دیدگاههای متفاوت و متضاد صوفیه درباره خواب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در تصوف سخنان و دیدگاههای متفاوت و متضادی نسبت به خواب وجود دارد. برخی از متصوفه از خواب و رؤیا بهعنوان یکی از منابع حجیتی در تصوف یاد میکنند و آن را وسیلهای برای رسیدن به کشف و شهود میدانند. لذا برخی در راستای مقاصد خود از خواب بهرههای زیادی برده و میبرند. این گروه از متصوفه در طول تاریخ از خوابهای خود بهعنوان کرامت یاد کرده و بدین وسیله برای خود فضلی قائل شدهاند. چنانچه مریدی به شیخ صفیالدین گفت: «در عالم خواب دیدم سرآستین شیخ از عرش بود تا ثری (زمین). شیخ گفت فرزند این را بهقدر حوصلهات به تو نشان دادهاند! وقتی سرآستین شیخ اینگونه است بقیه لباسش چگونه است؟» [1]
قشیری یکی از بزرگترین صوفیان تاریخ در کتاب خویش ارزشی والا برای خواب قائل میشود و میگوید: «و گفتهاند در خواب معنیهاست که اندر بیداری نیست. یکی آنکه پیغمبر (صلوات الله علیه و سلم) به خواب ببینند به بیداری نبینند و یاران و سلف صالح و خدای تعالی به خواب ببینند و به بیداری نه، و این فضلی بزرگ است.» [2] کما اینکه عطار نیشابوری در مورد تولد رابعه عدویه میگوید: «پدرش در خواب، رسولالله (صلی الله علیه و آله) را دید که به او فرمود غمگین مباش که این دخترک نوزاد، بانوی گرانقدری است که هفتاد هزار تن از امت من در انتظار شفاعت او خواهند بود.» [3] درحالیکه کرامت فقط در حالت بیداری و هوشیاری کامل برای انسان حاصل میشود.
یا برخی دیگر همچون ابن عربی ادعا میکند که در خواب، کشف و شهودی برای او حاصل شده و او کتاب فصوص الحکم را از دستان پیامبر (صلی الله علیه و آله) گرفته است و میگوید: «که من القا میکنم و نمیرسانم به شما مگر آنچه را که خدا به من میرساند، و در این کتاب نمینویسم مگر آنچه از جانب خدا به من نازل میشود.» [4] و ابن عربی اینچنین برای خود و کتابش کرامتی قائل میشود و سعی میکند با استفاده از خواب و رؤیا بر مقبولیت کتاب خود بیافزاید و محتویات آن را نزد دیگران موجه و صحیح جلوه دهد. خوابی شبیه این نیز برای کتاب مثنوی نقل شده که روزی حضرت چلپی حسامالدین در بندگی حضرت مولانا تقریر میکرد که امشب در مبشره خواب دیدم که بلال حبشی، کلام الله را بر بالای سر برداشته بود و حضرت سید الاولین و الآخرین، محمدامین (صلی الله علیه و سلم)، کتاب مثنوی را در برگرفته و مطالعه میفرمود و به اصحاب کرام مباهات میکرد و تفاخر مینمود و سر افشانی میکرد. [5]
اما برخی دیگر از بزرگان صوفیه همچون قشیری برخلاف گفته قبلی خود، خواب را مذمت میکند و آن را مخالف علم قلمداد کرده و میگوید: «و خواب، ضد علم است و برای این گفته است، شبلی که اندکی خواب در هزار سال فضیحتی بود و شبلی گوید حقتعالی اطلاع کرد بر من و گفت هر که بخسبد، غافل بود و هر که غافل شود، محجوب بود و شبلی بعد از آن نمک در چشم کردی تا وی را خواب نیامدی و اندر این معنی گفتهاند: عجباً للمحبّ کیف ینام / کلُّ نومٍ علی المحبّ حرام.» [6] یا برخی دیگر آنچنان خواب را ناپسند میپنداشتند که پدید آمدن زن را نتیجه آن میدانستند. [7]
پینوشت:
[1]. بزاز اردبیلی، درویش بن اسماعیل، صفوه الصفا، مصحح طباطبایی مجد، نشر زریاب، تهران، 1364، ص 152
[2]. عبدالکریم بن هوازن قشیری، رساله قشیریه، تهران، زوار، 1389، ص 703 و 704
[3]. بدوی، عبدالرحمن، شهید عشق الهی رابعه عدویه، مترجم تحریرچی، نشر مولی، تهران، ۱۳۶۷، ص ۸
[4]. ابن عربی، محیالدین، فصوص الحکم، نشر الزهرا، 1366 ه ش، ص 47
[5]. افلاکی، شمسالدین احمد، مناقب العارفین، نشر دنیای کتاب، تهران، 1362، ج 2، ص 767
[6]. قشیری، عبدالکریم، رساله قشیریه، مصحح فروزانفر، نشر زوار، تهران، 1387، ص 700 و 701
[7]. هجویری، عثمان، کشفالمحجوب، نشر طهوری، تهران، 1387، ص 460
افزودن نظر جدید