بدعت
زمانیکه از صفی علیشاه این سؤال میشود که «کسی که عشر میدهد آیا زکات و خمس هم باید بدهد یا نه»؟ در جواب میگوید : «در صورت اول عیبی ندارد و در صورت دوم بدعت است». او علاوه بر اینکه عشریه را مکفی از خمس دانسته پرداخت خمس را بدعت میداند! آنچه در قرآن و روایات به عنوان پرداخت حقوق واجب شرعی ذکر گردیده، خمس و زکات بوده و نامی از عشریه برده نشده است.
وهابیها میگویند نباید در مبعث جشن بگیریم چون صحابه جشن نگرفتند، که پاسخ میدهیم ترک مبانی، تشریع نیست و فعل، دلالت بر حلال و حرام میکند؛ غذاهایی که ما الان میخوریم، پیامبر به آنها لب هم نزده است؛ پس طبق دلیل شما نباید آنها را بخوریم!!
برخی سماع را بزرگترین مراسم عبادی صوفیه به شمار آورده ولی در حقیقت انحرافی برخواسته از نفسانیات شهوانی متصوفه قدیم است، که در هر یک از طریقتهای صوفی که وارد شده است، مفاسد و عوارض متعددی برایشان به همراه داشته است. رقصهای مختلط زنان با بزرگان صوفیه و کشته شدن چندین نفر از بزرگان صوفیه بخاطر رقص سماع و همچنین شاهد بازی از مفاسد و عوارض این عمل صوفیانه است.
عالم سنی: سیّد محمّد بن علوی مالکی در نقد وهابیت نسبت به میلاد رسول اکرم(ص) مینویسد: منظور ما از جشن مولودی یعنی گردهمایی مسلمانان برای شنیدن سیرت آن اسوهی حسنه و الگوي کامله و صلوات و سلام فرستادن بر آن جناب مستطاب و گوش دادن به مدایح و وصفهای است که در حق حضرتش سروده شده است.
یکی از واژههای رایج و پُرکاربردی که در بین وهابیت بسیار مورد استفاده قرار میگیرد، موضوع بدعت است. عالمان وهابی درصدد برآمدند تا مفهوم «بدعت» را توسعه داده و آن را شامل هر امری که جدید است معرفی کنند، این رویکرد منفی، باعث شده است به دلایل واهی بسیاری از افراد به دلیل ایجاد بدعت در دین محکوم به شرک و سپس به مرگ و فنا شوند.
اضافه شدن عبارت «و عجّل فرجهم یا عجّل اللهمّ فرجهم» به صلوات در زمان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمه اطهار (علیهالسلام) نیز مرسوم بوده است، به طوری که این عبارت مورد تأیید و تأکید اهل بیت (علیهمالسلام) هم میباشد، با این وجود، اتباع احمدالحسن تنها یک روایت بیاورند که در آن عبارت «الائمه و المهدیین و سلم تسلیماً کثیرا»ً به دستور معصومین (علیهمالسلام) به آخر صلوات اضافه شده باشد.
یکی از دلایلی که میتوان توسط آن مدعی راستگو را از مدعی کذاب جدا کرد، عدم ایجاد بدعت در احکام و شرایع اسلامی است. احمد بصری چند بدعت در دین ایجاد کرده است که یکی از موضوعات مسح پا در وضو میباشد. وی قائل است که باید در مسح پا، دوقوزک به صورت حلقوی مسح شوند.
از مسائلی که در بین صوفیان وجود داشته و این فرقه را بیاعتبار میکند، مسئله التقاطی بودن آن است که بسیاری از محققین، منشأ و سرچشمهی تصوف را برگرفته از مکاتب، ادیان و مذاهب دیگری غیر از اسلام هم دانستهاند، که بعضی از صوفیان هم به این مسئله اعتراف کردهاند و این در در حالی است که صوفیان خود را از مسلمانان راستین دانسته و تصوف را برگرفته از اسلام میدانند.
ملاک و معیار در امور دینی در درجه اول صاحب و آورنده آن دین است، زیرا او بهتر از هر کس دیگر به انجام امور آن واقف است.
سلفگراها برای سنت صحابه، حجیت موضوعی قائل شده و در صدد همردیف قرار دادن سنت صحابه با سنت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) هستند. ایشان به این مقدار اکتفا نکرده و یکی از ملاکهای بدعت را نیز عدم پیروی از سنت صحابه قرار دادهاند.
قول صحابه هر آن چیزی است که از اصحاب در امور اجتهادی صادر گردد. این در حالی است که خلیفه دوم، جماعت خواندن نماز تراویح را در امور تعبدی و نه اجتهادی جاری ساخت.
تقی الدین ابوعباس احمد بن عبدالحلیم بن عبدالله بن ابوالقاسم بن تیمیه، معروف به ابن تیمیه در دهم ربیع الاول سال 660 یا 661 قمری و حدود پنج سال پس از سقوط دولت هلاکوخان در شهر «حرّان» متولد شد. وی پس از تحصیل و کسب علوم حنبلی به تدریس پرداخت و در سال 684 تدریس تفسیر قرآن را در مسجد اموی دمشق شروع کرد.
از اختلافات میان شیعه و وهابیت گریه و عزاداری و مرثیه سرایی برای اموات است، چرا که از نظر شیعه این امور از مواردی است که در اسلام و حتی قبل آن مرسوم بوده و بهترین دلیل آیه قرآن است که برخی وقایع از جمله گریه حضرت یعقوب در فراق فرزندش در آن اشاره شده و از پیامبر هم این مورد روایت شده است. اما وهابیون به استناد روایتی غیرصحیح، آن را نهی شده پیامبر میدانند و غیر جایز.
صوفیان معمولا هر امر اسلامی را به شیوه خویش انجام میدهند. چنانچه برخی از اعمال در دوره برخی از اقطاب رایج بوده ولی در دوره قطبی دیگر آن عمل اسلامی منسوخ میشود یا حتی آن را بدعت میخوانند. چنانچه صفی علیشاه، خمس و زکاتی را که تا عصر نورعلیشاه اصفهانی رایج بود را بدعت میداند و قائل به عشریه میشود.