بررسی احکام و آداب طلاق در بهائیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقهی بهائیت به دلیل نداشتن ریشهای الهی، اشکالات عمده و بسیاری به اصول و احکامش وارد است؛ زیرا این اصول و احکام، ساختهی ذهن بشری منفعتطلب و جاهل به مصالح بندگان است. از جمله احکام تأمل برانگیز آئین بهائیت، حکم طلاق در این فرقه است. بهائیان در باب طلاق، قائل به اموری هستند که در اینجا به نقد و بررسی برخی از آنان میپردازیم.
اولین حکم، حکم تساوی زن و مرد در دادن طلاق است. شوقیافندی در اینباره میگوید: «اما در خصوص کراهت بین زوج و زوجه از هر طرفی کراهت واقع، حکم تربص جاری و در این مقام، حقوق طرفین مساوی و امتیاز و ترجیحی وجود ندارد».[1] دومین حکم، صبر یک ساله برای جدایی زوجین است. حسینعلیبهاء در اینباره آورده است: «و إن حَدَثَ بینَهُما کُدورة او کره لیس له أن یُطَلِقَها و لَه أن یصبر سنة کاملةً لعلَ تسطع بینهما رائِحةَ المُحِبّة و أن کملَت و ما فاحَت فلا بأس فی الطلاق إنّه کان علی کلّ شیء حکیما [2] اگر در بین زن و مرد کدورت یا ناراحتی حادث شد، مرد نمیتواند زن خود را طلاق دهد و باید تا یک سال صبر کند. ممکن است در این مدت رایحهی دوستی و مهربانی در میان آنها استشمام شود و چون یک سال گذشت و رایحهی توافق و مودّت استشمام نشد، مانعی در طلاق نیست؛ به درستی که خداوند به هرچیزی حکیم است».
دربارهی ویژگیهایی که سران مسلک بهاء بیان داشتند، نکاتی قابل توجه و تأمل است که در اینجا به صورت خلاصه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
اول: بر اساس تحقیقات علمی و روایات اسلامی، زن و مرد از لحاظ جسمی و روحی تفاوت دارند [3] و ثابت شده است که احساسات زنها بر رفتارشان حاکم است. با توجه به اختلافها و ویژگیهای منحصر به فرد، عمل کردن به حکم صادره از شوقیافندی، مبنی بر تساوی زن و مرد در دادن طلاق، موجب تزلزل بنیان خانواده و بالا رفتن آمار طلاق در جامعه خواهد شد. بر خلاف نظر شوقیافندی، از دستورهای حسینعلیبهاء، پیامبر خود خواندهی بهائیت، بر میآید که طلاق در دست مرد است، ولی شوقیافندی، رهبر فرنگ دیده و غربزده بهائیان، بعد از آن که مقهور شعارهای عوام فریب فِمنیستی غرب قرار گرفت، بر خلاف دستور حسینعلیبهاء، این حکم را صادر نموده است. حال آنکه اگر فرقهی بهائیت الهی میبود و احکام آن الهی، نباید این حکم تغییر میکرد.
دوم: حسینعلیبهاء، برای تمام زنان و مردانی که بینشان کدورت و ناراحتی به وجود آمده، صبر یک ساله را لازم دانسته است و بین مواردی که امید به رضایت و توافق هست و مواردی که چنین نیست، فرق نگذاشته است. ایشان صبر یک ساله و اطلاع شاهدین از این صبر را برای جدایی و طلاق کافی دانسته و بیان نکرده است که چه ارتباطی بین قهر و صبر یک ساله و طلاق وجود دارد؛ البته این امر در مسلک بهائیت طبیعی است، زیرا ازدواجی که با جملات بیربط با علقهی زوجیت حاصل شود [4]، بدون صیغه و قرارداد نیز بهم خواهد خورد.
پینوشت:
[1]. اشراق خاوری، گنجینهی حدود و احکام، ص 225.
[2]. حسینعلینوری، اقدس، ص 20.
[3]. ر.ک: پایگاه اطلاع رسانی حوزه: چرایی تفاوت حقوق زن و مرد، مرداد 1382، شمارهی 11، کلیک کنید...
[4]. صیغهی ازدواج در بهائیت با جمله «إنّا کلٌ لِله راضون» برای مردان و «إنّا کلٌ لِله راضیات» برای زنان صورت میپذیرد، این جملات هیچ ربط و ظهوری در ازدواج ندارند.
افزودن نظر جدید