سخن اوستا و ناكامی باستانگرايان در تطبيق اسطورهها با كورش
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تاریخ ایران، در گذر تاریخ همواره دربردارنده نقاط روشن و تاریک بسیار بود. نقاطی روشن که برخاسته از روح متعالی مردمان این سرزمین بود برای همیشه در تاریخ میدرخشد. از سویی نقاطی تاریک نیز وجود دارد (مانند دیگر جوامع و تمدنها) که نباید از آن فرار کرد، بلکه باید از آن عبرت گرفت. چه اینکه گذشته، چراغ راه آینده است.
در مطالعه تاریخ هخامنشیان (و مخصوصاً شخصِ کورش) ما با روایات متعددی مواجه هستیم. در منابع یهودی و یونانی، کورش شاهِ شاهان است که به شرق و غرب لشکر کشید و سرزمینهای بسیاری را به چنگ آورد. لیکن در منابع کلاسیک ایرانی، چنین سخنی در میان نیست. بلکه کورش تنها یک فرمانده نظامی و حاکمی دست نشانده از سوی بهمن اردشیر (شاه کیانیان) است. ابوریحان بیرونی با پذیرش این نکته (که کورش اصلاً شاهِ شاهان نبود) میافزاید که یونانیان درباره کورش اغراق (بزرگنمایی) کردهاند و به زندگی او حالت اساطیری دادهاند. در حالیکه سخن آنان -یونانیان- دقیق نیست. [1] به هر روی در تواریخ مکتوب و شفاهی ایرانی، هیچ گاه کورش به عنوان یک شاه بزرگ مطرح نبوده است. حتی شاهنامه که دربردارنده زندگانی شاهان است، اما نامی از کورش نبرده است. امروزه کَسانی هستند که برای رفع این تعارض و کاستی، به یکسان بودنِ کورش با شخصیتهایی چون کیخسرو و فریدون (از پهلوانان و شاهان نامی دوران بسیار دورِ تاریخِ ایران) اصرار دارند! این نوشتار، ادعای فوق را با محوریت اوستا بررسی میکند. لیکن به عنوان مقدمه باید دانست که کورش دوم (مشهور به کورش بزرگ و کوروش کبیر) از سال 559 تا 529 (یا 530) پیش از میلاد حکومت میکرد. [2]
- پرده اول:
افرادی که کورش را به فریدون و یا کیخسرو تطبیق میدهند، دقت نکردهاند که اگر به راستی به سخن خود اطمینان دارند، چرا یکی از دو گزینه (فريدون-كيخسرو) را انتخاب نمیکنند؟! همین تردید (که خود نیز نمیدانند کورش همان کیخسرو است یا فریدون؟) نشانگر عدم آگاهی و عدم اطمینان به این ادعا است. یعنی خود نیز به این سخن ایمان ندارند، و صرفاً به جهت خالی نماندن عریضه، به چنین ادعاهای عجیب و نامعقولی چنگ میزنند.
- پرده دوم:
یشتها مربوط به عصری پیش از هخامنشیان (یا نهایتاً همعصر با هخامنشیان) است. موبد پدرام سروش پور در مقاله «یشتها با ارزشترین و مهمترین ادبیات مزدیسنا» مینویسد: «یشتهای بزرگ و اصلی خیلی کهن بوده و با توجه به قواعد دستوری و کلامی و اصطلاحاتی که در آنها به کار رفته متعلق به دورههایی میباشند که زبان اوستا، زبان رایج زمان بوده است... استاد پورداود بر این باور است که ممکن نیست عهد انشاء یشتها پس از هخامنشیان که در اواخر قرن ششم پیش از میلاد حکومت میکردهاند بوده باشد.»[3] موبد کورش نیکنام نیز به نقل از منابع مدنظر خود گفته است: «نگارش یشتها به پیش از دوره پادشاهی هخامنشیان در ایران باز میگردد.»[4] خانم مری بویس (ایرانشناس بریتانیایی و استاد مطالعات شرق دانشگاه لندن) نیز در جدیدترین پژوهشها به این نتیجه رسید که اوستای متأخر مربوط به 800 سال پیش از میلاد و قبلتر از آن است. [5] (یعنی یشتها در جدیدترین سرودههایش مربوط به حداقل 300 سال قبل از هخامنشیان است.) این درحالی است که در یشتهای اوستا بارها و بارها از کیخسرو نام آورده است. از جمله در اَوستا، آبان یشت، بند 49، درواسپ یشت، بند 18 (داستانِ انتقام گرفتنِ کیخسرو از افراسیاب)، فروردین یشت، بند 97-142 و همچنین در زامیاد یشت، بند 93 و غیره. [6] همچنین نام فریدون در درواسپ یشت: بند 13؛ فروردین یشت: بند 97-142؛ بهرام یشت: بند 40؛ رام یشت: 23؛ زامیادیشت: بند 36و 92؛ آبان یشت: بند 33 و... آمده است. [7] روشن است که یشتها پیش از هخامنشیان یا در عصر هخامنشیان سروده شده است، و همین کتاب معتقد است که فریدون و کیخسرو صدها و بلکه هزاران سال پیشتر (در گذشتههای دور) زندگی میکرد. و لذا کورش نمیتواند فریدون و یا کیخسرو باشد، چون میان این دو صدها و بلکه هزاران سال اختلاف زمانی وجود دارد.
- پرده سوم:
در ریگوِدای هندوها نیز از کیخسرو و فریدون نام برده شده، [8] و مخصوصاً فریدون که در ریگودا با لقب ptyaâ خوانده شده است. [9] جالب است بدانیم که امروزه طبق جدیدترین نظریات زبانشناسی، ریگودا به حدود 1500 سال قبل از میلاد نسبت داده میشود (یعنی حدود 3500 سال پیش). [10] موبد جهانگیر اوشیدری نیز ریگودا (و سایر متون ودایی) را مربوط به هزار تا دوهزار سال قبل از میلاد میداند (یعنی حدود 3000-4000 سال پیش).[11] پس شخصیتهایی چون فریدون و کیخسرو، حداقل 3500 سال (بلکه بیشتر) قدمت دارند! کورش کبیر، حداقل هزار سال پس از فریدون و کیخسرو متولد شده است! شاید هم دو هزار یا سه هزار سال پس از آنان! اکنون چگونه میتوان ادعا کرد که کورش همان فریدون و کیخسرو است؟!
- پرده چهارم:
ممکن است گفته شود که میان زندگانی کورش و زندگی فریدون و کیخسرو شباهتهایی هست. که این نشان میدهد، این کورش همان فریدون است، و اگر فریدون نباشد ممکن است کیخسرو باشد! در پاسخ میگوییم، که اولاً باید روشن شود که کورش، همان فریدون است یا کیخسرو؟! چون نمیتوان در آنِ واحد او را در دو ذات متمایز شناخت! و عرض شد که همین اختلاف و تردید و دودلی در تطبیق کورش با فریدون و کیخسرو، خود دلیلی بر غیرقابل اعتماد بودنِ این ادعا است. در ثانی، دلایل روشن و مبرهن وجود دارد که فریدون و کیخسرو هزاران سال پیش از کورش میزیستند. پس یکی بودنِ اینها بیمعنی است. ثالثاً در زندگی همه انسانها و مخصوصاً در داستان زندگی پادشاهان، نقاط مشترک و شباهتهایی وجود دارد، همانگونه که تفاوتهایی وجود دارد. وجود چند شباهت در داستان زندگی افراد، دال بر یکی بودنِ آنها نیست. مخصوصاً با وجود تفاوتهای بسیاری که هست. اما همان شباهتها نیز قابل توجیه است. بدین صورت که یهودیان و یونانیان، زندگانی اسطورهها و حکایاتِ گذشتگان ایرانیان را به غلط به نام کورش نوشتند. (از همین روی در منابع یونانی، اختلاف پیرامون تاریخ زندگی کورش بسیار است). همانگونه که ابوریحان بیرونی گفته است که اهالی مغرب (یهودیان و یونانیان) چنین گفتند و در نگارش تاریخ، دچار خطا و بیدقتی شدند (بنگرید به پیوندِ شماره 1 در پینوشتها.)
پینوشت:
[1]. بنگريد به «عدم تطبیق تاریخی کورش و کیخسرو»
[2]. موبد جهانگیر اوشیدری، دانشنامه ی مزدیسنا، نشر مرکز، تهران، چاپ پنجم ۱۳۸۹، ص 397 ؛ والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران: نشر ماهی، ۱۳۹۲. ص 87
[3]. موبد پدرام سروش پور، یشتها با ارزشترین و مهمترین ادبیات مزدیسنا، برگرفته از تارنمای دين بهی، 24 تیر 1391، به نقل از ابراهيم پورداود، یشتها، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1356. ص 8-9.
[4]. موبد كورش نيكنام، مقاله «جایگاه یشتها در فرهنگ وادبیات اوستایی» برگرفته از تارنمای شخصی ايشان (kniknam.com)
[5]. مری بویس، زرتشتیان باورها و آداب دینی آنها، ترجمه ع. بهرامی، تهران: انتشارات ققنوس، ویراست دوم، ۱۳۹۱، ص 17
[6]. اوستا، ترجمه دکتر دوستخواه، تهران: نشر مروارید، 1391. جلد 1، صفحه 306، 348-349، 426 و...
[7]. اوستا، همان، جلد 1، صفحه 347، 426، 439، 451، 491، 502 و...
[8]. محمود كوير، فرجام نافرجاميها، لندن، اچ اند اس مديا (H&S Media)، ص 35
[9]. ابوالقاسم اسماعیل پور، شاهنامه گذار از اسطوره تا حماسه، برگرفته از تارنمای انسان شناسی و فرهنگ (anthropology.ir).
[10]. مری بویس، زرتشتیان باورها و آداب دینی آنها، ترجمه ع. بهرامی، تهران: انتشارات ققنوس، ویراست دوم، ۱۳۹۱، ص 17
[11]. موبد جهانگیر اوشیدری، همان، 465
دیدگاهها
MEHDI
1396/01/05 - 13:19
لینک ثابت
درود بر شما
دوست
1397/07/17 - 11:02
لینک ثابت
با سلام
saman
1397/07/17 - 12:12
لینک ثابت
تطبیق فریدون و کورش یک تطبیق
M.R.Izadparast
1401/03/31 - 19:49
لینک ثابت
در واقع متن شما از همونجایی
saman
1401/04/03 - 12:57
لینک ثابت
بدترین فقر، آن است که دست
ناشناس
1401/11/22 - 14:58
لینک ثابت
کسانی که با بی طرفی و بدون
افزودن نظر جدید