سلفیت و وهابیت
ایراد گرفتهاند که وقتی میدانید امام حسین(ع) بهشتی و سعادتمند شده است، عزاداری برای او بیمعناست؛ در پاسخ گفته میشود که گریه و عزا برای شهدای کربلا، برای عاقبت آنان نیست، بلکه به جهت محبت و بزرگداشت آنان است؛ همچنین آثار و برکاتی نیز بر آن مترتب است.
سؤال میکنند چرا امام حسین(ع) در کربلا برای آب دعا نکرد، ولی از دشمن طلب آب کرد؟ در پاسخ میتوان گفت اگر طلب آب از دشمن ثابت شود، این عمل به دلایلی از جمله اتمام حجت، اثبات مظلومیت و به جهت رحمت و هدایت دشمنان، توسط امام صورت پذیرفته و جهت الگو شدن برای مظلومین جهان، نمیبایست امام از عوامل غیرمادی مدد میگرفت.
امام خمینی (ره) با توجه به ابعاد سیاسی حج، پس از پیروزی انقلاب، در پیامی به حاجیان، ضرورت رویارویی با آثار طاغوت و بازگشت به اسلام واقعی را یادآور شدند. در همان سال، مراسم برائت از مشرکان در مدینه برگزار شد؛ به علّت روابط دوستانه دولت سعودی با آمریکا، برگزاری این مراسم با محدودیت روبه رو شد و به حدی این چالش ادامه پیدا کرد که منجر به قطع رابطه سیاسی ایران و عربستان و توقف چند ساله اعزام حجاج ایرانی به حج شد.
عنایت ویژه امامین انقلاب اسلامی به مراسمی در اعلان بیزاری از مشرکین در حج تمتع و حساسیت وهابیون در بدعت بودن این مسئله، به چالشی بین دولت ایران و عربستان تبدیل شده است. با وجود مخالفتهای شدید سعودی و فتوا دادن مفتیان وهابی به بدعت بودن این عمل و منافات داشتن با روح حج، هرساله این آیین توسط حجاج ایرانی و غیر ایرانی در مدینه، مکه و یا عرفات برگزار گردیده است.
مفتیان وهابی لزوم تقلید از مراجع و تبعیت از ولایت فقیه را حرام میدانند و به آیه 31 سوره توبه استدلال میکنند. اما منظور این آیه کسی نیست که از عالِم فتوادهنده به محکمات قرآن و روایات (در حالیکه عادل و مورد وثوق است) تقلید میکند؛ چرا که این تقلید، تقلید از کسی است که خداوند اطاعتش را واجب کرده است و به حکم خدا فتوا میدهد. پس مراد از تقلید در آیه شریفه، تقلید از علمایی است که حلال خدا را حرام و بالعکس میکنند.
مفتیان وهابی لزوم تقلید از مراجع و تبعیت از ولایت فقیه را حرام میدانند و به آیه 31 سوره توبه استدلال میکنند. آیه و روایتی که به آن استدلال شده، مطلب صحیحی است که این دو نظریه شیعه، مصداق آن نیستند، بلکه نظریه تبعیت از حاکم در بین اهل سنت را میتوان مصداق این آیه ذکر کرد.
مفتی وهابی به علت کینه نسبت به روحانیت میگوید: «چه لزومی دارد که یک آخوند همراه کاروان حج باشد؛ آخوند به غیر از گمراهی و انحراف، چیز دیگری ندارد.» در پاسخ باید گفت که یکی از وظایف مهم روحانی کاروان، آشنا کردن مردم به مسائل حج است تا به جهت ندانستن مسئله تا مدتها گرفتار نباشند.
یکی از مجریان شبکه وهابی در پاسخ به نظر یک بیننده، درباره عملکرد حکومت شیعه گفت: «اگر به آنها گفته شود از یزید تعریف و تمجید کنید پول میدهیم، آنان به اولِ اسم یزید امام و به آخر آن علیهالسلام میافزودند و نام میادین شهر را امام یزید میگذاشتند». در پاسخ میتوان گفت، این اتهام به شیعه نمیچسبد و در واقع روش برخی از وهابیون است.
وهابیت عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) را بدعت دانسته و میگویند شیعیان بدعت گزار هستند، چون در دین عزاداری نبوده است. ابن تیمیه در این باره میگوید: از حماقتهای شیعیان است که هر ساله برای کسی که سالها پیش کشته شده، ماتم گرفته و نوحه سرایی میکنند. این در حالی است که عزاداری از سنتهای نبوی و قرآنی است.
یکی از معجزات و کرامات امام حسین (علیهالسلام)، تلاوت قرآن توسط سر مطهر ایشان بعد از شهادت حضرت است؛ وهابیت خبیث که همواره دشمنی خود را با حضرات اهل بیت (علیهمالسلام) به اثبات رسانده، منکر این معجزه و کرامت خاص از سیدالشهداء (علیهالسلام) شده است؛ اما علاوه بر علمای شیعه، عالمان اهل سنت نیز این کرامت را در کتابهای معتبر خود ذکر کردهاند.
ابن کثیر و دیگر مورخان اهل سنت نیز با اندک اختلافی نوشتهاند: «سپس مسلم بن عقبه که به خاطر زیاده روی در کشتار مردم به او مسرف بن عقبه نیز میگفتند، بر اساس دستور یزید، سه روز سربازانش را در شهر مدینه آزاد گذارد تا آنان در این فرصت، بسیاری از بزرگان مدینه و حافظان قرآن را در این شهر کشته، اموال بسیاری از مردم را به غارت برده و فساد بزرگی را رقم زنند...
کارشناس وهابی میگوید: «ریشه اسلام در مکه است و ایرانیان نمیتوانند ادعا کنند اسلام آنها، اسلام اصیل است». یکی از پاسخهای این استدلال، آیاتی از قرآن کریم است که با تهدید مسلمانان صدر اسلام، خطاب میکند که اگر شما از دین برگردید و روی بگردانید، خداوند قومی غیر شما که بهتر از شمایند را به جایتان برمیگزیند.
امیرالمؤمنین (ع) در اثبات حق خود احتجاجاتی داشتند و فضایل خود را در آن احتجاج ها بیان میکردند. در میان این احتجاجات، امیرالمؤمنین (ع) مخاطبین را به خدا سوگند می دادند که آیا در میان شما جز من کسى هست که رسول خدا (ص) درباره او فرموده باشد (من کنت مولاه فعلى مولاه).
واقعه غدیرخم و اعلام خلافت و جانشینی امیرالمؤمنین (ع) مهمترین دستوری است که خدای رحمان، پیامبر خود را ملزم به اعلام آشکار آن کرد. اما عده ای خلافت و جانشینی را از مسیر حق آن تغییر داده و به کج راهه کشاندند. بر اساس همین اتفاق شوم، واقعه غدیرخم در میان مسلمانان تحریف و حکومت امیرالمؤمنین (ع) غصب شد.