اعتقادات
مصلح جهانی که در آخرالزمان به نام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور میکند نه تنها جامعه اسلامی بلکه جامعههای یهود و نصاری نیز منتظر آمدن این عدل گستر جهان هستند اما با تفاوت نظر در مصداق، اما جامعه اسلامی روایات فراوانی پیرامون مهدی موعود در کتابهای صحاح و مسانید اهل سنت وارد شده است.
یکی از دلایل وهابیون برای منع تبرک به آثار صالحین، اینست که تنها اشیائی را که با بدن پیامبر(ص) تماس داشته، متبرک میدانند. آنان به سنت صحابه تمسک می کنند که به آثار غیر مرتبط با بدن پیامبر، تبرک نکردهاند. این در حالی است که ادعای آنان بر خلاف سیرهی صحابه است. اضافه بر اینکه، ترک یک عمل توسط صحابه، دلیل بر حرمت آن عمل نیست.
قرآن کریم، شهدا را زنده دانسته است و از اینکه خداوند، حیات شهدا را در مقابل موت قرار داده است، معلوم میشود شهدا در حیات برزخی، اوصاف مردگان را ندارند، یعنی قادر به برقراری ارتباط با زندهها هستند پس میتوانند از طلب دعای ما آگاه شوند و با اذن خداوند به آن پاسخ دهند. این امر مورد تأیید سیره بزرگان دینی است.
اسلام دین رحمت و عطوفت و مهربانی و پیامبرش (صلی الله علیه و آله) نیز پیامبر رحمت و امتش یک امت میانه و معتدل معرفی شده و از مسلمانان خواسته شده که از افراط و تفریط و هر گونه خشونت، تعصب، افراط و تجاوز به مال و زندگی مردم پرهیز کنند، در حالیکه وهابیت و سلفیهای افراطی دیگر در پی معرفی اسلام به عنوان یک دین خشن و بیمنطق هستند.
مهمترین چالشی که جهان اسلام درگیر آن است، مساله تکفیرگرایی است. قرآن کریم برای جلوگیری از این پدیده راههای متفاوتی را پیش پای مسلمان قرار داده است. یکی از راههایی که در سوره نساء بیان شده است «تاکید بر صبر در تکفیر دیگران» است. اما طریق دیگری که قرآن در علاج مقوله تکفیر بر آن تاکید میکند «عدم تردید در اسلام مسلمانان» است.
ابنتیمیه حرّانی، به خاطر زدودن ننگ و عار از دامان یزید، دفاع از او را به جایی رسانده که حتی بدیهیترین وقایع تاریخی را انکار کرده و برای سبک کردن پرونده سنگین اعمال وی این چنین میگوید: «در قیام امام حسین، نه مصلحت دین و نه مصلحت دنیا وجود داشت؛ بلکه قیام او باعث گردید ظالمان سرکش، قدرت پیدا کرده و او را مظلومانه بکشند.»
بدعت پدیدهای است که از دیر باز در میان فرق اسلامی مطرح بوده است، واژهای که تمام علما و بزرگان دین در مقابل آن موضعگیری و مردم را در این مورد راهنمایی میکنند. اما متاسفانه برخی افراد مغرض به دنبال هوی و هوس خود دین را وارونه جلوه میکنند که میتوان وهابیت را یکی از مصادیق بارز و آشکار آن برشمرد.
برادران اهل سنت زمانی که از ابن تیمیه نام میبرند او را «شیخ الاسلام» میخوانند و برای او یک قداستی قائل هستند، درحالى كه وهابیان نه تنها چهار فرقه اهل سنت را قبول ندارند، بلکه آنها را دشمن خود میدانند و در اعتقاد خود، آنها را نیز کافر و واجب القتل میدانند، و فقط به جهت مصالح خود این عقیده مسموم را اظهار نمیکنند.
بیشک در بین گروهها و فرق اسلامی و از جمله بین شیعیان و اهلتسنن موارد اختلافی وجود دارد، اما با توجه به آیات صریح قرآن مجید که همه مسلمانان را به حفظ وحدت اسلامی فرا میخواند، شیعیان گامهای موثری مانند نامگذاری هفته وحدت و غیره دارند ولی متأسفانه عوامل وهابیت بدون در نظر گرفتن مصالح روز، عامل تفرقه شدند.
ابنتیمیه حرّانی کسی است که هر جا حدیثی در فضایل اهلبیت (علیهم السّلام) میدید، با تمام توان در مقام انکار و یا تضعیف آن بر میآمد؛ که این خود دلیلی بر خبث طینت او است. بنابراین طبیعی است کسی که به برترین شخصیت جهان اسلام بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اهانت میکند، این اهانت خود را واضح و آشکار کند.
سید محمد بن علوی مالکی، سالها به عنوان یکی ازعالمان بزرگ اهل سنت درمسجد الحرام به تبلیغ و تدریس میپرداخته، ولی در اواخر عمر وظیفه خویش دانسته تا خطاها و برداشتهاى اشتباه را اصلاح کند، از این رو در کتاب «مفاهیم یجب أن تصحّح» به تصحیح برداشتهاى غلط وهابیّت از روایات و سنّت نبوى پرداخته و دربرابر آنان قد علم کرد.
وقتی اصحاب کهف پس از بیداری، دوباره وفات نمودند گروهی میگفتند بنائی بر آن بسازید، پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است. ولی آنها که از رازشان آگاهی یافتند و آن را دلیلی بر رستاخیز دیدند؛ گفتند: ما مسجدی در کنار قبور آنها میسازیم؛ تا خاطرهٔ آنها فراموش نشود. ساخت بنای قبور، سیره عملی مسلمین در طول تاریخ بوده و مورد اعتراض هیچیک از صحابه و تابعین تا این زمان واقع نشده است.
افکار ابنتیمیه موجب گمراهی مسلمانان گشته و امروزه در غالب گروههای تکفیری نمود یافته است. جلوگیری از این افکار منحرف، وظیفه بزرگان دین است، سمهودی به عنوان یک عالم بزرگ در این عرصه گام بلندی برداشته و با نگاشتن کتبی همچون «وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی» افکار ابنتیمیه را مثل عدم جواز توسل و تبرک و... را به چالش کشانده است.
هرچند که بدعت در ابتدا مثل یک بذر کوچک میباشد ولی به مرور زمان اگر جلوی آن گرفته نشود تبدیل به یک درخت تنومند میشود لذا بر حکومت اسلامی که سلطه و نفوذ دارد، واجب است که از آمرین به معروف و ناهین از منکر در مقابله با بدعتگذاران و جلوگیری از بدعتهای آنان حمایت کند، طبق آیات قرآن امر به معروف و نهی از منکر مراحلی دارد که بر آحاد جامعه و حاکمیت لازم الاجرا است.