احکام بهائی
با توجه به اینکه پیامبران به عنوان بهترین الگوی انسانها به حساب میآیند و با توجه به اینکه کتمان عقیده در فرقهی بهائیت در هیچ صورت جایز نیست، پایبند نبودن پیامبر خودخواندهی فرقهی بهائیت و فرزندش به احکام نازله از جانب خود و عمل کردن به احکام اسلامی، نمایشگر پوچی این فرقه و اعتراف عملی سران بهائی به ناحق بودن مسلکشان است.
سران فرقهی بهائی در سخنان خود بر این امر تأکید داشتند که دین باید سبب ایجاد الفت و محبت باشد؛ چرا که در غیر اینصورت بیدینی بهتر است. ایشان این تعلیم را اختراع فرقهی خود میپندارند. اما با بررسی تاریخ و احکام این فرقه، موارد بسیاری در تناقض با این تعلیم به ظاهر بدیع یافت میشود؛ نظیر مجازات طرد برای برخی اعضای این فرقه.
از سری احکام مورد نظر بهائیت، جواز گوش دادن به غناء است. غنا از جمله گناهانى است که خداوند، وعدهی آتش به مرتكب آن داده و نزد او کاری ناپسند میباشد؛ چرا که غناء انسان را از یاد خدا و فضائل اخلاقی دور میکند و به سمت بیبند و باری و گناه سوق میدهد. بنابراین صدور این حکم از مدعی پیغمبری، جای تعجب دارد.
از جمله گناهان نابخشودنی نزد خداوند که خشم الهی را برمیانگیزد و حتی شفاعت حضرت ابراهیم (علیهالسلام) هم باعث بخشش مرتکبین آن نشده، لواط یا همان همجنس بازی است. این گناه بزرگ نزد تمامی ادیان الهی مذموم شمرده شده است. اما نکتهی عجیب آن است که در آئین بهائی، هیچگونه منع و بازداری از آن نشده است.
از جمله اموری که حسینعلی نوری، رهبر فرقهی ضالهی بهائیان، بر پیروان گمراه خود ممنوع کرده، ذکر خداوند در مکانهای عمومی است. این در حالی است که خداوند مؤمنین را به ذکر شبانه روزی خود ترغیب میکند؛ چرا که برای مبارزه با وسوسهی شیاطین و غفلت از یاد خداوند به واسطهی زندگی مادی، راهی جز ذکر بسیار خداوند نیست.
فرقهی بابیت و بهائیت دارای احکامی است که با بررسی آنها، غیرالهی بودن ایشان کاملاً روشن میشود، نظیر: ممنوعیت استفادهی دارو برای مریض، ممنوعیت تحصیل در هر رشتهای غیر از بابیت، حکم به نسلکشی پیروان دیگر ادیان، هنگامی که یکی از پیروان ایشان به حکومت رسید و احکام مضحکی از این قبیل که با ابتداییترین حقوق انسانی و مسلمات عقلی مغایرت دارد.
حسینعلینوری، سرکردهی بهائیان، که مدعی نوآوری است، با الگوگیری ناقص از دیگر ادیان آسمانی، آئین جدیدی را تأسیس نمود و در آن از احکام سایر ادیان، مقداری را گنجانده است. به عنوان نمونه او روزه را از ادیان آسمانی الگو گرفته و با اعمال تغییرات، آن را حکمی در بهائیت قرار داده است که باید روزه، در ماه اسفند و به مدت 19 روز باشد!
یکی از مواردی که در ادیان ابراهیمی حرام شمرده شده، رباخواری است که در اسلام همتای جنگ با خدا شمرده شده است. با نگاهی گذرا در متون بهائیت، میبینیم که رهبران بهائی نه تنها این امر را حرام ندانسته، بلکه به خاطر فضل به بندگان، حلال شمردهاند، در حالی که این امر نه تنها مفید برای جامعه نیست، بلکه باعث از بین رفتن تعدیل معیشت نیز میشود.
از جمله احکام تأمل برانگیز بهائیان، حکم شوقیافندی، رهبر این فرقه، در خصوص طلاق است. اولین حکم، تساوی زن و مرد در حق طلاق و دومین حکم، صبر یکساله برای جدایی است. این احکام با اشکالاتی مواجه است از جمله اینکه بر اساس تحقیقات علمی، زن و مرد از لحاظ جسمی و روحی با هم تفاوت دارند و این حکم آمار طلاق را بالا خواهد برد...
از جمله احکام تأمل برانگیز فرقهی بهائیت، حکم روزهداری است که توسط رهبران این فرقه و با الگو گرفتن از دین مبین اسلام، بر پیروان این فرقه واجب گردیده است. بهائیت هر ماه را به 19 روز تقسیم کرده که با هیچ قانون طبیعی هماهنگ نیست. زمان روزه، 19 روز آخر اسفند ماه، آخرین ماه بهائیان، است و در مناسبترین موقع سال قرار گرفته است.
شعار جدایی دین از سیاست که از جوامع غربی سرچشمه میگیرد، در جهت تضعیف جوامع اسلامی و عدم توجه مسلمانان به احکام سیاسی و اجتماعی است. سران بهائی که خود از عمّال غرب و وابسته به دولتهای استعماری بودند، سعی در القای این شعار بین مسلمانان داشتند. اما چیزی که در واقع آشکار است نقض این حکم و شعار توسط بهائیان به کرات است.
رؤسای بهائیت به پیروی از سکولار مذهبان غرب، مداخله در سیاست را ممنوع کردهاند، به طوری که عبدالبهاء میگوید: ملاک خروج از بهائیت، مداخله در سیاست است. این درصورتی است که سیاست به معنای قدرت برای احقاق حقوق مردم است. به نظر میرسد هدف از بیان این حکم، همسویی و سکوت در مقابل استعمارگران و چپاول کشورهای مظلوم است...
بهائیان پیمودن راه برای زیارت قبور را جایز نمیدانند. این حکم بهائیان، از وهابیت گرفته شده و به نوعی همسویی با استعمارگران است؛ زیرا مقصود اصلی، جلوگیری از زیارت قبور ائمه اطهار میباشد؛ به علاوه عبدالبهاء که معتقد است زیارت اولیای حق پسندیده است، در نتیجه پیمودن مسافت، که مقدمهی آن هست، باید همین حکم را داشته باشد.
از جمله احکام بهائیان، حکم مجازات شخصی است که خانهای را آتش زده که باید او را سوزاند و همچنین در مورد کسی که شخصی را کشته، میتوان از قصاص وی صرفنظر کرد و او را به حبس اَبَد محکوم نمود. این احکام با اشکالاتی مواجه است، از جمله اینکه در این حکم، بین قتل و سوزاندن خانه، فرق گذاشته نشده و سوزاندن نمیتواند مجازات آتشزننده باشد.