سلفیت و وهابیت
تونس شمالیترین کشور قاره آفریقاست و دین رسمی آن اسلام است و ۹۹٪ مردم آن مسلمان و اكثریت مسلمانان تونس علاقمند به اهلبیت(ع) هستند. اما با این وجود متاسفانه در سالهای اخیر با به قدرت رسیدن سلفیها در تونس، اقدامات خطرناکی توسط آنان صورت گرفته است، که ترور، تخریب اماکن مقدس و اسلامی از جمله آن موارد است.
مرگ یکی از واقعیات انکار ناپذیر در جهان هستی و غیر قابل انکار است. بنابراین زندگی در این دنیا ابرای هیچکس ابدی نبوده و همگان پس از مدت زمانی از این دنیا خواهند رفت. اما پرونده اعمال انسان بنا بر آیاتی از قرآن کریم حتی پس از مرگ نیز برای انسان مفتوح خواهند ماند و نتیجه اعمال با دوام او به وی در جهان دیگر خواهد رسید.
ظهور منجی و اعتقاد به آن در همهی ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی با وجود اختلافاتی که در جزئیات آن وجود دارد، مورد پذیرش است. اما در عین حال برخی همچون «ناصر بن عبدالله القفاری» پا را فراتر گذارده و تلاش نمودهاند به شکل دیگری روایات مهدویت را زیر سؤال برده و با ربط دادن آن به دین مجوس، از اساس منکر موضوع مهدویت گردند.
از زمان پیدایش شورشهای داخلی در سوریه یکی از کشورهایی که هماره در مظان اتهام در مورد کمک به گروههای تکفیری بوده است، کشور ترکیه میباشد. در یکی از سخنرانیهای معاون آمریکا جو بیدن، به این مساله به طور شفاف اشاره میشود که این کشور بیمهابا و بیملاحظه در حال کمک کردن به گروههای تکفیری و تروریستی سوریه است.
دشمنان اسلام روز به روز دنبال شبهه پراکنی در مبان شیعیان هستند و قصد تخریب اذهان و اعتقادات مردم را دارند و با به وجود آوردن شبهههایی ساختگی، اذهان را تشویش کرده و با این کار قصد از بین بردن و نابود ساختن آثار اسلام ناب محمدی را دارند. اما آنها نمیدانند که این افراد همیشه بیدارند و هرگز زیر بار این اشتباهات نمیروند.
موضوع مهدویت و اعتقاد به آمدن شخصی که در نهایت اوضاع آشقته جهان را سر و سامان خواهد داد، مورد پذیرش همه ادیان آسمانی و حتی غیر آن نیز بوده و هست. البته هر کدام ممکن است آن را به گونهای قبول داشته باشند که با دیگری متفاوت باشد. اما در این میان فرقه ضاله وهابیت با ایجاد شبهاتی سعی نموده با این اعتقاد مخالفت نماید.
متاسفانه در پارهای موارد، عنوان و القاب به درستی برای کسانیکه آن را برای خود به یدک میکشند، استفاده نمیشود و یا اینکه استفاده نا بجا از آن صورت میپذیرد. یک نمونه آن را میتوان در اعمال و رفتار وهابیانی دانست که به نا حق لقب سنّی مذهب را برای خود به یدک میکشند و حال آنکه هیچگونه شباهتی در اعمالشان به سیره نبوی یافت نمیشود.
قرضاوی از علمای سلفی در رابطه با اجتهادهای سلفیان تکفیری میگوید: «از مشکلات عصر ما این است که بسیاری از جوانانی که چند کتاب دینی مخصوصاً کتب حدیثی میخوانند، خیال میکنند عالم دهرند و ادعای اجتهاد در دین را دارند. در حالیکه هنوز قواعد ادبیات عرب را هم نمیدانند و چه بسا هنوز اعراب کلمات را خوب نمیدانند.»
کتاب معالم فی الطریق آخرین کتابی است که سید قطب در زندان نگاشته است و در این کتاب جامعه را به جاهلی و اسلامی تقسیم کرده است. وی جوامع کنونی را جامعه جاهلی دانسته و معتقد است، باید برای ایجاد جامعه اسلامی بپاخواست و از جامعه جاهلی فاصله گرفت. این کتاب تأثیری عمیق بر جوانان گذاشت و تحت تأثیر این کتاب، گروههای تکفیری شکل گرفت.
حس پرستش نیز مانند بسیاری دیگر از امور، فطری بوده و از ابتدای خلقت در نهاد آدمی گذاشته شده است. خداوند با فرو فرستادن پیامبران و دعوت به خداپرستی، به این نیاز بشر سمت و سو داده و امر نموده که تمامی انسانها باید موحد و خداپرست باشند و اوصاف خداوند را نیز برای ما در سوره اخلاص بیان نموده بنابراین تخطی از آن جایز نیست.
آمریکا و غرب که همیشه در فکر ضربه زدن به اسلام هستند و سعی داشتهاند که با هر ابزار ممکن، دست به کاری بزنند، کشورهای اسلامی و ملت مسلمان را از پای در آورند، این بار در چهرهای تازه به فکر حمایت از اسلام افتاده اند، و این حمایت در قالب حمایت از گروههای تکفیری جنایتکار خودنمایی میکند که طرح مجددی در راستای ضربه به اسلام است.
عقل بشر روز به روز در حال تکامل است و از این رو دیگر دوره و زمانه این که عدهای بخواهند با عقاید خرافی و غیر واقعی برای خود جا و مکانی درست کنند و مردم این زمانه را به مانند مردم نادان و جاهل بت پرستی که سنگ و چوب میپرستیدند و متولیان آنها را اربابان خود میدانستند گذشته، لکن وهابین هنوز بر همان خیال باطلند.
با اثبات مشروعیت توسل در قرآن، حال باید روایاتی مربوط به بحث توسل را بیان کنیم، چرا که باید مبحث توسل کاملا مبرا از هرگونه اشکال وعیب باشد. روایات بسیاری برای مشروعیت توسل وجود دارد و یکی پس از دیگری آن را بیشتر قوی میکند. با خواندن این روایات توسل مسلمانان به پیامبر و اهل بیت، صحیح است و هیچگونه شائبه شرک در آن وجود ندارد.
اخوان المسلمین دارای رهبرانی «تشکیلاتی» و «فکری» است. اولین رهبر تشکیلاتی، حسن البناء بود و اکنون محمود عزت رهبری اخوان را برعهده دارد، که از سال 2013 میلادی به سمت رهبری اخوان انتخاب شده است. اما رهبران فکری اخوان المسلمین را جناب محمد غزالی و سید قطب برعهده دارند و اکنون یوسف قرضاوی رهبری این جریان را عهده دار است.