وهابیت بر سبیل هدایت یا جهالت

  • 1395/10/07 - 14:34
مرگ یکی از واقعیات انکار ناپذیر در جهان هستی و غیر قابل انکار است. بنابراین زندگی در این دنیا ابرای هیچ‌کس ابدی نبوده و همگان پس از مدت زمانی از این دنیا خواهند رفت. اما پرونده اعمال انسان بنا بر آیاتی از قرآن کریم حتی پس از مرگ نیز برای انسان مفتوح خواهند ماند و نتیجه اعمال با دوام او به وی در جهان دیگر خواهد رسید.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ موضوع مرگ یکی از واقعیات انکار ناپذیر در جهان هستی است، که تقریباً می‌توان گفت هیچ شخصی را نمی‌توان یافت که به آن اعتقاد نداشته باشد و این مسئله در قرآن کریم هم مورد تصریح واقع شده و خداوند نوید آمدن آن را برای تمامی موجودات زنده بیان داشته است: «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ.[آل عمران/185] هر جاندارى چشنده [طعم‌] مرگ است.» بنابراین اصل وجود مرگ، آن‌قدر بدیهی است که بیشتر از این لازم به ذکر دلیل در اثبات آن نیست. اما آن‌چه مورد مناقشه و نیازمند دلیل و برهان است، زندگی و حیات پس از مرگ است، که با دلایل عقلی و نقلی در جای خود به اثبات رسیده و ما در این مقاله برای طولانی نشدن موضوع آن را مفروض گرفته‌ایم، اما در عین حال می‌توان در این زمینه به کتب توحیدی و اصول عقاید که بزرگان به آن پرداخته‌اند، مراجعه نمود.

نکته دیگر و قابل بحث این‌که آیا هر کس که از این دنیا رخت بر بست و رفت، دیگر صاحب هیچ عمل خیر و شری نخواهد شد و در واقع پرونده اعمالش به‌طور کلی بسته است، یا این‌که در مواردی این راه و مسیر باز بوده و انسان پس از مرگ نیز می‌تواند متأثر از امور دنیوی باشد؟ در نگاه سطحی به این مسئله این‌گونه به‌نظر می‌آید، که با مرگ هر فرد پرونده اعمال او نیز بسته خواهد شد و شخص متوفی فقط و فقط با همان اندوخته‌ای که تا لحظه مرگ با خود برده، سر و کار خواهد داشت و نه بیشتر از آن. اما آیات «وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ.[یس/12] و آن‌چه را از پيش فرستاده‌اند، با آثار [و اعمال‌]شان درج مى‌كنيم.» و یا در جای دیگر که فرموده: «یُنَبّاءُالإنسانُ یُومَئذٍ بِما قَدَّمَ وَ أخَّر.[قیامت/13] و در آن روز انسان را از تمام كارهايى كه از پيش يا پس فرستاده آگاه مى‌كنند!» هم‌چنین روایاتی که از جانب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) در مورد آثار اعمال ...،[1] از یاد نبردن مردگان، احترام به والدین حتی پس از مرگشان، ترغیب به صدقات جاریه و باقی گذاشتن خیرات، مفتوح بودن پرونده اعمال با وجود برجای گذاشتن فرزند نیک و شایسته، بنای عام المنفعه و یا به‌یادگار گذاشتن سنت حسنه، اموری است که به سادگی نمی‌توان از آن گذشت و تأمل در سفارش به امور فوق، افق‌هایی را برای انسان روشن می‌کند، که بیان می‌دارد، انجام این اعمال بدون اثر نبوده و حتماً عایداتی را برای شخصِ در گذشته خواهد داشت.

اثبات امور فوق برای اشخاصی که مسلمان نبوده و با روایات نبوی و اصحاب و ائمه معصومین (علیهم السلام) بیگانه باشند، تا حدودی نیاز به مقدمات اولیه دارد؛ اما نسبت به هر آن کس که خود را داخل در اسلام و شریعت محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌داند، چندان مشکل نیست، چرا که وی اصولی مانند وجود خداوند، رسالت پیامبر، معجزه و قرآن پیامبر و فصل الخطاب بودن آن و کلام نبی اکرم را پذیرفته و خود را مسلمان می‌داند و حال شاهد مثال ما در این خصوص وهابیون هستند، به این معنا که یا باید ایشان خود را از دایره اسلام بیرون بدانند و پیرو دین و مسلک دیگری باشند و یا این‌که اصول اولیه اسلامی، مانند اعتقاد به امور فوق الذکر را پذیرا باشند.

اگر ایشان حداقل خود، خود را در زمره مسلمانان می‌دانند، و از طرفی آن چه را در صحیح بخاری مبنی بر تعداد خلفای 12گانه پذیرفته شده[2] و هم‌چنین ائمه که از فرزندان صالح پیامبر هستند، باید روایات و احادیثی که در این خصوص نقل کردند مورد پذیرش باشد. پس وهابیت باید به روایات اسلامی معتقد باشند و از جمله به اهداء ثواب برای مردگان و درگذشتگان ایمان داشته باشند، نه این‌که با بیان فتاوی، خود اهداء ثواب برای درگذشتگان را کفر خوانده و به تکفیر دیگر مسلمانان بپردازند.

پی‌نوشت:

[1]. امام خمینی (ره)، تحریرالوسیله، ج 2، ص 62
[2]. مسلم، صحیح مسلم، كتاب الاماره باب الناس تبع لقریش، ص926، ح4603

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.