مسیحیت
در ابتدا باید گفت داستان هابیل و قابیل در کتاب پیدایش هم آمده و منبع توراتی دارد، در ثانی خود قرآن بیان میکند که تایید کنندهی کتب تحریف نشدهی گذشته است، پس تعجبی در تایید این داستانها نیست، بهعلاوه اینکه بسیاری از مطالب قرآنی در عهدین وجود ندارند و برخی هم با اختلاف نقل همراه است و این اختلافها ضرری به اعتبار قرآن نمیرساند، چرا که قرآن با تحدی، معجزه بودن خود را اثبات میکند، بر خلاف دیگر کتب.
در قرآن هیچ آیهای که این مطلب را تایید کند وجود ندارد و فقط ادعای بدون دلیل است، قرآن معیار خوبی و بدی انسانها را تقوا میداند این در حالیست که در کتابمقدس مسیحی آیاتی ضد زن دیده میشود، نظیر آنجایی که زن را مقصر سقوط بشر در گناه و مرد را در مرتبه ای بالا تر میداند و اذعان میکند هیچ زن خوبی وجود ندارد.
مصلوب کردن در عربی به معنای به دار آویختن است نه با صلیب کشتن، در ضمن اینکه آیاتی از کتابمقدس نشان میدهند که مجازات مصلوب کردن مربوط به قبل از دوران مسیح است و در آخر اینکه نماد صلیب در تمدنهای گذشته متداول بوده است.
ایراد این شبهه از این ناشی میشود که شبههکننده اطلاع کافی در مورد قرآن نداشته، بین اخلاف در قرائت با اصل قرآن تفاوت زیادی است، اصل قران با تواتر اثبات شده و قرائت موجود هم (حفص از عاصم) قرائت مشهور است که سینه به سینه تا زمان پیامبر میرسد، اینکه قرائتهای دیگری هم وجود دارند دلیل بر بیاعتباری قرآن مکتوب متواتر نیست .
قرآن کتاب تاریخی نیست و داستانها را صرف نظر از تاریخ وقوع، برای هدایت آورده است.
ملاک درست و کاملی برای راستیآزمایی کتب تاریخی وجود ندارد تا بتوان بگوییم روایت آن درست و روایت قرآن چون اختلاف دارد، اشتباه است، هرچند در نقل کتب تاریخی از این داستان هم اختلافاتی وجود دارد، پس با این وجود نمیتوان اختلاف قرآن در این موضوع را بر اشتباه قرآن حمل کنیم.
صحبت روی دو هامان است، یکی در دربار فرعون و دیگری در دربار هخامنشیان که پانصد سال فاصلهی تاریخی بین حیات این دو وجود دارد، اگر ادعا شود هامان نامی ایرانی است چرا وزیر فرعون این نام را داشته، پاسخ میدهیم هامان در کتاب مقدس، خود اصالتی عمالیقی دارد که به واسطهی آشنایی با نجوم، وارد دربار هخامنشیان شده، پس این اسم اصالت ایرانی ندارد.
اول اینکه برای خاص بودن نام یحی در خود عهدجدید موید وجود دارد و دوم اینکه اگرچه در عهدقدیم شاهد نامهایی مشابه ماند یوحانان هستیم اما همانطور که مشخص است، این نام با نام یحیی متفاوت است، همانگونه که احمد و محمود شبیه و هم ریشه اما متفاوت هستند، البته در عهدقدیم آیهای ذکر شده که نام یحیی را دربر دارد اما با مراجعه به متن و ترجمه اصلی، خطا در ترجمه را شاهد هستیم، علاوه بر اینکه واژهی «سَمِيًّاً» را میتوان حمل بر خصوصیات بارز کرد یعنی تا قبل از یحیی کسی مانندش نیامده، این احتمال هم موید قرآنی و هم کتابمقدسی دارد.
پیشفرض این سوال اشتباه است، نه در قرآن و نه در کتابمقدس، در مورد برج نمرود ذکری به میان آورده نشده است، کتابمقدس به صراحت به برج فرعون اشاره نکرده، اما در آن میتوان قرائنی برای وود چنین سازهای یافت و از طرفی اگر اثبات شود نمرود برج بابل را ساخته، باز هم اختلافی با قرآن پیش نمیآید، زیرا صدها سال فاصله بین داستان نمرود و فرعون در هر دو کتاب است.
همهی موارد ادعایی برای مصادیق تناقض در قرآن، حداقل یکی از هشت شروط تناقض را ندارد، لذا به آن دشواریهای متن گفته میشود نه تناقض، در مورد عصای موسی هم که در آیهای بیان شده مانند مار کوچکی بود و در آیهی دیگری گفته شده مانند اژدهایی آشکار، شرط مکان و زمان که از شروط استقرار تناقض هستند، رعایت نشده، در مورد ماجرای حضرت زکریا(ع) نیز که در یک آیه گفته شده سه روز نمیتوانند سخن بگویند و در آیهای دیگر سه شب آمده، پاسخ داده میشود هر دو واژهی «یوم» و «لیل» در معنای شبانه روز هم به کار میروند، لذا میتوان با ترجمهی هردو به شبانه روز تناقض ظاهری را از بین برد.
محققین در اینکه بخشهای عهد قدیم آنچنان که اعتقاد رایج است، اشکالاتی وارد میکنند، برخی معتقدند تورات کنون هیچ ارتباطی با تورات موسی ندارد، چرا که طبق اعتراف خود عهد قدیم، این کتاب در زمانی سوخته و یا مفقود شده، عدهای دیگر براین نظرند که بخشی را موسی و بخشی را نویسندگان دیگر نگاشته اند و اعتقاد دیگر نظریهی چهار منعی بودن تورات است، اسپینوزا و هاببز، اولین کسانی بودند که اعتبار تورات را زیر سوال بردند، و امروزه به نظر اکثر محققین، نویسدگان عهدقدیم افراد دیگری هستند، در مورد عهد جدید هم باید توجه داشت که در آغاز تاریخ مسیحی، اناجیل و رسالههای فراوانی نگاشته شد و در سال 397 و شورای کارتاژ تصمیم به اعتبار بخشیدن به کتب موجود گرفته شد، بجز رسالات پولس، در اینکه نویسندگان کتب عهدجدید چه کسانی هستند، اختلاف شدیدی وجود دارد.
در مسیحیت آیاتی وجود دارد که هم شادی را تایید میکنند و هم غم و ماتم را، برخی آیات در عین سفارش به شادی، غم را نیز مورد توجه قرار میدهند و حتی از برخی آیات دیگر چنین استنباط میشود که کفهی ترازو بیشتر به سمت غم متمایل است.
حجیت و اعتبار قرآن کنونی تنها از طریق تواتر است نه کتابت، و از سویی دیگر ادعاهای غربیها در این موارد، به خاطر اظهارات ضد و نقیض، قابل اعتنا نیست، خصوصا اینکه مسلمانان در تحقیقات آنان حضور ندارند.
باید توجه داشت بدون غم شادی معنا ندارد و انسانهایی که همواره یا غمگین یا شاد هستتند تعادل روانی ندارند، شادی و گریهی ظاهری هم نمیتواند ملاک خوبی برای قضاوت در مورد شادی و غم حقیقی باشد.