اعتقادات
روش حاکم برای شناخت معارف و معتقدات دینی در میان وهابیت، روش نقلگرایی است و تنها آن را مشروع میدانند و با متکلمان و کسانی که از روشهای عقلی برای رسیدن به مبانی کلامی استفاده میکنند، نیز مخالف هستند. ابن تیمیه و به پیروی از او وهابیان برای عقل، استقلالی قائل نیستند بلکه معتقدند عقل به همراه و به کمک نقل، حجت است.
وهابیت با تفرقه بین مسلمانان جاده دشمنی استکبار و استعمار را صاف می کند؛ درحالیکه تفرقه خلاف قرآن است. قرآن تنها راه سعادت مؤمنین را چنگ به ریسمان الهی و دوری از تفرقه معرفی می کند. لذا علمای اسلام باید فرق مختلف اسلامی را از تفرقه مذهبی دور کنند و زیر لوای قرآن و سنت نبوی امت اسلامی را به سعادت دنیوی و اخروی برسانند.
چهار خطای راهبردی و استراتژیک وهابیت که با تکیه بر آنها مسلمانان را متهم به شرک و کفر می کنند، از این قرار است: نخست، برداشت غلط از آیاتی که واژه دعا و یا مشتقات آن استعمال شده، دوم، خطا در تعیین مصادیق عبادت، سوم، مقایسه اعمال مسلمانان با مشرکان و چهارم، تکیه بر احیاء و حاضرین در مشروعیت توسل و استغاثه.
از آنجا که افکار و گفتار وهابیت، برگرفته از تعالیم الهی، معارف اسلامی و عقلانیت نمیباشد، تناقض در آن به صراحت قابل مشاهده است. به عنوان مثال رئیس وهابیت از سویی تصریح میکند که اجتهاد علما، خالی از اشکال و صحیح میباشد و عمل بر طبق آن مجاز است و از سویی دیگر همین علما و کسانی که از ایشان تبعیت میکنند را تکفیر میکند.
سنت الهى بر این جارى است که مسبّبات را همیشه از طریق اسبابش فراهم مىآورد. و از آنجا که انبیاء و صالحان، بندگان مطیع خدا بوده و نیز راهنمایان بشر به سوی سعادت هستند، خداوند میخواهد بعضی از خیرات و برکات را از طریق وجود و آثار ایشان به مردم برساند، تا مردم با طلب خیر الهی و تبرک به ایشان، و مشاهده آثار آن در زندگی خود، اعتماد و ایمان بیشتری به آنان یابند.
در منطق شیعه، خلافت همچون نبوت، منصبی الهی و برگزیده از سوی خداست که پذیرش یا عدم پذیرش آن از سوی مردم، تاثیری در حقیقت و ماهیت آن نداشته و تنها مردم با پذیرش آن، راه را برای سعادت و نیکبختی خود فراهم میسازند. در این بینش اگر مردم حکم خدا را پذیرفتند و گردن نهادند، امام به ظاهر و باطن، خلیفه گردیده و زمینه برای انجام وظایفش فراهم میگردد.
وهابیون، تبرک به آثار اولیاء الهی را شرک پنداشتهاند، لیکن آنان درباره تبرک به پردهی کعبه، چه میگویند؟ که هر ساله تعویض مىشود، و پرده سال قبل را قطعه قطعه مىکنند و با تشریفات خاص به عنوان احترام، به کشورهای دیگر و سفراى آنان هدیه مىدهند. آیا این عمل، چیزى غیر از تبرّک است!؟ آیا این عمل شرک است!؟ پس چرا وهابیون از آن نهى نمیکنند!؟
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خبر از فتنه و قتل و غارت بلاد مسلمین توسط گروهی از منطقه نجد را داده است. با توجه به اینکه وهابیت از منطقه نجد خروج کرده و همه مخالفین خود را مشرک و کافر مینامد و در بلاد مسلمین قتل و غارت کرده است مصداق حزب شیطان بوده و مشمول روایتی میباشد که خاتم الانبیاء حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) فرموده است.
فرقه وهابیت در پی کسب مقبولیت در میان مسلمانان میباشد ولیکن در این راه از روشهای غیر صحیح استفاده میکند. این فرقه با متهم کردن دیگر گروههای اسلامی و به خصوص اهلسنت به ارتداد، گمراهی و کفر به دنبال معرفی خود به عنوان منادی اسلام ناب است و در این راه حتی آثار اسلامی در مکه و بارگاههای بزرگان دین را در مدینه تخریب کردند.
وهابیت با تمام مسلمانان بخصوص اهلسنت سر دشمنی و خصومت دارد. خصومتورزی وهابیان با اهلسنت در مواجهه کامل آنان با مذاهب رسمی اهلسنت آشکار میشود. وهابیان با منسوب کردن مذاهب به سلاطین نه تنها تقلید از مذاهب اربعه(چهارگانه) اهلسنت را حرام میدانند بلکه آن را کفر و شرک میپندارند و عالمان اهلسنت را گمراه میخوانند.
وهابیت با استناد به برخی از خطبههای نهجالبلاغه، در ردّ ادلّه شیعه بر خلافت امیرمؤمنان و به عنوان دلیلی بر خلافت ابوبکر استفاده کرده حال ما از آنان میپرسیم اگر بنا به استناد خطبههای نهجالبلاغه است، چرا برای فرازهایی از امیرمؤمنان در نهجالبلاغه که با روشنترین تعبیرات، عملکرد خلفای پیش از خود را زیر سؤال برده پاسخی ندارند؟
آیت الله سیستانی، به مقلدان خود و سایر شیعیان توصیه میکنند که بیش از آنکه مدافع منافع خود باشید باید مدافع اهل سنت باشید. همچنین به اهل سنت و شیعیان تاکید میکنند که به جای تمرکز بر مسائل فرعی اختلافی بر اصول و مسائل مشترک متمرکز باشند. همچنین ایشان خود را خادم تمام اقوام عراق، اعم از شیعه، سنی، کرد و مسیحی میدانند.
هماره فهم نادرست از مفهوم وحدت بین شیعه و سنی باعث شده که عدهای در مقابل آن سر به مخالفت برداشته و عدهای آن را به نفاق و دورنگی تعبیر کنند که عدهای برای سوء استفاده از طرف مقابل شعار وحدت سر میدهند در حالی که در دل آنها دشمن می دارند، درحالی که هرگز مراد منادیان وحدت این نیوده و نیست که شیعه سنی و سنی شیعه شود.
بزرگان علماء وجود مجاز در کلام را از مزایا و محاسن کلام فصیح و بلیغ برمیشمارند که وجود مجاز در قرآن، یکی از زیباییهای قرآن به شمار میرود، اما وهابیت و در راس آنها ابن تیمیه وجود مجاز را در قرآن منکر میشوند و معتقدند که تمام کلمات قرآن، حقیقت است مجازی در آنها وجود نداشته و تقسیم لغت به حقیقت و مجاز بدعت میباشد!