تشکیک در موضوع مهدویت

  • 1395/10/07 - 13:35
ظهور منجی و اعتقاد به آن در همه‌ی ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی با وجود اختلافاتی که در جزئیات آن وجود دارد، مورد پذیرش است. اما در عین حال برخی همچون «ناصر بن عبدالله القفاری» پا را فراتر گذارده و تلاش نموده‌اند به شکل دیگری روایات مهدویت را زیر سؤال برده و با ربط دادن آن به دین مجوس، از اساس منکر موضوع مهدویت گردند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ظهور منجی و اعتقاد به آن در همه‌ی ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی، با وجود اختلافاتی که در جزئیات آن وجود دارد، مورد پذیرش است. اما در عین حال برخی از وهابیون هم‌چون «ناصر بن عبدالله القفاری» پا را فراتر گذارده و تلاش نموده‌اند به شکل دیگری روایات مهدویت را زیر سؤال برده و با ربط دادن آن به دین مجوس، از اساس منکر موضوع مهدویت گردند؛ او در شبهه‌ای می‌گوید: «از آن‌جا که بیشتر شیعیان، فارس هستند و دین مجوس از ادیان فارسی زبانان بوده و ریشه‌ی شیعیان دوازده‌امامی به مجوس برمی‌گردد، از این‌رو حقیقت مهدویت و غیبت نیز به مجوس برمی‌گردد، چرا که آنان بر این عقیده بوده‌اند که شخصی از فرزندان بشتاسف بن بهراسف که او را «ابشاوثن» می‌نامیده‌اند، در قلعه‌ای بزرگ از خراسان و چین زندگی می‌کند.»[1]

در پاسخ می‌گوییم: این سخن قفاری که «مهدویت ریشه‌ای مجوسی دارد.» از چند نظر باطل و قابل پاسخ است:
الف) همان‌گونه که در آغاز گفته شد، تمام ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی انتظار منجی در آخر الزمان را در آموزه‌های خود دارند، امّا این‌که در اعتقادات و آموزه‌های دین مجوس، شخصی به نام مهدی که زنده باشد و انتظار او کشیده شود، اصلاً وجود خارجی ندارد، تا بخواهد تأثیری بر اعتقاد شیعه در موضوع مهدویت داشته باشد.
ب) تنها کسی‌که این سخن را پیش از قفاری طرح کرده و آن را ساخته و پرداخته، قاضی عبدالجبار معتزلی است که در کتاب «تثبیت دلائل النبوّة» گفته: «مجوس مدّعی است که برای آن‌ها از فرزندان بشتاسف، فرزندی به نام «ابشاوثن» دارد که هم‌چنان و تاکنون زنده است و در قلعه‌ای بزگ در اطراف خراسان و چین به‌سر می‌برد و گروه انبوهی از یاران که همگی از خوبان، و یاران مورد اطمینان و امانت‌دار اویند، همراه او هستند...؛ این همان چیزی است که من از سخن آذرباد، فرزند امیذ یکی از موبدان زرتشتی در وصف «ابشاوثن»، بدان یقین یافتم.»[2] همان‌گونه که دیده شد این استناد، بسیار ضعیف و غیر قابل اعتماد است، چرا که ادعایی است، با اتکا به نقل قولی از شخصی غیرمعتبر که استناد سخن او نیز به سخن موبدی زرتشتی می‌باشد.
ج) آیا سزاوار است اعتقاد با این درجه از اهمیت و حساسیت را به شخصی هم‌چون قاضی عبدالجبار، آن هم با اعتماد به حافظه‌ی ذهنی او، که او هم با اتکا به نقل قول از موبد زرتشتی ادعا نموده، نسبت داد؟!
د) در پاسخ به این بخش از سخنان قفاری که می‌گوید: «بیشتر شیعیان، فارس هستند و دین مجوس از ادیان فارسی‌زبانان بوده و ریشه‌ی شیعیان دوازده امامی به مجوس برمی‌گردد.» باید گفت: ریشه و اساس هیچ‌یک از اعتقادات مذهب شیعه، که یکی از آن‌ها موضوع مهدویت، غیبت و ظهور حضرت مهدی است، به ملت عجم، اعم از فارس و غیر فارس باز نمی‌گردد، بلکه منشأ و خاستگاه مذهب شیعه، عربی است که همان اهل بیت (علیهم السّلام) می‌باشند.
ه) ورود و گسترش اسلام و مذهب شیعه در میان ایرانیان نیز سیر، روند و عوامل خاص خود را داشته؛ این موضوع به‌قدری روشن و آشکار است که حتی مستشرقانی هم‌چون «جولد تسیهر» می‌گوید: «اشتباه است که بگوییم شکل‌گیری و نشو و نمو مذهب شیعه پس از اسلام آوردن ایرانیان بوده و این مذهب به‌واسطه ایرانیان و یا بر اثر تاثیر فتوحات پایه‌گذاری شده؛ این توهم شایع، از روی سوء فهم از حوادث تاریخی رواج یافته است، در حالی‌که مذهب شیعه‌ی علوی از اساس در کشور عربی محض، شکل گرفته است.»[3]

پی‌نوشت:

[1]. «و ارجّح فی هذه المسألة أنّ عقیدة الإثنی عشریّة فی المهدیّة و الغیبة ترجع إلی أصول مجوسیّة فالشّیعة أکثرهم من الفرس، والفرس من أدیانهم المجوسیّة، و المجوس تدّعی أنّ لهم منتظرا حیّا باقیا من ولد بشاسف بن بهراسف یقال له: أبشاوثن، و أنّه فی حصن عظیم من خراسان والصّین.» اصول مذهب الشیعة الإمامیة، ناصر بن عبدالله القفاری، دار الرضا، الجیزة، ج 2، ص 1024.
[2]. «و المجوس تدّعی أنّ لهم منتظرا حیّا باقیا مهدیّا من ولد بشتاسف، یقال له: أبشاوثن، وأنّه فی حصن عظیم من خراسان والصّین و معه کثیر کلّهم ثقات أمناء أخیار... هذا الّذی أتیقّنه ممّا ذکره أذرباذ بن أمیذ الموبذ فی وصفه أبشاوثن.» تثبیت دلائل النبوة، القاضی عبد الجبار، دار العربیة، بیروت، ج 2، ص 179.
[3]. «إنّ من الخطا القول بأنّ التّشیّع فی نشأته و مراحل نموّه یمثّل الأثر التّعدیلیّ الّذی أحدثته أفکار الأمم الإیرانیّة فی الإسلام بعد أن اعتنقته، أو خضعت لسلطانه عن طریق الفتح و الدّعایة، و هذا الوهم الشّائع مبنی علی سوء فهم الحوادث التّاریخیّة، فالحرکة العلویّة نشأت فی أرض عربیة بجتة.» العقیدة والشریعة فی الإسلام، جولد تسیهر، طبعة القاهرة، ص 204.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.