فریب دراویش با داستان اشاره غیبیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ محمد اسماعیل صلاحی که مدعی قطبیت فرقه صوفیه نعمت اللهی گنابادی است ادعا دارد که تنها الهام و اشاره غیبیهای که بر نورعلی تابنده واقع شده است فقط و فقط برای قطبیت وی بوده و در این الهام غیبی فرمان، به قطبیت صلاحی داده شده است. اما با توجه به سابقه و سخنان بزرگان ای فرقه در تعیین جانشین میتوانیم ادعا کنیم که حقیقت و واقعیت، چیزی جز یک نیرنگ و فریب نیست. آنچه ما با توجه به مدارک و شواهد و قرائن موجود ادعا میکنیم این است که اصل مسئله الهام یا اشاره غیبیه برای تعیین قطب، دروغ و فریبی بیش نیست. چراکه با بررسی فرمانهای صادر شده برای اقطاب این فرقه و همچنین نقل قولهای بیان شده توسط اقطاب همین فرقه در مورد تعیین جانشین، به نتایج قابل توجهی میرسیم.
فرمانهای قطبیت تا زمان علی تابنده همگی مشتمل بر اصل الهام و اشاره غیبیه بوده است ولی نکته قابل توجهی که در مسئله اشاره غیبیه برای قطبیت علی تابنده (محبوب علیشاه) وجود دارد یک نقل قول از رضا علیشاه است که درباره جانشینی علی تابنده مینویسد: «شبی در کشمیر خواب دیدم که در خدمت حضرت آقای صالح علیشاه هستم و ایشان با تندی میگوید: چرا فرمان علی را نمینویسی؟ در پاسخ گفتم: فرمان او را با لقب «محبوب علی» نوشتهام. ایشان گفتند: بله این را میدانم، فرمان خلافت را چرا نمینویسی؟ در پاسخ گفتم که ممکن است با او دشمنی ورزند و خطرات جانی برایش در پی داشته باشد. ایشان گفتند: خداوند و اولیا و ما حافظ او هستیم.»[1]
سؤال اینجاست که اولاً اگر الهام و اشاره غیبیهای مبنی بر قطبیت علی تابنده واقع شده است پس چرا رضا علیشاه فرمان شیخیت برای علی تابنده نوشته است نه فرمان قطبیت؟ ثانیاً چرا در پاسخ به رضا علیشاه تصمیم شخصی خود را بازگو میکند که ترس جان علی تابنده را دارد؟ اگر الهام و اشاره غیبیهای برای قطبیت علی تابنده شده است چطور ممکن است که قطبی مانند رضا علیشاه آن را نادیده بگیرد؟ درحالیکه بنا بر اصل موجود در این سلسله، قطب هیچ اختیاری از خود برای تعیین و صدور فرمان قطبیت شخصی ندارد.
همچنین نورعلی تابنده در سخنرانی خود درباره جریان به قطبیت رسیدن خود میگوید: «یکی از روزها که چیز بود که من و آقای محبوب علیشاه تنها بودیم، تکوتنها بودیم تو اتاق. گفتند که نه من تصمیم دارم بهعنوان اینکه جانشین تعیین کنم، الآن بنویسم برای شما. گفتم آقای... هنوز دیروز آقای رضا علیشاه رحلت فرمودند و تازه شما تعیین شدید، مدتی باید بگذرد تا... گفتند نه ... از اول هم پدرم آقای رضا علیشاه توصیه کردند که هرچه زودتر جانشین تعیین کنید. (گفتم) ولی خوب جانشین اینهمه فقرا هستند همهشان، گفتند نه، گفتند من دو نفر را در نظر گرفته بودم، یکی تو، یکی کسی ... گفتند من برای خاطر راحتی خودم و خانوادهام هم این کار را میکنم، قبول نکردم... بالاخره یکبار گفتند که من توصیه میکنم که این تقاضا را قبول کنید. گفتم نه، ولی بعد از... تا آخر همان مجلس گفتند که من اگر تو نباشی فلآنکس را باید معرفی کنم و او خیلی از خودش ناراحت خواهد شد و من را هم ناراحت خواهد کرد. گفتم خب نکنید این کار را. گفتند اگر نکنم مجبورم تو را تعیین کنم، تو هم که (قبول) نمیکنی. گفتم خیلی خوب حالا... گفتند باید الآن تعیین کنم. من گفتم خوب بفرمایید. آنوقت خوشحال شدند... من (پیش خودم) گفتم که کلاه سرشان میگذارم... و الا من که نخواهم بود، خودشان ایشان خواهند بود و من دیگر راحت بشوم، که یکمرتبه صبح دیدم گفتند تو تعیین شدی. [2] این اعتراف نورعلی تابنده مبنی بر قبول قطبیت آنهم بهزور و اجبار، ادعای ما را کاملاً ثابت میکند که هیچ الهام و اشاره غیبیهای در کار نبوده و نیست. نورعلی تابنده حتی در انتخاب جانشین خود نیز بهصورت شخصی عمل کرده و هیچ خبری از اشاره غیبیه نبوده چراکه صلاحی ادعا میکند که نورعلی تابنده به او گفته است: «چون این مقام، مسئولیت خطیری را به دنبال دارد لذا این منصب را به خانوادهام نخواهم داد تا از بار مسئولیت راحت باشند.»[3]
حال دراویش واقعبین و آزاداندیش خود قضاوت کنند که آیا این همان الهام یا اشاره غیبیهای است که اقطاب و بزرگان آنها از آن دم میزدند و سالیان سال به اسم الهام و اشاره غیبیه هر آنکس که خواستند را به قدرت رساندند و به اسم خواست خدا و اهلبیت (علیهمالسلام) بر مریدان سادهدل تحمیل کردند؟
پینوشت:
[1]. خورشید تابنده، تابنده، علی، حقیقت، چاپ دوم، تهران 1377، ص 911_910
[2]. سخنرانی نورعلی تابنده، یکشنبه 22 اردیبهشت 1398
[3]. صفحه شخصی محمد اسماعیل صلاحی در فضای مجازی،، تیر 97
افزودن نظر جدید