ملی گرایی
احمد کسروی جزو رهبران جنبشی بود که در پی ساخت «هویت ایرانی سکولار» بود، لیکن میبینیم که با وجود چنین تفکر افراطگرایانهای، ایشان خود اصالتاً ایرانی نبودند! به همین منوال، دیگر باستانگرایان (که در مقابل کسروی، عددی به حساب نمیآیند) هم چه بسا اصالتاً غیر ایرانی باشند. مثلاً ممکن است شخصی که ادعای اصالت ایرانی و نژاد آریایی دارد، در حقیقت از نسل...
ایرانیان در گذر تاریخ، همواره پاسبان معنویت الهی بوده اند و بر اساس همین روحیهیِ متعالی همواره حق را بر باطل ترجیح میدانند. اگر در تاریخ نیک بنگریم، درخواهیم یافت که فرهیختگان ایرانی بیشترین تلاش را برای ترویج اسلام حقیقی صورت داده اند و خدمات متقابل اسلام و ایران، امری روشن و مبرهن است. از دیگر سوی، در تواریخ ایرانی (اعم از مکتوب و...
این شواهد و قرائن (بتگرایی و بتپرستی کورش، حس خودبرترپنداریِ نژادی، تلاش مشترک کاهنان بابلی و یهودی برای بزرگداشت کورش، تلاش فراماسونهای معاصر برای احیای او، بیتوجهی و بدبینی بزرگان و فرهیختگان ایرانی نسبت به کورش و...) همگی نشانگر این است که کورش به راستی از سران ماسونی در جهان باستان بود. علاوه بر اینها، مبنای رفتار جریان فراماسونری...
كعبه نزد برخی از ايرانيان قديم (ایرانیان پیش از اسلام) از قداست ويژهاى برخوردار بود، آنان، به احترام كعبه به زيارت بيت الله الحرام مىرفتند و بر آن طواف مىبردند. حتی چاه زمزم به این علت زمزم نامیده شد که مردمان فارس به گرد این چاه زمزمه میکردند (و دعا میخواندند). حتی یک شاعر عربِ پیش از اسلام، به صراحت چنین سرود: «زَمزَمت الفُرسُ عَلَى...
هِنری کیسینجر، وزیر خارجه اسبق آمریکا و نظریه پرداز مطرح روابط بینالملل، چند مدت پیش در اشارهای صریح به قدرت معنوی مکتب تشیع، گفت که ایران در حال تشکیل مجدد امپراتوری عصر باستانی، این بار با برچسب تشیع است. به راستی جریان باستانگرایی اگر در پی احیای تمدن مورد ادعای خود است، پس چرا به دنبال تضعیف اسلامیت نظام میگردد؟ به راستی جریان باستانگرایی...
چند مدتی است كه پاره شعری در شبكههای اجتماعی دست به دست میگردد و از قضاء به حكيم ابوالقاسم فردوسی نسبت داده میشود و فحوایآن چنين است: «عرب هر چه باشد به من دشمن است، بد انديش و كژ خوی و اهريمن است». در اين باره بيان چند نكته لازم مینمايد. چنين سخن زشت و مبتذلی از حكيم فردوسی كه به گواه عالم و آدم، مسلمانی شيعه بود، جداً بعيد است. گذشته از اينكه چنين كلامی در...
مقبرهای که امروز به کورش هخامنشی نسبت داده میشود، در طول تاریخ، هیچ گاه در روایات ایرانی، مربوط به کورش شمرده نمیشد. بلکه در حوالی قرن 19 میلادی، چند انگلیسی و یهودی این مقبره را به دروغ به کورش نسبت دادند. در حالیکه تمام اسناد تاریخی و حتی شواهد باستان شناسی گویای آن است که این مقبره (یا بهتر است بگوییم معبد) ابدا ربطی به کورش ندارد.
كورش دوم (كورش كبير) میگويد اجداد من (كمبوجيه اول و كورش اول)، شاه، بلكه شاه بزرگ، شاه انشان بودند. داريوش و فرزندان او نيز میگويند اجداد ما (آرشامه و آريارمنه) شاه بودند، آن هم شاهانی بزرگ و شاهِ شاهان! اين در حالی است كه كمبوجيه اول و كورش اول (اجدادِ كورش كبير) مصادف و همعصر با آرشامه و آريارمنه (اجداد داريوش) بودند. به راستی اجداد كورش كبير شاه انشان بودند؟...
در هیچ یک از بخشهای اوستا، و در هیچ متن دیگری از متون زرتشتی (متون تفسیری و روایی زرتشتی) نامی از کورش هخامنشی وجود ندارد. از سویی، کورش در تورات؛ کورِش (به عبری: כּוֹרֶשׁ و با فونت لاتین: Kowresh) نامیده شده است، نه سیروس! همچنین در هیچ بخشی از انجیل نام کورش نیامده است! و نه نام سایروس! بحث ذوالقرنین هم ربطی به کورش ندارد و دلایل بسیاری برای نقض آن...
از تاریخ هخامنشیان کتیبههای بسیار مانده است که گویای مسائل گوناگون (اعم از سیاسی، نظامی، مذهبی، اقتصادی و...) است. هرچند در اصالت بسیاری از این کتیبهها تردیدهای جدی وجود دارد (و جریان تاریخنگار ماسونی به شدت از بیان حقایق طفره میرود)، لیکن ما فرض را بر صحت قدمت این کتیبهها میگیریم، و از محتوای یکی از این کتیبهها، به فضاحت شاهان هخامنشی...
در پايان داستانی از يك حاكم ظالم بيان شد، كه حقيقتاً صحيح است. پادشاهان ظالم و پيروان امروزِ آنان، همواره با جعل خرافاتی همچون قداست بتِ شيطانیِ مردوك، قداست بتِ بعل، و تشريع قوانين و دستورات عجيب و شرمآور روی ديگر ستمگران را سفيد كرده اند! اين حاكمانِ مروج خرافات، به روشنی خود را نماينده اهورامزدا دانسته و تمامِ رفتارهای حيرتآور خويش را در پس پردهیِ توهمات نگه میداشتند...
ساسانیان و زرتشتیان در اواخر عصر ساسانی چنان در فساد و ظلم و استبداد غرق بودند، که مردم ایران با تمام وجود از آنان متنفر بودند. حتی در مقدمه جنگ قادسیه، نظامیان ساسانی از تزلزل حکومت سوء استفاده کرده به زنان ایرانی تجاوز نمودند و اموال مردم را غارت کردند. حال سؤال ما از باستانگرايان این است که اگر 1400 سال پیش حضور داشتند، چه میکردند؟! آیا با مردم کشورشان همراه میشدند؟! یا در تجاوز...
تاریخ ایران، در گذر تاریخ همواره دربردارنده نقاط روشن و تاریک بسیار بود. نقاطی روشن که برخاسته از روح متعالی مردمان این سرزمین بود برای همیشه در تاریخ میدرخشد. از سویی نقاطی تاریک نیز وجود دارد (مانند دیگر جوامع و تمدنها) که نباید از آن فرار کرد، بلکه باید از آن عبرت گرفت. چه اینکه گذشته، چراغ راه آینده است. در مطالعه تاریخ هخامنشیان (و مخصوصاً شخصِ کورش)...
مطالعه صحیح تاریخ، و عبرت آموزی از آن همواره راهگشا و نزد خردمندان، چراغ راه آینده شمرده میشود. بدترین نوع خیانت به تاریخ، دلبخواهسازی آن است. حذف نقاط تاریک و بزرگنمایی در نقاط روشن و دروغ گفتن و دروغ نوشتن، روشهای خیانت به تاریخ است. در این باره باید توجه داشت عدهای بدون توجه به هویت راستین ایرانیان، تلاش میکنند هویتی جدید (و ناشی از بافتههای استعمارگران)...