مرجع تقلید دراویش گنابادی

  • 1400/05/02 - 11:41
ازجمله ادعاهای اقطاب فرقه صوفیه گنابادی این است که در امور شریعت دخالت نمی‌کنند و مسائل شریعت را به فقها واگذار کرده‌اند ولی بارها در مسائل مختلف شرعی از مستحب گرفته تا مسائل واجب و حرام و یا حتی در تعیین مرجع تقلید نیز که خود یک مسئله شرعی است، دخالت کرده‌اند. چنانچه صلاحی تقلید مریدان خویش را منحصر در یک کتاب و سؤال از خود کرده است.
تقلید

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از ادعاهای اقطاب فرقه صوفیه گنابادی این است ادعا می‌کنند ما نائبان ائمه اطهار (علیهم السلام) برای هدایت و کمال انسان‌ها در طریقت هستیم. لذا امر شریعت به علمای ظاهرگرا واگذار شده است و ما هیچ‌گونه نقش و دخالتی در شریعت نداریم و فقط مسئول امور باطنی انسان‌ها در امر طریقت هستیم. [1] این ادعا به‌صورت یک اصل کلی در فرقه صوفیه گنابادی است که اکثر اقطاب این فرقه به آن اشاره کرده و به آن اعتراف کرده‌اند ولی بارها و بارها در سخنان خود برخلاف این مسئله و این ادعا رفتار و عمل کرده‌اند. در برخی از این موارد یک قطب حرف قطب دیگر را با سخن خود نقض می‌کند و در برخی دیگر نیز یک قطب حتی ادعا و سخن خود را در این زمینه نقض کرده است.

اقطاب صوفیه نه‌تنها در مسائل مختلف شرعی از مستحب گرفته تا مسائل واجب و حرام مکلفین و مریدان خویش دخالت کرده‌اند بلکه در تعیین مرجع تقلید نیز که خود یک مسئله شرعی است و تعیین مصادیق آن از مسائل شرعی است نه طریقتی، دخالت کرده‌اند. چنانچه نورعلی تابنده قطب پیشین این فرقه با نوع نگاه خود به مسائل مختلف، ملاک‌ها و معیارهایی را برای انتخاب قطب مشخص می‌کند و می‌گوید: «راجع به آداب نماز که چطور باشد از احکام شریعتی است، کتابی بگیرید و بخوانید. البته رساله از کسی باشد که واقعاً یک قدری به او معتقد باشید. متأسفانه رساله‌های حالا خیلی‌ها سیاسی است. شما اوّل باید مرجع را بشناسید، بعد به او رجوع کنید. سیاسی به این معنی که خیلی راجع به نماز جمعه نوشته». نورعلی تابنده با این صحبت خود، نوع نگاه خود به نماز جمعه را نشان داده و آن را عملی سیاسی قلمداد کرده است و این‌طور نشان داده است که اگر رساله‌ای از مراجع تقلید نیز به نماز جمعه پرداخته بود، دراویش باید از انتخاب آن رساله و آن مرجع تقلید اجتناب کنند!!!

البته نورعلی تابنده گویا داعیه اجتهاد نیز داشت چراکه در یکی از سخنان خود می‌گوید: «فتوا نمی‌دهم، چون می‌ترسم دراویش انجام ندهند!» این یعنی اینکه عدم دخالت در شریعت از طرف اقطاب صوفی فقط یک ادعاست و نورعلی تابنده قطعاً شرایط و ظرفیت این کار را نداشت و الا قطعاً این کار را می‌کرد و آن را نیز به‌مانند ده‌ها عمل دیگر به‌راحتی توجیه می‌کرد. این پررویی و ادعاها به آنجا رسیده که حتی یک درویش ساده به نام محمد اسماعیل صلاحی که مورد اقبال دراویش گنابادی هم نیست، ولی خود را قطب اصلی و برحق این فرقه می‌خواند نیز نه‌تنها در شریعت دخالت کرده بلکه در تعیین مرجع تقلید و مسئله تقلید نیز دخالت کرده است.

ایشان تقلید مریدان خویش را منحصر در یک کتاب به نام "رساله محمدیه" کرده و با پررویی تمام می‌گوید: «اگر مواردی که در آن رساله ذکر نشده و مبتلابه است می‌توانند به‌وسیله مکاتبه از فقیر سؤال نمایند» و بدین‌صورت نه‌تنها ادعای اجتهاد می‌کند بلکه علناً در تعیین مرجع تقلید که از امورات مهم شریعت است نیز دخالت می‌کند و می‌گوید: «و به هر حال تقلید از فقهایی که با عرفان و تصوف زاویه دارند جایز نیست». صلاحی به‌نوعی پا را فراتر از بقیه اقطاب فرقه گنابادیه از گلیم خود درازتر کرده، چراکه دیگر اقطاب این فرقه حداقل قائل به تقلید از مراجع تقلید بودند ولی گویا این درویش متکبر کسی جز خود را نمی‌بیند و تقلید مریدان را منحصر در این کتاب و خودش کرده است و برخلاف گفته اقطاب سلف خویش عمل می‌کند و رسماً خود را هم مسئول امور طریقتی و هم امور شریعتی مریدان می‌داند!!!

پی‌نوشت:
[1]. تابنده گنابادی، سلطان حسین، رسالهٔ دفع شبهات، انتشارات حقیقت، چاپ ششم، ص 19

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.