اعتقادات
گاهی اگر انسان اندکی به نتایج بعضا مضحک کلام خود دقت کند، شاید هرگز آن را به زبان نیاورد چه رسد به اینکه به انواع گوناگون و با طرق مختلف در پی اثبات آن برآید، مثل وهابیان که در انکار مسالهای چون شفاعت و توسل آن را عبادت تلقی میکنند، در حالیکه نحوهی حکم آنها به این منتهی میشود که برای ما پرستیدن اشخاص زنده جایز است.
آنچه مسلّم و یقینی است آن است که بر اساس روایات، در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جمله «حیّ علی خیر العمل» در اذان وجود داشته و همچنین جمله الصلاة خیر من النّوم در اذان صبح نبوده و سه طلاق در یک مجلس حرام بوده؛ امّا علی رغم این روایات که در کتب اهلسنت و مورد قبول است عمر خطّاب در این سه مورد بدعت ایجاد کرد.
در روايات نيز در زندگى ائمه ما كه مردم هم در دوران حيات آن بزرگواران و هم بعد از شهادتشان به قبور مطهرشان پناهنده مىشدند. امام صادق عليه السلام در ضمن حديثى مىفرمايد: «ما پناه كسى هستيم كه به ما پناهنده شود.» امام باقر (عليه السلام) در سخن ديگرى مىفرمايد: « ....بر كسى به آنان پناه آورد و امانند براى كسى به آنان پناهنده شود.»
وهابیون به دو دلیل میگویند زیارت قبور برای زنان حرام است. دلیل اولشان روایاتی در این باره است، و دلیل دیگر میگویند: زنان صبر و تحمل ندارند و اگر وارد قبرستان شوند ممكن است بیتابی كرده و كفر گويند، لذا بايد از باب بستن راههای به كفر جلوی آنها را از ورود در قبرستان گرفت. این دلیل اجتهاد در مقابل نص است و عمومیت ندارد.
جامعهٔ سنی باورمند به جانشینی ابوبکر، پس از رحلت حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است. اهل سنت، مدعای خود را مدلل میسازد. یکی از مهمترین و شاید مهمترین دلایل آنان، خوانش (قرائت) ویژه از آیهای از قرآن کریم است که به آیهٔ غار معروف میباشد. ليكن عالمان سنی که از آیهٔ مبارک ۴۰ سورهٔ توبه، فضیلت ابوبکر را قرائت میکنند، دچار «مغالطهٔ رها نکردن پیشفرض» گردیدهاند.
وهابیان با دیدن شباهت ظاهری میان اعمال مسلمانان و مشرکان بت پرست به راحتی حکم به تفکیر و شرک مسلمانان میکنند حال آنکه مشرکان هرگز به خداوند یکتا ایمان نداشته و اگر اعترافی در این زمینه دارند به خاطر ساکت کردن مخالفان ایشان است، این در حالی است که مسلمانان تنها خداوند را شایستهی عبادت میدانند و هرگز با مشرکان شباهتی ندارند.
از جمله شواهد و مؤیداتی که میتواند ادّعای شیعه مبنی بر نزول آیه اکمال در غدیر، را اثبات کند روایتی است که از سفیان بن عیینه درباره شأن نزول آیه 1 و 2 سوره معارج پرسیدند. این رویت در یکی از معتبرترین کتابهای تفسیری مورد قبول وهابیت آمده و نویسنده آن کتاب، ردّی بر آن نداشته و همین میتواند نشانه پذیرش وی باشد.
پیروان وهابیت که دستشان در مبحث ازدواج موقت از مدرک تهی میگردد و پاسخی درخور بحث علمی ندارند بحث را به حاشیه رانده و میکوشند با عوامفریبی و تحریک احساسات گفتگو را از مسیر اصلی منحرف سازند؛ در این مورد از باب نمونه میگویند: آیا شما شیعیان و یا علمایتان حاضرید دختران، خواهران و یا همسران خود را به عقد موقت دیگران درآورید؟
عقاید تکفیری و افراطی که امروزه جهان اسلام را مبتلا ساخته است و منشاء پیدایش آن وهابیت است، تنها به تکفیر ختم نمیشود، بلکه درمراحل بعد دستاویز کسانی قرار میگیرد که به راحتی با آن حکم به جنگ و کشتن افراد بیگناه را صادر میکنند. مجوز این افکار در کلام محمد بن عبدالوهاب به وفور یافت میشود که جنگ با مخالفانش را واجب میداند.
سردمدار وهابیت ابنتیمیه حرّانی در کتاب خود میگوید: «شیطان به سبب کشته شدن حسین (علیه السّلام) دو بدعت در میان مردم رواج داده یکی بدعت محزون شدن، گریه کردن و نوحهسرایی برای حسین (علیه السّلام) در روز عاشوراء...؛ دومی بدعت شادی و خوشحالی که اهلسنت در این روز دارند.» که در پاسخ میگوییم: اگر گريستن بر حسين بدعت است، بدعت خوبی است!
ازآنجاییکه دلایل و شواهد قوی وجود دارد که «وفات» هم شامل مرگ طبيعی و هم شهادت میشود، لذا دیگر جایی برای استناد به تقویمهایی که افراد بیاطلاع آن را نگاشتهاند، وجود ندارد. علاوه بر اینکه روایاتی در کتب شیعه و اهل سنت دال بر هجوم عمر و ابوبکر به خانه عمر وجود دارد که جای هیچگونه انکاری در این مورد وجود ندارد.
وهابیان پیرو آیین و مروج افکار کسانی هستند که هیچ ابایی از تکفیر مخالفان خود اعم از عالم و غیر عالم یا مسلمان و غیر مسلمان ندارند. نمونهی این افکار کفرآمیز کلام محمد بن عبدالوهاب است که میگوید من در برابر مشرکانی که علیه من استدلال میکنند از کتاب قرآن دلیل میآورم. این در حالی است که مخالفان او در آن زمان همه مسلمان بودند.
یکی از نقشهای اساسی ابنتیمیه، زیر سوال بردن فضائل اهلبیت (علیهم السلام) است. به عنوان مثال وی مدعی است که حدیث «ای فاطمه، به درستیکه خدا به غضب تو، غضبناک و به شادی تو، شاد میگردد» در کتب معروف اهلسنت نیست. در حالی که بزرگان و علمای اهلسنت که مورد پذیرش ابنتیمیه نیز هستند، این حدیث را در کتب خود نقل کردهاند.
در روایتی از زبان عمر بن خطّاب آمده که گویای اعتراف بزرگی از زبان اوست: «... عمر به امام حسین عرض کرد: آنچه بالای سر ما وجود دارد (و ما زیر سایه عزّتش هستیم) نخست از آن خداست، سپس به برکت وجود شما خاندان رسول خداست!» به راستی اگر این سخن بر زبان یکی از شیعیان و یا یکی از کتابهای شیعه بیان شود وهّابیت چه میکنند؟