سایر مسائل
باعنایت حکومت قاجار مزار برخی صوفیان مانند مشتاق علیشاه که در کرمان به اتهام الحاد کشته شده بود، دارای قبه و بارگاه گردید. در تهران، شیراز و شهرهای دیگر کانونهایی برای صوفیان به وجود آمد. محمد حسن اصفهانی مشهور به صفی علیشاه در تهران و میرزا احمد خوشنویس اردبیلی در شیراز مراکزی برای تجمع صوفیان به وجود آوردند.
برخی از منافقین و ایادی بیگانه سعی دارند تا با قلب واقعیت، حقیقت آزادی اقلیتها در کشور را کتمان کرده و به این وسیله فشار بینالمللی را به کشور تحمیل کنند. از جمله صوفیه و دراویش که جزو هیچ کدام از اقلیتهای شناخته شده در قانون اساسی نیستند، با نالهسرایی خود را با بهائیان نجس یکی دانسته و از حقوق تضییع شدهی خود دم میزنند!
شاخص و معیارهای عرفان اسلامی بر اساس آیات و روایات است و عرفان مسلمین (تصوف) بر اساس روش و سیره بزرگان این فرقه که با وام گیری از سایر ادیان، نحلهها و فرقهها دچار التقاط شده است. اما عرفان اسلامی دارای شاخصههایی است که آن را از سلوک صوفیانه متمایز میکند.
از اعتراضات و شبهاتی که از سوی شبکههای معاند و فرقههای صوفیه شیعه وارد میشود، طرد صوفیان شیعه از سوی حکومت جمهوری اسلامی است در حالی که همه اقلیتهای مذهبی تحت لوای نظام در امنیت کامل زندگی میکنند و اشکال مطرح شده شوی تبلیغاتی به نفع فرقه صوفیه گنابادی است.
برخی از پیروان طریقت صوفیه گنابادیه به منظور میها کردن بستری اجتماعی مناسب برای خود، اینگونه القاء میکنند که سلطان علیشاه از اقطاب این فرقه دیداری با امام خمینی (ره) داشته است. این درحالی است برخلاف ادعای مطرح شده رضا علیشاه دیداری با امام خمینی نداشته، بلکه اوایل انقلاب به جرم حمایت از رژیم طاغون و شخص شاه، از سوی دادسرای انقلاب تحت تعقیب بوده است.
اسماعیل صلاحی، قطب خودخوانده، در جدیدترین اقدام، ضمن تعریف و تمجید از پهلوی مخلوع، به دیدار سلطان حسین تابنده با محمدرضا شاه و ارادات دربار به اقطاب صوفیه اشاره کرده و مدعی شده که حضرت امام خامنهای (حفظه الله) به دیدار با نورعلی تابنده رغبت داشتهاند؛ اما تابنده این دیدار را نپذیرفته و گفته «از نظر الهی وظیفهی آقای خامنهای است که به دیدار من بیاید!»
محمد اسماعیل صلاحی بارها و بارها به شخصیتها و نهادهای مختلف نظام اسلامی توهین کرده و نسبت به قوه قضائیه و رئیس آن نیز بیحرمتی روا داشته است. او خود را مرغ طوفان! میخواند و مترصد است تا از طرف نهادهای امنیتی و قضایی بازداشت شود و از این رو هزینهی جدیدی را با معاونت خارج نشینان و غرب به بهانهی حقوق بشر و ... بر نظام اسلامی تحمیل کند.
دغدغهی بسیاری از فعالان مذهبی که خطر فرقهها و به خصوص فرقهی صوفیه را درک کرده و متوجه شدهاند که ایشان باعث گمراهی مردم معتقد و مؤمن در مسیر عرفان این است که روش برخورد با اعضای این فرقه و یا مقابله با لیدرها و سرتیمهای ایشان و چگونه باید باشد. این یک مسألهی مهمی است که با هر فردی از آنها چگونه برخورد شود تا ضمن ارائهی یک بحث منطقی، حقیقت نیز برای سایرین روشن شود.
به نظر میرسد تکيه به رای بزرگانی مانند امام خمينی(رحمة الله عليه) و مقام معظم رهبری و ديگر عرفای معاصر بر شيعه و عارف بودن جناب حافظ، رأی و نظری محکم است و نمیشود به سادگی از کنار آن گذشت. حتی در افرادی که چنين روشی را نمیپسندند، رأی اين بزرگان میبايست ايشان را محتاط کند، که به راحتی نظر به سنی بودن و يا صوفی و درويش بودن جناب حافظ ندهند.
درحالیکه چندین جوان از نیروهای انتظامی بخاطر جنایت درویشی سنگدل به نام محمد ثلاث به شهادت رسیده بودند و باعث صدمات و خسارات فیزیکی و مادی به نیروهای امنیتی و مردم عادی شده بود، عدهای از دراویش و طرفداران آنها از اپوزسیون خارج نشین و حتی طرفداران آنها در داخل کشور ایرادات و ادعاهای واهی زیادی را نسبت به بازداشت او مطرح میکردند و او را بیگناه معرفی میکردند.
در پی اغتشاشی که توسط دراویش منحرف صفی علیشاهی در اسفند 96 در خیابان پاسداران صورت گرفت و چندین نفر به شهادت رسیدند، عدهای از دراویش متعصب، این اغتشاش و حتی رانندهای که با اتوبوس چندین نفر را له کرد را انکار کرده و آن را صحنهسازی توسط خود نظام دانستند.
دراویش گنابادی نعمتاللهی از اقطاب خود اطاعت محض کرده و بدون چونوچرا تسلیم محض آنان هستند، که این اقطاب با روشهای مختلف، مریدان خود را فریب میدهند تا به مقاصد دنیوی خود برسند و در این بین ظلم و ستمهای زیادی به مردم، بهویژه مخالفین خود وارد کردهاند، اما این دراویش همچنان چشم بسته مرید اقطاب خود هستند.
از اتفاقات مهمی که در بهمن و اوج آن در اسفند 96 بهوقوع پیوست، قضیه اغتشاش و ایجاد ناامنی توسط دراویش نعمتاللهی بود که با قلدری و وحشیگری با نیروی اتظامی و بسیجیان درگیر شدند، که این آشوب در نهایت منجر به شهادت سه تن از پرسنل نیروی انتظامی و یک بسیجی بهنام محمد حسين حداديان شد.
یکی از راههای صوفیه برای تایید فرقه خود و جذب افراد بیشتر، منتسب کردن عارفان و علمای مشهور است تا با صوفی خواندن آنان، به فرقه خود مشروعیت دهند. یکی از این علما امام خمینی (ره) است که صوفیان او را یکی از صوفیان میدانند، در حالی که حضرت امام بارها از دراویش بدگویی و آنان را مذمت کردند.