما خود شان یک بام و دو هوا میکنند.
وهابیت در کتب معتبر شیعه به وضوی حضرت علی(علیه السلام) استناد میکنند که حضرت هنگام وضو پاهایش را شست ومسح نکرد و میگویند براین اساس شستن پا در وضو در کتب شیعه آمده است وشیعیان به آن عمل نمی کنند ومسح میکنند. این حدیث موافق عامه (اهل سنت) و در مورد تقیه وارد شده چرا که در مذهب شیعه شکی نیست که بر پا باید مسح شود.