تصوف
یوسف مردانی از مشایخ فرقه صوفیه گنابادی که چهار قطب این فرقه را درک کرده بود و از باسوادترین و قدیمیترین مشایخ این فرقه به شمار میرفت، در سخنانی عجیب و گستاخانه حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) را نوکر و کلفت و کنیز یهودیان خواند و پیروان این فرقه نیز درصدد برآمدند سخنان ایشان را به هر نحوی توجیه کنند.
مولوی به عنوان یکی از مشاهیر تاریخ تصوف در کتاب مثنوی خود به ماجرای شهادت حضرت علی (علیه السلام) به دست ابن ملجم پرداخته است. مولوی ابن ملجم را نهتنها از ملازمان و چاکران حضرت علی (علیه السلام) معرفی کرده بلکه ابن ملجم را آلت حق میداند و حتی ادعا میکند که حضرت به ابن ملجم گفته است که او را در آخرت، شفاعت نیز خواهد کرد!
اقطاب فرقه صوفیه گنابادی مدعیاند که از طرف ائمه اطهار (علیهم السلام) مأمور به هدایت انسانها بهسوی کمال هستند. لذا پیروان این فرقه که مدعی سیروسلوک و ایمان حقیقی هستند باید صد در صد به مسائل شرعی پای بند باشند ولی متأسفانه زنان درویش این فرقه به بهانه یک پویش در اقدامی هماهنگ اقدام به کشف حجاب کردند و با کشف حجاب در مقابل دوربین حاضر شدند.
صلاحی در ابتدا در سخنانی عجیب ادعا کرد که سلسله اجازه ذکر حدیث بسیاری از علمای شیعه و اهل سنت به معروف کرخی میرسد! صلاحی همچنین ادعا میکند که حرکت امام رضا (ع) به سوی مرو از شهر بغداد بوده است درحالیکه تاریخ نگاران مشهور چنین اعتقادی ندارند و این قول امثال صلاحی، نظری خلاف نظر مشهور است.
مصطفی آزمایش شیخ مأذون فرقه صوفیه گنابادی در جدیدترین صحبتهایش از عملکرد گذشته خویش در اثبات اجازه نامه اقطاب سلف خویش ازجمله سعادت علیشاه میگوید که چطور توانسته است در مقالهای این موضوع را اثبات کند و مورد تشویق رضا علیشاه قرار بگیرد. این درحالی است که اجازه نامه ملاسلطان گنابادی اشکالاتی بهمراتب بیشتر و بدتر از اجازه نامه منور علیشاه را دارد. چراکه اجازه نامه ملاسلطان برای شیخیت است نه قطبیت.
محمد اسماعیل صلاحی نیز بهمانند اقطاب سلف خویش به همین منظور در سخنانی به تشریح ابعاد مختلف تاریخ زندگی معروف کرخی پرداخت. صلاحی به مانند دیگر اقطاب گنابادی معتقد است که معروف کرخی از امام صادق (ع) روایت نقل کرده است. درحالیکه از لحاظ سنی و تاریخی این چنین چیزی ممکن نیست.
اکثر اقطاب فرقه صوفیه گنابادی درباره معروف کرخی اظهارنظر کردهاند. از همین رو صلاحی نیز در سخنانی عجیب ادعا کرد که سلسله اجازات روایت بسیاری از علمای شیعه و اهل سنت به معروف کرخی میرسد. صلاحی حتی ادعا کرد عالم بزرگ مامقانی نیز در کتاب خویش معروف کرخی را تایید کرده است. درحالیکه این ادعای کذب و تهمتی بزرگ به این عالم بزرگ است.
ابوالقاسم قشیری، از مشایخ بزرگ قرن پنجم –که مخالف با شاهدبازی است- بزرگترین آفت تصور را در صحبت احداث (نوجوانان) و مجالست با کم سن و سالان دانسته است. وی به اجماع پیروان، نظر در شاهدان را مایه خواری و خذلان و دوری از خدا میشمارد و سالکان را از خُرد(کم _ کوچک) پنداشتن گناه نظربازی برحذر میدارد.
در حادثه گلستان هفتم و اغتشاش دراویش گنابادیه این کانال تلگرامی مدام مردم را با عبارت «بشتابید بشتابید» به تجمع در مقابل منزل نورعلی تابنده، قطب فرقه دراویش گنابادی دعوت میکرد و شد آنچه نباید میشد. این کانال در کنار ساماندهی اغتشاشات و تحریک دراویش جنایتکار به تهییج احساسات مردم نیز میپرداخت و با انتشار اخباری کذب سعی در وارونه جلوه دادن واقعیت میشد
مریدان و پیروان فرقه صوفیه گنابادی باید در تمام امور تابع قطب و شیخ خود باشند و در انجام کارهای خود باید از طرف قطب یا شیخ خود اجازه داشته باشند. اقطاب این فرقه در توجیه این مسئله به آیهای از قرآن اشاره میکنند و خود را جزء مصادیق این آیه معرفی میکند، درحالیکه طبق صریح روایات، منظور از اولی الامر فقط حضرات معصومین (ع) هستند.
در فرقههای صوفیه بنا بر اقتضائی که دارد قطب و بزرگ فرقه را انسانی فوقالعاده مقدس و عرفانی معرفی میکنند. شأن و جایگاه غیرواقعی قائل شدن برای قطب، توسط مشایخ صوفیه یا حتی خود قطب باعث میشود که مرید خود را در جایگاهی نبیند که بخواهد درباره قطب قضاوت کند، لذا چشم و گوش خود را بر حقایق میبندد و درواقع قطب و شیخ فرقه میشوند چشم و گوش مرید.
صلاحی در شرح رساله صالحیه به تشریح ودایع الهی و علم الاسماء میپردازد. صلاحی اینطور بیان میکند که سبب سجده فرشتگان مقرب الهی بر حضرت آدم (علیه السلام) علم الاسمائی بود که ایشان داشتند و قوای ملکوتی هرکدام از فرشتگان بهواسطه آن علم الاسمائی است که به او آموخته شده است. صلاحی پس از بیان این مسئله ادعا میکند و میگوید ودایع الهی همین است که در سینه ما است.
صوفیه ازجمله فرقههایی است که از مدعیان عرفان هستند و عمده افرادی که به این فرقه جذب میشوند طالبان سعادت و حقیقت هستند. مردمی که به دنبال گمشده وجود و آرامش درونی خویش هستند ولی در دام این فرقه و افرادی افتادند که هیچ بهرهای از معنویت و عرفان نبردهاند. ضعف در اطلاعات دینی از یک طرف و مقدس نشان دادن قطب از طرف دیگر باعث گمراهی بسیاری از مردم و جذب به این فرقه ها شده است.
صلاحی معتقد است که علم الاسماء همان ودایع الهی است که از حضرت آدم (علیه السلام) سینه به سینه به ائمه اطهار (علیهم السلام) و اقطاب صوفیه و الان نیز به او رسیده است. درحالیکه ودایع الهی یکی از خصوصیاتش این است که نشانهای است برای اثبات صدق و کذب مدعیان و صحبت کردن به تمام زبان های دنیا و سخن گفتن با حیوانات ازجمله همین علم و نشانهای است که ولی خدا باید آن را دارا باشد.