فقری که در بین دراویش، دیگر افتخار نیست!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از رسوم صوفیان که در متصوفه قدیم بسیار رایج بوده، "گدایی" است، که در ادبیات صوفیه از آن تعبیر به "سؤال" و "پرسهزنی" و "دریوزگی" میشود. در رسم پرسه زنی، صوفی نوآموز را برای گدایی بین مردم میفرستند، چنانکه شیخ محمدحسن اصفهانی معروف به "صفی علیشاه" رئیس فرقه نعمت اللهیه صفی علیشاهی، ظهیرالدوله را وقتی تقاضای صوفی شدن نمود به "پرسه زنی" فرستاد و میگویند در یک روز آنقدر بازاریان سیم و زر به کشکول او ریختند که اهل خانقاه متحیر شده بودند.» [1]
حتی برخی نیز معتقدند که کلمه "درویش" نیز ریشه در همین گدایی و دریوزگی دارد. چنانچه برخی واژه "درویش" را کلمه "درویز" دانستهاند که «ز» به «ش» تبدیل شده و اصل واژه "درآویز" بوده به معنای کسی که هنگام گدایی از در میآویزد (در را میگیرد) بنابراین گدا را درویش گفتهاند. چون آویزان مردم و درب خانههایشان میشدند تا از آنها چیزی بگیرند. برخی دیگر از پژوهشگران گفتهاند که اصل واژه "درویش" «دریوز» بوده که «و» جابجا شدند و به «درویز» تبدیل شد و «ز» نیز به «ش» تبدیل شد، و یوز از یوزیدن به معنای جستجو کردن میباشد. [2] اگرچه گدایی همواره در بین مردم امری مذموم و ناپسند به شمار آمده است ولی گدایی و پرسه زنی در تصوف به علل مختلف ازجمله ارتزاق، خوار کردن نفس و حتی رساندن درویش به مقامات عالیه همواره مورد تأکید و سفارش بزرگان صوفیه و خانقاه بوده است. چنانچه در تذکره الاولیاء داستانی از دیدار شبلی با جنید بغدادی آمده که در آن جنید برای پرورش شبلی و رساندن او به جایگاه خرقه گیری، به او گفته که «برو یک سال دریوزه کن.» [3]
بزرگان صوفیه برای توجیه گدایی و مقدس خواندن آن با تفسیر به رأی واژه "فقر" در روایت پیامبر (صلی الله علیه و آله) که میفرمایند: «الفقر فخری و به أفتخر علی سائر الانبیاء [4] فقر باعث فخر من است و به سبب آن بر سایر انبیا افتخار میکنم.» را به درویشی تفسیر کردهاند و ادعا میکنند که حتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) نیز درویش بوده و به آن افتخار کرده است. اگرچه رسم گدایی و پرسه زنی در گذشته بین قدمای فرقه سلطان علیشاهی امری رایج و مرسوم بوده است، ولی تنها چیزی که از آن رسم گدایی و پرسه زنی برای این فرقه باقی مانده است نام "فقیر" است که دراویش این فرقه برای معرفی خود در سخنان و محاورات خویش در کنار واژه "درویش"خود را "فقیر" میخوانند.
گویا با گذشت زمان و ثروتمند شدن بزرگان این فرقه که بخشی از ثروت خود را از همین رسم گدایی و پرسه زنی دراویش قدیم این فرقه دارند، دیگر حتی حاضر نیستند یک فقیر و گدا هم تحمل کنند. سلطان حسین تابنده یکی از اقطاب فرقه دراویش گنابادی در سخنانی بهشدت به گدایی و یا حتی جمعآوری پول برای نیازمندان اعتراض کرده و در پیامی به مشایخ این فرقه اعلام داشته است که: «مأذونین بههیچوجه در امور سیاسی دخالت نکنند. کسانی هم که بهقصد کار دنیا به مجلس میآیند نباید منظورشان را در آنجا اظهار کنند و برای موقع تعطیل مجلس و حرکت از آنجا بگذارند. سؤال و درخواست یک نفر در مجلس از فقرا یا جمعآوری وجه هم برای مستحقی به هیچوجه در مجالس فقری شایسته نیست و کسانی هم که سؤال میکنند حتیالامکان در آن مجلس به آنها چیزی داده نشود که رویه و عادت میشود.»
عجیب اینکه در روزگاری گدایی و پرسه زنی در بین مردم امری ناشایست بود ولی دراویش آن را برای خود افتخار و آن را وسیلهای برای سیروسلوک میدانستند. تا اینکه به یکباره به امری ناشایست در بین خود دراویش، تبدیل شد. چطور دراویش این فرقه خود را فقیر میخوانند ولی حاضر به کمک و تحمل فقیری نیستند. سؤال این است که چرا حتی جمعآوری وجهی برای نیازمندان در مجالس درویشی شایسته نیست و مشایخ و مریدان از این کار نهی شدند؟ درحالیکه کمک به نیازمندان و رد نکردن دست فقیر مورد تأکید آیات و روایات است و کمک به نیازمندان و جمعآوری کمکهای مردمی در اجتماعات مردمی مانند مساجد و حسینیهها از دوران صدر اسلام تاکنون امری رایج و معمول بوده است.
پینوشت:
[1]. نفیسی سعید، سرچشمههای تصوف در ایران، تهران، اساطیر، 1394، ص 46
[2]. دهخدا، علیاکبر، لغتنامهٔ دهخدا، سرواژهٔ «درویش»
[3]. محمد بن ابراهیم عطار، تذکره الاولیاء، تهران، وانک، 1383، ص 155
[4]. مجلسی محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ناشر اسلامیه، تهران، ج 69، ص 56
افزودن نظر جدید