تربیت فرزندان بهائی به عهده کیست؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یک پژوهشگر در زمینهی بهائیت با مبلّغی بهائی، پیرامون وظیفهی زنان بهائی در تربیت فرزندان، با توجه به ادعای تساوی حقوق زن و مرد در این فرقه، به بحث و گفتوگو پرداختند.
پژوهشگر: چرا در فرقهی بهائیت، وظیفهی تربیت و مراقبت از فرزندان به عهدهی زنان واگذار شده است؟!
مبلّغ بهائی: در آیین بهائی تربیت فرزندان عمدتاً به عهدهی زنان گذاشته شده و این امتیازی برای آنان محسوب میشود؛ همچنان که شوقی گفته است: «همان طور که بارها در متون بهایی تاکید شده، وظیفهی تربیت یک طفل بهائی عمدتاً بر عهدهی مادر است که این امتیاز منحصر به فرد را دارد که در خانهی خود شرایطی به وجود آورد که منجر به رفاه و پیشرفت مادی و معنوی او شود».[1]
پژوهشگر: تربیت و نگهداری از فرزندان، کاری دشوار و طاقت فرساست. حال چرا پیشوایان فرقهی بهائیت که افتخار خود را به ایجاد تساوی زن و مرد میدانند، این امر دشوار را بر عهدهی زنان واگذار نمودهاند؟!
مبلّغ بهائی: مشکل از دیدگاه شماست، چرا که تربیت فرزندان نه تنها زحمت نیست، بلکه مقامی بلند مرتبه و امتیازی منحصر به فرد میباشد که خداوند به زنان اختصاص داده است.
پژوهشگر: اگر به ادعای شما تربیت فرزندان، مقامی بلند مرتبه و امتیازی منحصر به فرد است، پس چرا مادر به این امر مفتخر شده است؟! آیا این به معنای برتری دادن زنان بر مردان نیست؟!
مبلّغ بهائی: از آنجا که در آیین بهائی نیز همچون ادیان دیگر، تقسیم وظایف در خانواده وجود دارد، زنها در قبال دریافت خرجی از شوهرشان، وظیفهی تربیت فرزندان را نیز بر عهده دارند: «تربیتی که یک طفل ابتداءً از طریق مادرش دریافت میکند قویترین اساس برای پیشرفت او در آینده است. نتیجهی طبیعی این امر، حق مادر است که توسط شوهرش حمایت (مالی؟) شود و مرد حق صریحی برای حمایت شدن توسط همسرش ندارد».[2]
پژوهشگر: این توجیه از هرکسی قابل قبول است به جز بهائیت! چرا که پیشوایان بهائی از یکسو، سعادت عالم انسانی را در گرو تساوی زن و مرد در تمامی شئون و نبودن امتیاز میان آنها دانستند: «تعليم دهم حضرت بهاءالله، وحدت رجال و نساء است... ممكن نيست سعادت عالم انسانی كامل گردد مگر به مساوات كامله زنان و مردان»[3] و از سویی دیگر بین وظایف، حقوق و امتیازات زن و مرد تفاوت قائل شدهاند.
پینوشت:
[1]. دارالتحقیق بیت العدل، مجموعهای از آموزههای بهائی، مرکز جهانی بهائی، 1976، ص 50.
[2]. هلن هورنبی، انوار هدایت، نسخهی الکترونیکی، شماره: 730، ص 273.
[3]. عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری، 127 بدیع، ج 2، صص 150-149.
افزودن نظر جدید