انحرافات، بدعتها
یکی از رسوم صوفیان که در متصوفه قدیم بسیار رایج بوده، گدایی است. درحالی که دراویش و بزرگان صوفیه، فقر را افتخاری برای خود و وسیلهای برای سیروسلوک الیالله میدانستند، شاهد آن هستیم که به یکباره برخی از اقطاب فرقه دراویش گنابادی حاضر به تحمل فقرا در جمع خود نیستند و حتی از جمع آوری کمک برای نیازمندان در مجالس خویش ممانعت میکنند.
مصطفی آزمایش شیخ ماذون فرقه گنابادی در سخنای مدعی شد که حتی امام سجاد (ع) نیز برای امامت خویش نصی نداشت. لذا مجبور شد در مجادلهای که با محمد بن حنفیه داشت، کار را به محاکمه با حجرالاسود بکشاند. درحالیکه امامت یک مقام الهی و منصب ربانی است، مسئولیت اعطاء آن تنها بهدست خداوند متعال است و ادله و نصوص فراوانی بر امامت امام سجاد (ع) وارد شده است.
مصطفی آزمایش شیخ دراویش گنابادی ادعا میکند که نورعلی تابنده اختیار و اراده کافی برای انتخاب جانشین را نداشته است، لذا فرمانهای ایشان را نمیتوان نص صحیحی دانست. وی این مسئله را به مسئله ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) و غیبت امام زمان (عج) تشبیه و مقایسه کرده و به نوعی حکومت اموی و عباسی را به حکومت فعلی ایران تشبیه کرده است.
مصطفی آزمایش شیخ مأذون خارج نشین فرقه صوفیه گنابادی در طول اعتراضات مردم خوزستان بخاطر کمبود آب، سعی زیادی برای التهاب آفرینی و ایجاد تنش و به اغتشاش کشاندن این اعتراضات داشت و حتی ادعا کرد که حکومت ایران به دنبال کویری کردن استان خوزستان است. وی شدیداً به دنبال تحریک احساسات مردم برای ایجاد فتنهای جدید بود که بازهم شکست خورد.
محمد اسماعیل صلاحی قطبیت را حق غصب شده خویش در سلسله سلطان علیشاهی میداند. صلاحی برای رسیدن به این منظور در تفسیر قرآن کریم نظر اهل سنت را پذیرفته و به پیامبر اکرم (ص) افترا زده و آیات قرآن را با تفسیر به رأی به نفع اقطاب صوفیه مصادره و خود را از مصادیق این آیات معرفی کرده است.
متصوفه همواره مقام و منزلت زیادی برای اقطاب و بزرگان خویش قائل بوده. برخی خود را با پیامبر (ص) مقایسه کرده و برخی نیز در مقام و منزلت خود را به اهل بیت (ع) تشبیه کردهاند. برخی نیز همچون حلاج ادعاهای بالاتری در این باره داشته و حاضر به کتمان آن نشده و آشکارا ادعای خود را در مورد مقام خویش بیان کرده و مقامی الهی برای خود متصور شده است.
قطاب و مشایخ صوفیه مقامی والا و بزرگ برای خود قائل هستند و همواره خود را به حضرات معصومین (علیه السلام) تشبیه میکنند و خود را همچون اهلبیت (ع) لازم الاتباع و لازم الاطاعت از سوی مریدان میدانند و معتقدند که آنها نیز از مصادیق اولی الأمر هستند. کما اینکه صلاحی نورعلی تابنده را به پیامبر (ص) و خود را به حضرت علی (ع) تشبیه کرده و خود را علی زمان خوانده است.
برخی از اقطاب بهصراحت خود را همشأن و رتبه ائمه اطهار (علیهم السلام) خوانده و برخی از آنها آیاتی از قرآن کریم که شأن نزول آنها در مورد ائمه اطهار (ع) است را با تفسیر به رأی در حق خود و اقطاب سلف خویش صادق میدانند. چنانچه محمد اسماعیل صلاحی، اقطاب را مصداق صادقین در آیه مبارکه کونوا مع الصادقین میداند. درحالیکه به اعتقاد شیعه، شأن نزول این آیه منحصر در ائمه اطهار (ع) است.
محمد اسماعیل صلاحی که دستش از قطبیت کوتاه شده در جدیدترین سخنانش در فضای مجازی در واکنش به سخنان و حمایت خانواده تابنده از قطبیت سید علیرضا جذبی، ادعا کرد که خارج شدن قطبیت از این خاندان بهخاطر ظلم و ظالم بودن آنها بوده است و این انحراف به وجود آمده در این سلسله، باعث رخ دادن بلایای طبیعی و بیماری کرونا شده است!
در فرقههای صوفیه اشاره غیبیه یکی از اصول اساسی در تعیین جانشین قطب است، ولی در برخی از موارد حتی خلاف این اصل، عمل شده که حاکی از دروغ و فریب بودن این موضوع است. کما اینکه زمانی که نورعلی تابنده فرمان جانشینی شمسالدین حائری را باید قاعدتاً طبق اشاره غیبیه باشد را صادر میکند، حائری از دنیا میرود!
ارزش گذاری خواب و رؤیای صوفیان بر اساس دیدن خداوند متعال، پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) و اقطاب خویش است که معروفترین آنها خواب ابن عربی از دریافت کتاب فصوص الحکم از دستان پیامبر (ص) است. خوابهایی که در راستای فخرفروشی بزرگان صوفیه است، که در برخی موارد از حدوحدود تصورات عقلی نیز خارج است.
صلاحی مدعی است که تنها الهام و اشاره غیبیهای که بر نورعلی تابنده واقع شده است فقط و فقط برای قطبیت وی بوده است ولی ما مدعی هستیم که آنچه بزرگان این فرقه به عنوان الهام و اشاره غیبیه برای تعیین جانشین مدعی آن هستند، چیزی جز یک فریب و دروغ نیست. چراکه موارد متعددی میبینیم که اقطاب اعتراف میکنند که جانشینیها از روی انتخاب شخصی بوده است نه اشاره غیبیه.
برخی از متصوفه از خواب و رؤیا بهعنوان یکی از منابع حجیتی در تصوف یاد میکنند و آن را وسیلهای برای رسیدن به کشف و شهود میدانند و قائل اند که در خواب معنی هاست که در بیداری نیست. ازجلمه اینکه در خواب میتوان رسول خدا (ص) را دید ولی در بیداری نه. اما گروهی دیگر از متصوفه خواب را در مقابل و ضد علم دانسته و بهشدت خواب را برای مرید مضر میدانند.
ازجمله ادعاهای اقطاب فرقه صوفیه گنابادی این است که در امور شریعت دخالت نمیکنند و مسائل شریعت را به فقها واگذار کردهاند ولی بارها در مسائل مختلف شرعی از مستحب گرفته تا مسائل واجب و حرام و یا حتی در تعیین مرجع تقلید نیز که خود یک مسئله شرعی است، دخالت کردهاند. چنانچه صلاحی تقلید مریدان خویش را منحصر در یک کتاب و سؤال از خود کرده است.