بررسی ادعای ارتباط سلطان حسین تابنده با امام خمینی (ره)

  • 1399/12/18 - 13:18
برخی از پیروان طریقت صوفیه گنابادیه به منظور میها کردن بستری اجتماعی مناسب برای خود، اینگونه القاء می‌کنند که سلطان علیشاه از اقطاب این فرقه دیداری با امام خمینی (ره) داشته است. این درحالی است برخلاف ادعای مطرح شده رضا علیشاه دیداری با امام خمینی نداشته، بلکه اوایل انقلاب به جرم حمایت از رژیم طاغون و شخص شاه، از سوی دادسرای انقلاب تحت تعقیب بوده است.
دیدار رضا علیشاه قطب طریقت گنابادیه با محمدرضا شاه پهلوی ملعون

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب - برخی از صوفیان سلطانعلیشاهی مشهور به گنابادی اینگونه القاء می‌کنند که قطب چهارم این فرقه؛ سلطان حسین تابنده با لقب طریقتی رضاعلیشاه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ملاقاتی با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (ره) داشته و ایشان فرمانی مبنی بر حفظ حرمت او و پیروانش صادر فرموده است. درصورتی که ادعای ملاقات با امام خمینی (ره) از اساس کذب و ساختگی است.

اقطاب طریقت گنابادیه، بخصوص سلطان حسین تابنده قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ارتباط وثیقی با دربار طاغوت داشت، تا جایی که برخی از سران خونخوار رژیم پهلوی ارتباط دوستانه با رضاعلیشاه بعنوان قطب این فرقه داشتند.[1] همچنین به شهادت حاج شیخ محمد مدنی گنابادی که سالیان دراز در گناباد در مقابل صوفیان گنابادی به روشنگری پرداخته است، می‌نویسد: «این سیاست رهبران خانقاه است که در هر مساله سیاسی خودشان را تقسیم کرده و از تمام جناح‌های مختلف و متضاد حمایت می‌کنند و هر چند نفرشان طرفدار یکی از جناح‌های درگیر می‌شوند تا آنکه در آینده هر کس پیروز شد، لااقل چند نفر از درویش‌ها در آن جناح عضویت داشته باشند. برای اینان جناح حق و باطل مطرح نیست و ملاک آن نیست که باید از حق طرفداری کنند؛ بلکه نان به نرخ روز خوردن و حمایت از جناح حاکم ملاک است.»[2]

رفتار تقسیم سیاست دوگانه اقطاب طریقت گنابادی مسبوق به سابقه است، آنجایی که در مساله ملی شدن صنعت نفت توسط آیت الله کاشانی و دکتر مصدق، آقای سلطان حسین تابنده و برادرش نورعلی تابنده در دو صف متضاد قرار گرفتند. سلطان حسین تابنده در بیدخت طرفدار شاه و دربار شد و از آنها حمایت می‌کرد و نورعلی تابنده در تهران طرفدار آیت الله کاشانی و دکتر مصدق بود و مقصود ایشان این بود که هر کدام از دو جناح که پیروز شود، برادری که طرفدار جناح پیروز بوده است، از برادر شکست خورده دستگیری نماید.[3]

عینا مساله طرفداری از دو جناح مختلف در زمان پیروزی انقلاب اسلامی توسط دو برادر گنابادی تکرار شد و زمانی که انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) در حال شکل‌گیری بود، رهبران خانقاه تصمیم گرفتند دوباره سیاست قبلی خود را تکرار کنند. از این رو قطب فرقه در راس چماق‌کش‌های طرفدار شاه قرار گرفت و آقای نورعلی تابنده در تهران در صف انقلابیون حرکت می‌کرد و منتظر بودند ببینند کدام جناح به پیروزی می‌رسد و این درحالی بود که افراد آگاه می‌دانستند که این دو برادر سر و ته یک کرباسند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سلطان حسین تابنده که نگران اعمال گذشته خود بود و از پرونده‌ای که برای او در دادسرای انقلاب اسلامی گناباد تشکیل شده بود، نگران بود، از گناباد فرار کرده و به برادرش نورعلی تابنده در تهران پناه برد و نورعلی تلاش کرد که پرونده برادر خود را مختومه نماید. سرانجام هم نامه‌ای از شورای عالی قضایی مبنی بر اینکه سلطان حسین تابنده مشمول عفو حضرت امام خمینی (ره) واقع شده است، به گناباد ارسال شد.[4]

اما جریان بدینجا ختم نشد و جامعه روحانیت گناباد تشکیل جلسه داد و تصمیم بر آن شد که حجت الاسلام محمد مدنی و حجت الاسلام و المسلمین تقوی مسئول حوزه علمیه گناباد به تهران رفته و در دیداری با حجت الاسلام مقتدایی درباره حق‌الناس‌هایی که سلطان حسین انجام داده سوال کردند که آیا حق‌الناس‌های او مشمول عفو امام خمینی (ره) می‌شود یا نه؟ حجت الاسلام مقتدایی حق‌الناس‌های حسین تابنده را مشمول عفو امام خمینی (ره) نمی‌دانند و دستور اعاده حقوق مردم را صادر می‌کنند.

بعد از بیان این جریان جای یک سوال باقی می‌ماند و آن این است که افرادی که سابقه همکاری با رژیم پهلوی را در کارنامه خود داشته و بعد از انقلاب پرونده در دادسرای انقلاب تحت تعقیب بوده‌اند، چطور می‌توانند با امام خمینی (ره) دیدار داشته باشند؟ از سوی دیگر کسانی که ادعای ملاقات حسین تابنده را با امام خمینی (ره) دارند، هیچ سند و مدرکی ارائه نکرده‌اند. علاوه بر آن نویسنده برای آگاهی از صحت و سقم این دیدار در منابع مختلف به جستجو پرداخت، ولی هیچ‌ سندی مبنی بر ملاقات امام خمینی (ره) با حسین تابنده نیافت و بعد از جستجو در منابع گوناگون اینگونه دریافته است که این ملاقات ادعایی بیش نبوده است. در صورتی که دراویش گنابادی سندی بر ادعای این ملاقات دارند، ارائه کرده تا صحت آن بررسی شود.

پی‌نوشت:

[1]. نکاحی مجید، پایان‌نامه کارشناسی ارشد روابط صوفیان گنابادی با دربار پهلوی دوم، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی، 1393.

[2]. مدنی، محمد، در خانقاه بیدخت چه می گذرد؟، تهران، نشر راه نیکان، چاپ پنجم، 1391، ص 160.

[3]. همان، ص 161

[4].همان، ص 164

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.