بهائیت
بهائیان مدعیاند پیامبرخواندهی بهائیت، پیروانش را حتی از بحث و مشاجره با دیگران نهی کرده بود. پیشوایان این فرقه به تسلیم بودن محض در برابر ظالمین و ستمگران امر کردهاند. اما جالب است بدانیم که پیشوایان بهائی در عین حال، به داشتن نوکران و محافظانی قمه به دست و یاغی نیز افتخار میکردند.
مبلّغان بهائی در توجیه وحشی خواندن ترکزبانها توسط باب، مدعی شدند که وی به روایتی مشهور استناد کرده است. این در حالیست که منبع این روایت را از منابع اهلسنت آوردهاند؛ حال چگونه ممکن است روایتی از اهلسنت میان شیعیان معروف باشد و مدعی مهدویت به آن تمسک کند؟! از طرفی روایتی که بر خلاف آیات قرآن باشد را چگونه میتوان پذیرفت؟!
دومین پیشوای بهائیت عبدالبهاء، در سخنرانیهایش آمریکا را صلح طلب معرفی نمود و مدعی شد، هیچ کشوری جز آمریکا نمیتواند صلح را ایجاد کند. آری؛ جهانیان دیدند که چگونه پیشگویی عبدالبهاء غلط از آب درآمد و آمریکا بمبهای اتمی خود را به عنوان پیام صلح و دوستی به مردم جهان هدیه کرد و صدها هزار انسان را به کام مرگ فرستاد!
سعید دهقان وکیل مدافع برخی بهائیان، با انتشار بیانیهای در مقام دفاع از سران این فرقه، تلاش نمود تا بهائی بودن و عضویت در تشکیلات غیرقانونی بهائیت را یکی جلوه دهد تا از این طریق در بوق مظلومنمایی بهائیت بدمد. این در حالیست که باور به بهائیت غیرقانونی اعلام نبوده و تنها عضویت در تشکیلات غیرقانونی آن جرم محسوب میشود.
در جریان اغتشاشات دی ماه 96، از منظر تحولات رسانهای در عقبهی آشوبهای خیابانی، شاهد تغییراتی به لحاظ تقسیم کار در رسانههای ضدانقلاب وابسته به بیگانگان بودیم. اگر در فتنهی سال 88، شبکه تلویزیونی بیبیسی فارسی محور کمپین رسانهای هدایت آشوب شد، در اغتشاشات دی ماه 96، شاهد تغییر محوریت ماجرا از بیبیسی به شبکه بهائی «من و تو» بودیم.
یکی از راهبردهای پیشبردی تبلیغ در تشکیلات بهائیت، توسل به مظلومنمایی برای جلب حمایت افکار عمومی است. از اینرو نویسندگان بهائی پای را تا بدان جدا پیش گذارده که برای مظلوم جلوه دادن خود، تصویری غیرواقعی از بهائیان ارائه دهند. لذا در این مقاله سعی داریم تا یکی از داستانهای ساختگی بهائیت در مظلومیتش را مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
یک جوان کرجی از منتسبین به فرقه ضاله بهائیت، با حضور در دفتر نماینده ولیفقیه در استان البرز، پس از تلقین شهادتین توسط آیتالله حسینی همدانی، به دین اسلام و مکتب شیعه اثنی عشری گروید.
در سال 1362 شمسی، جمهوری اسلامی ایران، تشکیلات و محافل روحانی بهائیت در ایران را غیرقانونی اعلام و به انحلال آن حکم داد. اما تشکیلات بهائیت بیتوجه به حکم حکومتی، با تغییر نام محفل خود به «یاران ایران»، عملاً از این قانون تخطی کرد و رویهی سابق خود را در پیش گرفت. در این مقاله، سعی در تحلیل و بررسی زوایای مختلف این جریان داریم.
دومین پیشوای بهائیت عبدالبهاء، در راستای آموزهی وحدت عالم انسانی در این فرقه، تمامی انسانها را نزد خداوند یکسان دانسته و هرگونه تفاوت در فضل و رحمت میان انسانها را رد کرده است. این در حالیست که عبدالبهاء در جایی دیگر، با تقسیمبندی زنها به جسمانی و روحانی، زنهای جسمانی را از رحمت خدا بینصیب دانسته است!
پیشوایان بهائی در عمل، بارها شعار تساوی زن و مرد خود را نقض کردهاند. از اینرو مبلّغان بهائی در تأویلی بدون دلیل، منظور پیشوایان خود را مواسات و نه مساوات معرفی میکنند. این در حالیست که پیشوایان بهائی مواسات را تنها در امور مالی به کار برده و با محروم نمودن غیربهائیان از ارث و اموال بهائیان، به این گفتار خود هم پایبند نبودهاند.
پیشوایان فرقهی بهائیت، تساوی حقوق زن و مرد را به عنوان آموزهی به ظاهر ابداعی خود معرفی کرده و از آن به عنوان سند افتخار خود یاد میکنند. این در حالیست که بارها پوشالی بودن این شعار را نشان دادهاند. همچنان که در حکمی مردان را موظف به پرداخت مهریه کرده و از سویی کشف غیرباکره بودن دختر را موجب سقوط مهریه از گردن شوهر دانستهاند!
پیشوایان بهائیت، سعادت عالم انسانی را در گرو تساوی زن و مرد در تمامی شئون و نبودن امتیاز میان آنها دانستند. این در حالیست که بر خلاف این شعار، تربیت فرزندان را عمدتاً به عهدهی زنها واگذار کردهاند. حال آنکه اگر تربیت فرزندان زحمت است که حق زنان ضایع شده و اگر افتخار است پس چرا پدرها از آن محروم شدهاند؟!
معصومین (علیهم السلام) به تبعیت از فرمان خدای تعالی، با غالیان در مقامشان برخورد تندی داشته و حتی از همنشینی شیعیان با آنان نهی مینمودند. این در حالیست که مدعی پیامبری بهائیت، نه تنها بر خلاف سیرهی انبیاء الهی، خود را خدای خدایان معرفی کرده، بلکه در عمل نیز سپاسگزار پذیرندگان ادعای خداییاش بوده است.
در روزهای اخیر پیامی هشدارآمیز در گروههای بهائی انتشار یافت که بهائیان را از گفت و گو با منتقدین بهائیت، به بهانهی هک و تهدید باز میداشت. اما به راستی اگر بهائیت به حقانیت خود ایمان دارد، چرا بر خلاف شعار حقیقت جوییاش؛ با توسل به دروغهای بچگانه، سعی در جلوگیری از پیوستن پیروانش به شبکههای نقد و بررسی بهائیت دارد؟!